مدیر کل دفتر غرب آسیای سازمان توسعه تجارت ایران مطرح کرد:
صادرات راه نجات اقتصاد/ لزوم در نظر گرفتن مشوقهای صادراتی
عبدالامیر ربیهاوی مدیر کل دفتر غرب آسیای سازمان توسعه تجارت ایران، ضمن برشمردن فرصتها و تهدیدهای تجارت به شیوه سنتی، از صادرات بهعنوان راه نجات اقتصاد ملی یاد کرد.
تولید و صادرات موتور محرک اقتصاد کشورها تلقی میشود؛ به نظر میرسد موفقیت در صادرات و افزایش تولید ناخالص ملی قدرت چانهزنی کشورها در بازارهای جهانی را افزایش میدهد از اینرو برنامهریزی در زمینه توسعه صادرات برای حضور در بازارهای جهانی به یک ضرورت تبدیل شده است. اما در عصر حاضر شیوه بازاریابی و ورود به بازارهای جدید تغییر کرده و بهکارگیری روشها و ابزارهای نوین و حرفه ای بازاریابی به یک ضرورت تبدیل شده است این در حالی است که بخشی از تجارت ایران با کشورهای پیرامونی بهشیوه سنتی دنبال میشود. در گفتوگویی عبدالامیر ربیهاوی مدیر کل دفتر غرب آسیای سازمان توسعه تجارت ایران، ضمن برشمردن فرصتها و تهدیدهای تجارت به شیوه سنتی، از صادرات بهعنوان راه نجات اقتصاد ملی یاد کرد.
در گام نخست به این پرسش پاسخ بدهید که این ذهنیت ایجاد شده است که صادرکنندگان ایرانی تمایل دارند که فعالیت تجاری خود را بهشکل سنتی دنبال کنند و کمتر به فکر بازارسازیهای نوین میروند؟ این موضوع چه آسیبهای را متوجه فرآیند تجارت و صادرات میکند؟
در ابتدا باید تعریف خود را درباره شیوه مرادودات تجاری به شیوه سنتی روشن بیان کنیم در این صورت مشخص خواهد شد که این روندی که امروز نام آن را تجارت سنتی گذاشتیم سنتی است و یا اینکه نام دیگری را میتوان به آن اطلاق کرد. عراق، دومین شریک تجاری ایران، است و تجارت با این کشور به یکی اولویتهای صادراتی ما تبدیل شده است. جمهوری عراق بعد از سپری کردن یک دوره جنگهای متعدد داخلی و خارجی، تلاش دارد که همچنان مناسبات تجاری خود را به شکل سنتی پیش ببرد از اینرو تجار و بازرگانان ایرانی نیز متناسب با سلیقه تجاری آنها رفتار میکنند و چندان به شیوههای بازاریابی جدید در این بازار رو نیارودهاند.
به نظر بنده موضوع تجارت سنتی از زوایه تهدید و فرصت قابل بررسی است؛ فرصت از این منظر که در شرایط تحریمهای ظالمانه، ما میتوانیم با توسل به این شیوه تجارت خود را دنبال کنیم و از منظر تهدید نیز در بحث انتقال حوالهجات و تحویل برخی کالاها خارج از تجارت الکترونیک این امکان وجود دارد که یکسری مشکلات بهوجود بیایید. اما در مجموع تجارت سنتی با برخی کشورها از جمله عراق یک مزیت است.
تجارت با سایر کشورهای غرب آسیا مانند امارات، قطر، عمان و ترکیه که در تجارت قائل به رعایت استانداردهای بالا هستند و به بیان دیگر در سطح بالایی مناسبات تجاری خود را دنبال میکنند چندان نمیتواند مرسوم و متداول باشد.
خلق ارزش افزوده در کالاهای صادراتی امکان دور شدن از خامفروشی را برای ما ایجاد میکند از دید شما برای افزایش سهم ارزش افزوده در صادرات ساخت ایران( غیرنفتی) چه برنامههایی باید در دستور کار قرار بگیرد؟
به نظر میرسد زمان آن رسیده که برای توسعه تجارت با کشورهای طرف تجاری، برنامهریزیهای مدونی را تدوین کنیم. بعضی از کشورها از جمله چین نیازمند کالای خام و مواد اولیه از ایران هستند؛ در نقطه مقابل کشورهای دیگر همچون عراق خواهان کالای نهایی از ایران هستند ؛ اگر ما بتوانیم متناسب با نیاز کشورها مقصد صادرتی برنامهریزی انجام بدهیم شاید بتوانیم تقسیمبندی و هدفگذاری بهتری برای صادرات محصولات خود داشته باشیم.
