از جمشید بسم الله تا دلار پالتی

جمشید بسم الله کیست؟ | چه بلایی بر سر جمشید بسم الله آمد؟

در این خبر به توضیحاتی درباره جمشید بسم الله از دلالان بازار دلار پرداخته شده است.

جمشید بسم الله کیست؟ | چه بلایی بر سر جمشید بسم الله آمد؟
صفحه اقتصاد -

۲۰ سالی می‌شود که دلال دلار است و ابایی ندارد که با این نام خوانده می شود. می‌گوید نوسان نرخ ارز و همه بازی‌های بازار دلار کار خود دولت است و با منطق دو دو تا چهارتای خود که از تجربه‌اش برآمده، این مدعا را اثبات هم می‌کند.

او نه اقتصاددان است و نه کارشناس بازارهای مالی، پس تعجبی ندارد که وقتی می‌گوید «خودشان» معنایی گسترده از دولت را در نظر داشته باشد که دامنه‌اش حتی شرکت‌های بزرگ را هم در بر می‌گیرد. او اقتصاددان و کارشناس ارز و اعتبار نیست اما به تجربه می‌گوید اگر تحریم ادامه داشته باشد، دلار گران‌تر می‌شود. این گفت‌وگو دو روز پیش از اعلام آزادسازی منابع ارزی ایران در کره جنوبی انجام شده است.

شبکه دلالی صرافی‌ها

صرافی‌ها تا قبل از رسیدن قیمت دلار به ۲۰ هزار تومان، سهمیه دولتی داشتند. هر روز سهمیه‌شان را از بانک مرکزی می‌گرفتند و به مشتریان می‌فروختند اما از ۲۳ بهمن ۹۶ که قیمت دلار رو به گرانی گذاشت، سهمیه دلار دولتی صرافی‌ها قطع شد. آن سهمیه سود خیلی خوبی نصیب‌شان می‌کرد و وقتی قطع شد، خیلی‌های‌شان فکر کردند چرا از بازار آزاد سود نبرند. به همین خاطر وارد دلالی شدند.

وقتی قیمت‌ها هر روز بالا پایین می‌شود، به اصطلاح قیمت گم می‌شود. در شرایط نوسان نرخ ارز، صرافی‌ها شروع کردند به قیمت‌زدن روی تابلو. مثلا روی تابلو می‌زنند قیمت خرید دلار ۳۸ هزار و ۸۰۰ تومان، قیمت فروش ۳۹ هزار و ۴۰۰ تومان. افراد هم طبیعتا به صرافی بیشتر از فروشنده خیابانی اعتماد می‌کنند. شما دلارت را به صرافی می‌فروختی اما امکان نداشت همان موقع بتوانی دلار را از او بخری. می‌گفت فروش نداریم. چرا؟ چون می‌خواست دلار را از دست مردم جمع کند. به اندازه کافی که خرید و دلار را از دست مردم جمع کرد، به دلالی که با هم هماهنگ هستند، می‌گوید این مقدار دلار دارم، به فلان قیمت بفروش. خیلی از صرافی‌ها این‌طوری با قیمت بازی کردند و سود زیادی بردند.

اغلب صرافی‌ها بدون اینکه خودشان پولی جابجا کنند، از خرید و فروش‌ها سود می‌کنند. در اصل دلالی می‌کنند با این فرق که مغازه دارند و افراد به آنها بیشتر و بهتر اعتماد می‌کنند. برای همین، تعداد زیادی مشتری خانگی دارند. فرض کن شما می‌روی و می‌گویی می‌خواهم ۵ هزار دلارم را بفروشم. صراف به دلالش زنگ می‌زند و می‌گوید ۵ هزار تا دارم، پولش را بزن به کارت آقایی که شما باشی. اسکناس دلار را می‌گیرد و شما هم که پولت را گرفته‌ای، می‌روی. بعد صراف و دلال بسته به توافقی که از قبل کرده‌اند، سودشان را تقسیم و با هم تسویه می‌کنند. خیلی وقت‌ها صرافی‌ها بدون اینکه هیچ کاری کرده باشند، سود می‌کنند.

کارت ملی از من، پول از تو!

پارسال سر توزیع دلار دولتی، صرافی‌هایی بودند که روزی ۴۰ پنجاه میلیون تومان به راحتی سود کردند. اصلا مد شده بود که پول را یکی می‌گذاشت و مدارک را یکی دیگر. سودش را هم تقسیم می‌کردند. فردی بود که با صرافی هماهنگ کرده بود و روزی ۳۰ تا کارت ملی می‌آورد. پول دلار را به حساب صرافی می‌ریخت و سهمیه را می‌گرفت. بسته به انصاف‌شان چیزی هم به صاحب مدارک می‌دادند اما سود اصلی بین صرافی و کسی که پول گذاشته بود، تقسیم می‌شد. الان هم این کار را می‌کنند اما نه به اندازه پارسال.

همه مشتری ارز شده‌اند

چه کسانی وارد بازار ارز می‌شوند؟ قشر و طبقه خاص و مشخصی دارند؟ او گفت: واقعیت این است که اگر ریال نگه دارید، ضرر می‌کنید. همه فهمیده‌اند که تورم ارزش مال‌شان را کم می‌کند. حالا بعضی‌ها گلوله برف بزرگ‌تری دارند، بعضی‌ها کوچک‌تر اما می‌بینند که این برف دارد آب می‌رود و هی کوچک می‌شود. به همین خاطر همه مشتری دلار شده‌اند.

کسانی هستند که از اوضاع و اتفاقات خبر دارند یا آشناهایی دارند که آنان خبر دارند، این‌ها به موقع می‌خرند و به موقع هم می‌فروشند. بقیه هم دلار و یورو می‌خرند و صبر می‌کنند تا گرانی به چشم بیاید و بعد، می‌فروشند.

چون مشتری زیاد شده، دلال هم زیاد شده است. خیلی از مغازه‌دارهای خیابان منوچهری هم خرید و فروش ارز می‌کنند. یعنی مغازه فرش‌فروشی یا آنتیک‌فروشی دارد اما در کنارش معامله ارز هم می‌کند. این مغازه‌دارها هم از فروشنده خیابانی بهتر کار می‌کنند چون بهتر می‌توانند اعتماد مشتری را جلب کنند.

سود در نوسان نرخ ارز است نه ثبات

شما یا همکاران‌تان در ارزانی دلار بهتر کار می‌کنید یا در گرانی؟ او پاسخ داد:

من از خدا می‌خواهم دلار بشود هزار تومان. اما سود اصلی ما از بالا پایین‌شدن قیمت‌هاست. در نوسان نرخ ارز کار می‌کنیم. قیمت، چه بالا و چه پایین، اگر ثابت بماند، ما سود نمی‌کنیم.

از کانال هرات تا کانال منوچهری

این بازیگر با سابقه بازار غیررسمی ارز در پاسخ به این سوال که قیمت دلار از کجا می‌آید، گفت:

قیمت‌ها از هرات می‌آید. تا قبل از تحریم‌ها قیمت دلار در دبی مشخص می‌شد اما بعد از تحریم‌ها، هرات مرجع اعلام قیمت شد. قیمت را بر اساس نرخ برابری و حواله و تعداد خریدار و فروشنده و… مشخص می‌کنند. کانال هرات که قیمت را اعلام کرد، در تهران با ۱۰۰ یا ۲۰۰ تومان اختلاف، قیمت دلار معلوم می‌شود. کردستان عراق و اربیل هم نقشی این وسط ندارند.

بچه‌های منوچهری هم یکی دو تا کانال دارند و همه با هم در ارتباطند. بچه‌های سبزه میدان هم همین‌طور. کانال مشترک هم داریم و قیمت‌ها را با هم چک می‌کنیم. برای همین است که دلار در سبزه‌میدان یا سر منوچهری یا فردوسی با هم یکسان است. یک قیمت جهانی داریم که می‌گویند نرخ برابری. یک قیمت داریم که آن را دولت اعلام می‌کند. قیمت بازار آزاد هم بر اساس آن نرخ برابری و حواله هرات و قیمت دولتی مشخص می‌شود.

به نظر من قیمت را کسی می‌دهد که آن بالا می‌نشیند. آن بالا هم کسی نیست جز دولت یا آنهایی که به دولت وصل هستند.

خاک‌ها را ریختند روی جمشید

جمشید بسم‌الله که بود و چه شد؟ او در جواب گفت:

کسانی که امروز سر خیابان منوچهری تهران می‌ایستند، قبلا در پاساژ افشار جمع می‌شدند. وسط پاساژ یک سکوی آهنی قرار داشت و صبح‌ها که می‌خواستند کار را شروع کنند، آقایی به اسم جمشید می‌رفت روی سکو و می‌گفت: «بسم‌الله، قیمت!»

