خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 21 سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne). این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز و جیلین در حال رفتن به دفتر هستن که جیلین میگه انگین دوبار بهم زنگ زده یعنی چیکار داشته! ایلگاز میگه نکنه دفتر باشه! جیلین میگه نه وقتی کاری نداریم نمیره الانم که اصلا موکلی نداریم که بخواد بره باید ببندمش دیگه! رضوان پیش پارس میره و بهش میگه گفته بودین درباره راننده تاکسی که اینجی را سوار کرده بود تحقیق کنم منم فهمیدم که ماشینش قاچاقی بوده! پارس میگه پس جیلین خانم چجوری اونو پیدا کرده؟ سپس به راننده دوباره زنگ میزنه و میگه باید به یکسری سوال جواب بدین سپس میپرسه خانم وکیل جیلین از کجا پیدا کرده شمارو؟ او میگه من دادستان را پیدا کردم نه اونا منو! پارس جا میخوره و میگه دادستان را از کجا میشناسی؟ او میگه من یکی از فامیلاشو میشناسم آقا مردان هرچی از ما بخواد همون کارو میکنیم. پارس به رضوان میگه مردان کیه؟ سپس بهش میگه برو لیست فک و فامیل های ایلگازو در بیار تا ببینیم این مردان کیه! ایلگاز و جیلین وارد دفتر میشن که میبینن انگین اونجاست. جیلین با انگین میرن تو اتاق تا قهوه درست کنن که تو این فاصله ایلگاز شروع میکنه به گشتن اونجا تا برگه جریمه را پیدا کنه و در آخر هم موفق میشه و ازش عکس میگیره. انگین از جیلین گلگی میکنه که چرا یکدفعه ای ازدواج کردن و به او چیزی نگفته چون میخواسته شاهد عقدش بشه جیلین بهم میریزه و لیوان از دستش می افته سپس بهش میگه بهم چند روز فرصت بده بعد واست همه چیزو تعریف میکنم باشه؟ و با ایلگاز از اونجا میرن. جیلین حرص میخوره و با عصبانیت به ایلگاز میگه برگشته به من میگه میخواستم شاهد عقدت باشم! سپس میخواد بره به حسابش برسه که ایلگاز جلوشو میگیره. رضوان به اتاق پارس میره و بهش میگه پیداش کردم داداستان مردان پدربزرگ ایلگاز و فهمیدم به جرم کلاهبرداری تو زندانه و این ماجرا مال ۱۰ سال پیشه! پارس تشویقش میکنه و میگه خوب بود کارت آفرین.

قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۲۱ سریال ترکی قضاوت

پارس میگه درباره پرونده هم برو کمی اطلاعات بیار که رضوان میگه اونارو هم درآوردم و قاضی پرونده استادتون بوده پارس خوشحال میشه و همان موقع به استادش زنگ میزنه تا به بهونه ملاقات و امضأ کردن کتابش به اونجا بره و درباره این اتفاقات باهاش حرف بزنه. ایلگاز به ارن زنگ میزنه و میگه برگه جریمه را پیدا کردم متعلق به همون شب حادثه ست ولی ماشین مال خود انگین نیست سپس پلاک ماشینو بهش میده تا استعلام بگیره و ببینه از کجا کرایه کردن و ادرسو بفرسته و دوربین هارو هم چک کنه ببینه از محله رشید پاشا رد شده یا نه. پارس پیش دادستان کل میره تا درباره ازدواج یهویی و کارهای مشکوکی که ایلگاز میکنه بهش بگه، دادستان کل میگه ایلگاز کارش درست نبوده و به عنوان یه دادستان خوب کار نکرده و وقتی مرخص بشم خودم رسیدگی میکنم و وکالتمو میدم به تو پارس تشکر میکنه و از اونجا میره به طرف محل کار استادش. او بهش میگه همه دارن درباره ایلگاز حرف میزنن و اعتبار کاریش داره زیر سوال میره همه از من درباره فردی به اسم مردان میپرسن ولی من هیچی نمیدونم از طرفی ناراحت میشم که نمیتونم کاری کنم واسه دوستم سپس ازش میخواد تا هرچی درباره اش میدونه بهش بگه تا بتونه جلوشونو بگیره استادش میگه الان تو میخوای یه پرونده ای که ۴ سال طول کشیده را الان به صورت خلاصه بهت بگم؟ ایلگاز و جیلین به اون مغازه کرایه ماشین میرن و میخوان اون ماشینو کرایه کنن اما بهش میگن که ماشین فروخته شده و میان تا ببرنش سپس سعی میکنه ماشین های دیگه اش را به ایلگاز نشون بده که جیلین فردی را میبینه که سوار همون ماشین شد به سرعت تعقیبش میکنن و جیلین از پشت به ماشین میزنه.

ایلگاز زنگ میرنه به پلیس و به این بهونه به مامورها میگه احتمال داره ماشین واسه حمل مواد مخدر استفاده بشه حتی خودشم مشکوکه و ماشین را توقیف و راننده اش را به کلانتری میبرن. فرمانده متین به اداره برمیگرده تا به کارهایش ادامه بده. پارس به بازجویی از عثمان ادامه میده در حضور یکتا. عثمان میگه من نکشتمش پارس شروع میکنه به سوال کردن و میگه این پیام ها پس چیه؟ و بهش میگه کجا باهم دعوا کردین؟ اون یادش میاد و تعریف میکنه که تو خونه اینجی اومده بود و گفت باید به خواهرش همه چیزو بگم وگرنه خودش این کارو میکرد! پارس بهش میگه پس اگه الان بفرستم تا برن خونه ات را بگردن چیزی پیدا نمیکنن؟ عثمان با قطعیت میگه معلومه که نه، یکتا به یاد میاره که دستیارش را به خانه عثمان فرستاده بود تا لنگه ی گوشواره و همان شیٔ ای که اینجی باهاش کشته شده را به اونجا ببرن تا اینجوری قتل را بندازن گردن عثمان. عثمان به یکتا میگه آخه شما یچیزی بگین خواهشن! یکتا میگه بزار بگردن ولشون کن. انگین به خانه میره و بهم ریخته ست که لاجین ازش میپرسه چرا خوب نیستی؟ انگین میگه جیلین با ایلگاز ازدواج کرده اونم یکدفعه ای و بدون اینکه به منچیز اصلا! سپس به مادرش میگه اصلا طبیعی نیست! انگین حالش بود که همان موقع گل به اونجا میره و با دیدنش استرس میگیره و با بدبختی جلوی خودشو گرفته تا گریه نکنه سپس به بهانه موکل داشتن از اونجا میره و حرف های خودش و اینجی را در آخرین لحظات زندگیش تو ذهنش مرور میکنه و باعث میشه حالش بد بشه سپس می نشیند و شروع میکنه به گریه کردن…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار