برکناری شیرین سعیدی؛ استاد ایرانی که حمایتش از ایران و فلسطین، چهره واقعی آزادی بیان در غرب را آشکار کرد
شیرین سعیدی، استادیار ایرانی علوم سیاسی دانشگاه آرکانزاس، از ریاست گروه مطالعات خاورمیانه این دانشگاه برکنار شد. این اقدام که به دلیل ابراز دیدگاههای سیاسی وی از جمله حمایت از رهبر ایران و مردم فلسطین صورت گرفته، بار دیگر نشان میدهد ادعای آزادی بیان و فضای آکادمیک بیطرف در غرب، بیشتر یک پوشش نمایشی و گزینشی است.
شیرین سعیدی، استادیار ایرانی علوم سیاسی دانشگاه آرکانزاس، از ریاست گروه مطالعات خاورمیانه این دانشگاه برکنار شده است. این اقدام که به گفته مسئولان دانشگاه به دلیل ابراز دیدگاههای سیاسی وی صورت گرفته، نشان میدهد آنچه در غرب تحت عنوان «آزادی بیان» و «فضای آکادمیک باز» تبلیغ میشود، اغلب محدود به چارچوبهای ایدئولوژیک مورد تأیید است. گزارشها حاکی است که برکناری وی به دلیل ابراز حمایت از آیتالله خامنهای، رهبر ایران، و دعا برای حفظ ایشان، همچنین حمایت از مردم فلسطین و حمید نوری انجام شده است.
دانشجو نوشت، این رویداد، تضاد آشکار میان ادعاهای بلندپروازانه نهادهای آکادمیک غربی و محدودیتهای عملی حاکم بر آنها را به تصویر میکشد. حتی فعالیتهای شخصی خانم سعیدی در شبکههای اجتماعی نیز با محدودیت مواجه شده و حساب کاربری او به بهانه «تخطی از قوانین» تعلیق شد. همچنین استفاده از سربرگ دانشگاه برای ارسال نامهای در حمایت از یک زندانی سیاسی، بهانهای برای محدود کردن بیشتر فعالیتهای علمی و حرفهای او عنوان شده است. این رفتار گویای آن است که فضای آکادمیک در غرب نه تنها مستقل و بیطرف نیست، بلکه به شدت تحت تأثیر فشارهای سیاسی و خطوط قرمز ایدئولوژیک قرار دارد.
این نمونه، موردی منفرد و محدود به یک استاد ایرانی در ایالات متحده نیست. مقایسه این رویکرد با وضعیت مهدیه اسفندیاری، فعال حقوق بشری که به دلیل حمایت از فلسطین زندانی شد، نشان میدهد که حتی در عرصه جامعه مدنی و فعالیتهای حقوق بشری نیز اصول دموکراسی و آزادی بیان در غرب به شکلی گزینشی و جهتدار اعمال میشود. حمایت از فلسطین، انتقاد از سیاستهای اسرائیل یا مخالفت با مواضع رسمی آمریکا و متحدانش، میتواند به سرعت به محرومیت از حقوق اجتماعی، آکادمیک و حتی آزادی فردی منجر شود.
واقعیت این است که بسیاری از دانشگاهها و نهادهای غربی، فضای آکادمیک و آزادی بیان را ابزاری برای مشروعیتبخشی به سیاستها و مواضع از پیش تعیینشده خود میدانند، نه بستری برای گفتوگوی آزاد و نقد بیطرفانه. شعارهای پرطمطراق درباره دموکراسی و تنوع دیدگاهها، در عمل با مانعتراشی در برابر هرگونه صدا یا دیدگاه مغایر با جریان اصلی سیاسی روبرو میشود. ماجرای شیرین سعیدی و مهدیه اسفندیاری، نمونههای واضحی هستند که ثابت میکنند در غرب، آزادی بیان و دموکراسی تنها در چهارچوب ایدئولوژیک مشخصی قابل اجرا است و هرگونه انحراف از این چهارچوب، حتی در سطح علمی یا مدنی، با محدودیت و فشار مواجه میشود. بنابراین، آنچه به عنوان فضای آزاد دانشگاهی و دموکراتیک تبلیغ میشود، در عمل بیشتر نمایشی سیاسی است تا واقعیتی مبتنی بر اصول علمی و انسانی بیطرف.
نظر شما