این بنده خدا به قول معروف گاو پیشانی سفید شده بود. دولت هم هر وقت نوسان نرخ ارز از کنترلش خارج می‌شود، دو سه نفر را قربانی می‌کند. آن‌دفعه هم همین‌طور شد و خاک‌ها را روی جمشید ریختند. درست مثل آن بنده خدایی که به اسم سلطان سکه دستگیر و اعدامش کردند. او هم قربانی شد دیگر. خودش که نرفته بود سکه را از بانک مرکزی بدزدد. حتما خود بانک مرکزی به او سکه داده بود که بفروشد اما تا دیدند قیمت بالا رفته، گفتند او باعث گرانی شده و اعدامش کردند. به نظر من که او به دو طرف وصل بود. هم می‌دانست از چه کسی باید سکه بگیرد و هم می‌دانست باید به چه کسی بفروشد. همین‌ها که می‌دانست باعث کشته‌شدنش شد. جمشید بسم‌الله هم قربانی شد. بنده خدا هست اما سرطان گرفته و یک گوشه افتاده است.

بیشتر از همه خودمان مراقبیم

کاسب‌های سبزه‌میدان و منوچهری خودشان مراقبند که کسی دلار تقلبی خرید و فروش نکند. چون اگر شایع شود که فلان‌جا دلار تقلبی می‌فروشند، کار و کاسبی همه خراب می‌شود. یکی دو ماه پیش پسرکی از باکو آمده بود. دلارهای قدیمی آورده بود که تقلبی بود. خود بچه‌ها دلارهایش را سوراخ کردند و او را تحویل پلیس دادند.

خطر دیگر کارت‌های عابر دزدی است. این بازار بهترین جا برای نقد کردن کارت است چون شما از دستگاه بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان نمی‌توانید بگیرید. بانک هم فکر می‌کنم بیشتر از ۷ یا ۸ میلیون در روز پول نقد نمی‌دهد.

اتفاقا چند وقت پیش پسری آمده بود که با کارت پدرش ۱۰۰ میلیون تومان خرید کرد. از این دست دلار خرید و از آن دست فروخت. فردایش پوز کسی که کارت کشیده بود، مسدود شد و از دادسرا برایش احضاریه آمد چون بدون شناختن صاحب کارت و مطابقت دادن مشخصات کارت ملی با کارت بانکی، معامله ارزی کرده بود. می‌خواهم بگویم قبل از هر کسی و هر جایی، ما خودمان حواس‌مان به تقلب و دزدی هست چون اگر یک‌بار اسم منوچهری یا هر جایی که کار می‌کنیم بد دربرود، دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند کاسبی کند.

تعطیل می‌کنیم تا آب خنک نخوریم

زمانی که قیمت‌ها یک‌دفعه گران می‌شود و هی بالا می‌رود، کار را تعطیل می‌کنیم چون همین‌طور مامور است که از جاهای مختلف می‌آیند و بچه‌ها را می‌برند. فرض کن من ۱۰ هزار دلار از شمای مشتری گرفته‌ام تا برای‌تان بفروشم. اگر مرا بگیرند آن ۱۰ هزار دلار رفته که رفته، خودم هم یکی دو ماه باید آب خنک بخورم تا آب‌ها از آسیاب بیافتد، تازه جریمه هم باید بپردازم. برای همین معمولا وقتی بازار به هم می‌ریزد دیگر کسی سر منوچهری نمی‌ایستد. بچه‌ها این چند سال این‌قدر ضربه خورده‌اند که دیگر کمتر کسی جرات می‌کند اسکناس با خودش جابجا کند.

دلار پالتی؛ حرفش بود اما…

یک زمان خیلی حرف دلار پالتی زده می‌شد. الان هم حرفش هست اما خیلی کمتر از قبل. آن زمان می‌گفتند دلار پالتی مال […] است. تا جایی که می‌دانم هر پالت، ۱۰ تا کیف و هر کیف، ۱۰ میلیون دلار بود، یعنی هر پالت ۱۰۰ میلیون دلار.

خیلی داستان‌ها داشت اما من هیچ‌وقت ندیدیمش. وقتی دلار ۱۵ هزار تومان بود، این‌ها را می‌دادند ۱۰ هزار تومان اما خردش نمی‌کردند و یک‌جا می‌فروختند. من همیشه برایم سوال بود که وقتی […] بخواهد دلار بفروشد، چرا بیاید به من دلال بدهد. می‌تواند بدهد به دولت یا صرافی. هم بساط دلالی جمع می‌شد، هم قیمت می‌شکست، هم برای مردم بهتر می‌شد. خلاصه من از این دلار پالتی سر در نیاوردم.