به عنوان مثال بیشترین کالا با ارزش افزوده بالا از ایران به عراق صادر میشود چراکه این کشور نیازمند این کالاهاست و چندان فرآیند تولید در این کشور تقویت نشده است که خواهان مواد اولیه از ایران باشد از اینرو تجار و بازرگانان عراقی، کالاهای آماده به مصرف را از ایران خریداری میکنند. هرچند که عراق با دنبال کردن سیاست خودکفایی تلاش دارد که به یک کشور مستقل و دارای ظرفیت تولید تبدیل شود و این امکان وجود دارد که در سالهای آینده این کشور از ایران مواد اولیه وارد کند.
از سوی دیگر تجارت برخی کشورهای حوزه غرب آسیا متفاوت است مثلا تجارت ایران با عمان و امارات از جنس دیگری است؛ کالاهایی که فرآیند تولید آنها ۸۰ درصد در ایران انجام شده است به عمان صادر میشود در آنجا با انجام یکسری عملیات تکمیلی، آن کالا نهایی و از عمان به سایر کشورها صادرات مجدد میشود. همین روند نیز در امارات متحدد عربی نیز دنبال میشود.
در جمعبندی این بحث این نکته را اضافه میکنم که ما باید از ظرفیت صادرات کالای نهایی به چند کشور همسایه و کشورهای حوزه اوراسیا برای خلق ارزش افزوده بیشتر بهره بگیریم.
از دید شما برگزاری روز ملی صادرات و انتخاب صادرکننده نمونه تا چه میزان میتواند به مثابه اهرم انگیزشی برای فعالان این حوزه تلقی شود ؟
روال این است که همه سال دولتها در تاریخ ۲۹ مهر که به عنوان روز ملی صادرات در تقویم ثبت شده است از صادرکنندگان نمونه تقدیر میکنند. اما به نظر میرسد که برای ایجاد انگیزه، فعالان اقتصادی به یکسری مشوقهای حمایتی از جمله مشوقهای مالی نیاز دارند. در سالهای گذشته صادرکنندگان باهدف دریافت این مشوقها برنامهریزیهای را انجام میدادند اما متاسفانه این روند در سالهای اخیر متوقف شده است.
اگر بودجه کافی در این زمینه وجود ندارد میتوان از سایر مشوقهای معنوی و حمایتی استفاده کرد. بهعنوان مثال بنده در یک کارگروه توسعه صادرات غیرنفتی استانی پیشنهاد دادم که معافیتهای برای صادرکنندگان نمونه در برگشت ارز حاصل از صادرات در نظر بگیرند. درست است که این موضوع به تصمیمگیریهای کلان نیاز دارد اما میتواند به عنوان نوعی مشوق صادراتی در نظر گرفته شود؛ همچنین معافیتهای مالیاتی، استفاده از خط سبز گمرکی و برخی معافیتها در تامین اجتماعی نیز در این بین میتواند مهم تلقی شود.
در قوانین هم باید به تفاوت و تمایز شرکتهای بازرگانی، تولیدی و صنعتی نیز توجه کرد. شرکتهای تولیدی و صنعتی، متحمل هزینههای فرآیند تولید میشوند این در حلی است که این هزینهها چندان متوجه شرکتهای بازرگانی نمیشود هرچند فرآیند صادرات، یک پروسه دشوار و باریسکهای بالاست؛ از اینرو باید حمایت بیشتری از صادرکنندههای که خود تولید کننده هستند انجام بگیرد تا انگیزه بیشتری برای صادرات برای آنها ایجاد شود.
در پایان بفرمایید که از دید شما آیا صادرات جایگاه خود را در اقتصاد پیدا کرده است؟
فعالان اقتصادی و مسئولان به این مهم اذهان دارند که تولید موتور محرک اقتصاد است و در گام بعدی صادرات در توسعه اقتصاد نقشآفرینی میکند. اگر این دو مهم هم راستا بایکدیگر جلو نروند چرخ اقتصاد بهکندی حرکت خواهد کرد. اگر تولیدکنندهای با این بازار اشباع داخلی راهی برای صادرات پیدا نکند بدون تردید تولید، اشتغال و نقدینگی تحت شعاع قرار میگیرد؛ نباید فراموش کرد که صادرات راه نجات کشور است.
نظر شما