سود دولت از نوسان‌گیری

دولت آن بالا نشسته و با سکه و دلار یا ماشین و بورس دارد بازی می‌کند و از این وسط نوسان می‌گیرد و کاسبی‌اش را می‌کند. دو سه سال پیش پول‌ها را کشیدند توی بورس. همان موقع هر کس دلار داشت، دلارش را ارزان فروخت و رفت داخل بورس. بعد بورس را پایین کشیدند و مردم از آن بازار آمدند به بازار ارز. دولت هم گران به آن‌ها دلار فروخت.

من با ۲۰ سال سابقه به شما می‌گویم همه این بازی‌ها زیر سر خود دولت است. نخ بورس و سکه و ماشین و دلار دست خودشان است و هر وقت بخواهد نخ یکی را شل می‌کند، نخ یکی را سفت می‌کشد. نوسان نرخ ارز دست دولت و به سودش است. شما استودیوم رفته‌ای؟ از آن بالا همه‌چیز معلوم است و خوب می‌بینی که کجا خالی مانده یا کی دارد اشتباه بازی می‌کند. دولت هم دارد از آن بالا نگاه می‌کند و به وقتش می‌فهمد که وقت دخالت است.

دولت بخواهد به چشم به هم‌زدنی دلار را ارزان می‌کند، برای دولت که کاری ندارد. ما این‌همه منابع داریم. مردم ترکیه فقط به خاطر توریست خیلی راحت‌تر از مردم ما زندگی می‌کنند. عربستان یا قطر هم فقط نفت دارند اما بهتر از ما زندگی می‌کنند. ما نفت و گاز داریم، امکان آوردن توریست داریم، همه‌جور معدن داریم. دولت اگر بخواهد راحت دلار را ارزان می‌کند.

ایجاد آمادگی روانی برای شروع گرانی

من ثابت می‌کنم که نوسان نرخ ارز ، بازی خودشان است. ببینید، اول مردم را از نظر روانی آماده می‌کند. بهمن سال ۹۶ که گفتند دیگر دلار نمی‌دهیم، قیمت دلار ۳هزار و ۶۷۰، هشتاد تومان بود. در عید ۹۷ رسید به ۵ هزار تومان. بعد همین‌طور رفت بالا و ظرف ۵ شش ماه رسید به ۲۰ هزار تومان. ولی باز به ده یازده هزار تومان برگشت.

دفعه بعد از ۲۰ تومان رفت روی ۳۰ هزار تومان. ذهن‌ها که آماده شد و خودش را روی دلار ۳۰ هزار تومانی بست، قیمت را به ۲۰ هزار و خرده‌ای برگرداندند. الان هم دلار را تا ۶۰ هزار تومان بالا بردند و بعد آوردندش روی ۴۰ و خرده‌ای هزار تومان. ذهن‌ها را برای دلار ۶۰ هزار تومانی آماده کرده‌اند.

شرایط همین باشد می‌رود بالا

خبرنگار انصاف نیوز از میهمانش پرسید تا آخر سال دلار به چند می‌رسد؟ آقای ط. در جواب گفت:

آدم از یک دقیقه‌ی بعدش خبر ندارد اما اگر شرایط همین باشد، ارز خیلی گران می‌شود. دولت غیر از ماشین و بورس و سکه و دلار جایی برای بازی ندارد. پس اگر شرایط مثل الان باشد، چاره‌ای ندارد جز این‌که دلار را گران کند. [پرسیدم همین یعنی چه؟] منظورم از همین شرایط، باقی ماندن تحریم و فشار است. اگر اوضاع فرق نکند، دلار را باید گران کند. البته چون دلار خیلی روی شرایط روحی و روانی مردم و بازار اثر دارد و گرانی‌اش همه چیز را به هم می‌ریزد، ممکن است از جای دیگر کمبود را جبران کنند. مثلا مالیات را باز هم بیشتر کنند یا بنزین را گران کنند.

خلاصه همه‌چیز دست دولت است و اگر بخواهد مردم راحت‌تر زندگی کنند، اول باید برود ای‌اف‌تی‌اف [اف.ای.تی.اف] را امضا کند. چون از مبدا تا مقصد پول باید مشخص باشد. الان این طور نیست. رد دلار که شفاف شود ممکن است من و دوستانم منبع درآمدمان را از دست بدهیم اما مهم نیست. مهم کل جامعه است. من اصلا بی‌کار شوم.

وقتی دلار ارزان شود، همه راحت می‌شوند. من دوست ندارم که سود کنم اما برادر و خواهر و بچه محلم در فشار باشند و سخت زندگی کنند.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه