اخبار لحظه به لحظه از جنگ ایران و اسرائیل امروز دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ | آغازگر جنگ دوم کیست؟
اخبار لحظه به لحظه از جنگ ایران و اسرائیل امروز دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ را در این خبر بخوانید.

گمانیزنی تحلیلگران به همراه هشدارهای مقامات ایرانی و اسرائیلی طی روزهای اخیر حکایت از احتمال رویارویی نظامی مجدد دو کشور دارد اما سوال مطرح در این میان این است که کدام یک دست به اقدام پیشدستانه میزنند و این جنگ احتمالی تازه چه تبعاتی به همراه خواهد داشت؟
در شرایطی که تحرکات نظامی-لجستیکی ایالات متحدۀ آمریکا در منطقۀ خاورمیانه، نظیر اعزام هواپیماهای سوخترسان آمریکایی به منطقه، یادآور اقدامات این کشور در جریان مذاکراتش با جمهوری اسلامی ایران در بهار سال جاری است، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع پیشین و نماینده پارلمان اسرائیل روز جمعه نسبت به حمله قریبالوقوع و پیشدستانۀ ایران به اسرائیل هشدار داد.
در حالی که برخی از سیاستمداران اصلاحطلب و اصولگرا در ایران تاکید دارند احتمال وقوع جنگ مجدد بین ایران و اسرائیل اندک است، روزنامۀ کیهان به عنوان نزدیکترین نشریۀ ایران به رهبر جمهوری اسلامی، روز شنبه دربارۀ «رویارویی احتمالی» ایران و اسرائیل نوشت: «این رویارویی را باید "بسیار محتمل" دانست. فلذا لزوماً این طور نیست که این بار حریف، ضربه اول را بزند!»
تهدیدهای مکرر دولتمردان اسرائیلی علیه جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر نیز بر غلظت اتمسفر مساعد جنگ افزوده است. اینکه جنگ مجدد ایران و اسرائیل محتوم است یا نه، و پیامدهای چنین جنگی چه خواهد بود، و آیا جمهوری اسلامی ایران این بار هم منتظر آغاز جنگ از جانب اسرائیل میماند یا اینکه به حملۀ پیشدستانه مبادرت میورزد، سوالهایی است که یورونیوز در گفتوگو با هوشنگ امیراحمدی: مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگرز در آمریکا، افشار سلیمانی: تحلیلگر مسائل سیاست خارجی ایران، و محمدعلی ابطحی: چهرۀ اصلاحطلب و تحلیلگر مسائل سیاست داخلی ایران، مطرح کرده است.
افشار سلیمانی دربارۀ علل مؤثر در وقوع جنگ مجدد بین ایران و اسرائیل به یورونیوز گفت:
وقوع احتمالی هرگونه جنگ دیگر میان اسرائیل و ایران بستگی به کم وکیف کنشها و واکنشهای این دو و آمریکا دارد. البته نقش درجهدوم بازیگران اروپایی و روسیه وچین را هم نباید فراموش کرد .در حال حاضر نمیتوان به صورت قطعی گفت جنگ میشود یا نمیشود. اگر اجرای تحریمهای بین المللی پسا-اسنپبک تاثیر منفی زیادی بر ایران نداشته باشد و ایران نسبت به هرگونه غنیسازی اورانیوم و تولید سانتریفیوژهای جدید اقدام کند و حتی درمورد تولید موشکهای بالستیک دوربرد تلاش جدیدی نماید یا مبادرت به خروج از ان.پی.تی کند و با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری نکند و به تقویت نیروهای نیابتی در منطقه بپردازد احتمال حمله نظامی به ایران افزایش مییابد.»
آقای سلیمانی خسارت ایران در جنگ احتمالی بعدی را بیشتر از خسارت اسرائیل میداند و میگوید:
«به نظر میرسد ایران در راستای جبران نقصانهای خود که در جنگ ۱۲ روزه بیشتر شناسایی شد تلاش میکند اما با توجه به حمایت تمامعیار آمریکا و غرب از اسرائیل و عدم اقدام عملی روسیه وچین به نفع ایران، درصورت وقوع حمله اسرائیل به ایران، مردم ایران و کشور خیلی بیشتر از اسرائیل دچار خسارات و معنوی میشوند. از این رو اولویت باید با دیپلماسی باشد و دست کم از دیپلماسی چین وروسیه و هند باید درسهایی گرفته شود. تبعات جنگ دوم احتمالی بسیار سنگینتر خواهد بود.»
محمدعلی ابطحی معتقد است اسرائیل وضعیت "نه جنگ نه صلح" را به درگیری دوباره با ایران ترجیح میدهد ولی سرنوشت طرح ترامپ در غزه را هم در وقوع یا عدم وقوع جنگ مؤثر میداند و میگوید:
«فکر نکنم هیچ تحلیلگری در هیچ جا باور قطعیاش این باشد که جنگ مجدد اسرائیل با ایران شروع خواهد شد. احتمالاتی هست که جنگ شروع شود؛ بخصوص اگر در غزه طرح ترامپ شکست بخورد، احتمال حمله به ایران برای پوشاندن شکست گفتوگوهای غزه بیشتر میشود. ولی به نظرم همین حالت کنونی "نه جنگ نه صلح" برای اسرائیل بهتر از جنگ باشد چون در اسرائیل در جنگ با ایران بالاخره آسیبهای فراوانی دید و در جنگ بعدی نیز آسیبهای فراوانی خواهد خورد. آسیبهای اسرائیل به ایران هم تلآویو را به نتیجۀ دلخواهش نمیرساند.»
جمهوری اسلامی به حملات موضعی اسرائیل جواب نمیدهد
اما هوشنگ امیراحمدی با قطعیت بیشتری دربارۀ آغاز دوبارۀ جنگ حرف میزند و میگوید:
«جنگ اسرائیل و ایران محتوم و قطعی نیست اما اعتقاد دارم که احتمالش خیلی زیاد است و حداقل اتفاقی که میافتد این است که اسرائیل از این پس با ایران همان کاری را میکند که با فلسطین در سالهای متمادی کرده. یعنی هر از چند گاهی به ایران حمله میکند و مقطعی و موضعی کشور ما را میزند و بعد دوباره برمیگردد سر جایش. اما اگر ایران در چنین وضعیتی جواب قاطع بدهد، بحث دیگری است. من اعتقاد دارم با شرایطی که الان در ایران وجود دارد، جمهوری اسلامی احتمالا به حملات مقطعی و موضعی جواب نمیدهد.»
عواقب جنگ: از خطر تجزیۀ ایران تا تغییر نقشۀ خاورمیانه و ورود روسیه و چین به جنگ
دربارۀ عواقب درگیری نظامی مجدد بین ایران و اسرائیل، افشار سلیمانی میگوید:
«مهمترین پیامدهای چنین جنگی میتواند فروپاشی اقتصادی در وهله اول و سپس بروز بحرانهای سنگین داخلی اعم از سیاسی و اجتماعی و امنیتی باشد که ادامه چنین اوضاعی میتواند کشور را تا مرز تجزیه، که از اهداف دشمنان ایران است، ببرد.»
محمدعلی ابطحی اما پیامدهای چنین جنگی را این طور گمانه میزند:
«اگر این جنگ شروع شود پیامدهای زیادی خواهد داشت چون نسبت به جنگ قبلی، جدیتر خواهد بود و ممکن است دامنۀ چنین جنگی فقط به سه کشور ایران و اسرائیل و آمریکا محدود نشود بلکه این جنگ، اگر خدای نکرده شروع شود، میتواند برای هر دو طرف بسیار سرنوشتساز باشد. ایعنی در از بین رفتن منابع ایرانی و خاورمیانهای و ایجاد یک نقشۀ جدید در منطقه مؤثر باشد. و معلوم نیست که این نقشۀ جدید را اسرائیل ترسیم میکند یا ایران یا آمریکا. اما قطعا این جنگ پیامد بسیار سنگینی دارد که میتواند به تغییر جدی نقشۀ خاورمیانه منتهی شود.»
هوشنگ امیراحمدی هم دربارۀ نتایج جنگ دوبارۀ ایران و اسرائیل گفت:
«اگر اسرائیل به ایران حمله کند و حملهاش هم از جنس حملۀ جنگ دوازده روزه باشد، به نظرم جمهوری اسلامی با شدت و قاطعیت بیشتری جواب خواهد داد و معنای این واکنش این است که جنگ بعدی ایران و اسرائیل میتواند قابل کنترل نباشد و پیامدهای آن درگیری آمریکا و کشورهای منطقه و حتی روسیه در چنین جنگی باشد؛ برای اینکه به هر حال ایران این روزها برای روسیه و چین بسیار مهم شده است و هر درگیریای با ایران، احتمالا این کشورها را هم درگیر میکند. مخصوصا اگر آمریکا وارد درگیری با ایران شود.»
اسرائیل میخواهد ایران را وادار به حملۀ پیشدستانه کند
اما اینکه در شرایط کنونی، که مقامات اسرائیلی مدام دربارۀ حمله به ایران حرف میزنند، آیا به نفع ایران نیست به حملۀ پیشدستانه مبادرت ورزد، سؤالی است که افشار سلیمانی در پاسخ به آن میگوید:
«در شرایط فعلی اسرائیل قصد دارد با تحریک ایران، جمهوری اسلامی را وادار به حملۀ پیشدستانه نماید تا بهانهای برای حمله به ایران و کشاندن پای آمریکا به این جنگ پیدا کند. ترامپ قصد ندارد به ایران حمله نظامی کند. فقط احتمال چراغ سبز دادن او به نتانیاهو برای حمله به ایران وجود دارد. البته درشرایط فعلی این احتمال هم زیاد نیست. لذا اگر ایران حمله پیشدستانه به اسرائیل بکند آمریکا هم چراغ سبز به اسرائیل میدهد هم کمک بیشتری به این کشور میکند.»
سفیر پیشین ایران در آذربایجان دربارۀ خروج ایران از تنگنای خطرناک کنونی افزود:
«استراتژی ایران باید مبتنی بر همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دور کردن آمریکا از اسرائیل، همبستگی بیشتر با کشورهای همسایه و مسلمان، اتحاد سازی با ترکیه و پاکستان و عربستان و ... حول محور مشترک و به کنار نهادن اختلافات با این کشورها و تست کردن عملیاتی روسیه و چین باشد. ایران باید به جمع کشورهایی که از استقلال و شناسایی دولت فلسطین حمایت کردند بپیوندد و از "مسئله بودن" به "راه حل مسئله" تبدیل شود. واقداماتی از این قبیل. فصل راهبردهای سلبی سپری شده و زمان راهبردهای ایجابی در سیاست خارجی دست کم در دوره پسا ۷ اکتبر ۲۰۲۴ فرا رسیده است.»
به شدت با حملۀ پیشدستانه مخالفم
آقای ابطحی اما دربارۀ حملۀ پیشدستانۀ جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل میگوید:
«من به شدت با حملۀ پیشدستانه مخالفم. ما هیچ وقت هیچ جنگی را شروع نکردهایم و امیدوارم هیچ وقت هیچ جنگی را در تاریخ ایران نبینیم که ایران آن را شروع کرده باشد. همه باید باور کنند که جنگ کلاً چیز بدی است. آسیب به ملتها و منابع زیرزمینی و کشتار انسانها را در دل خود دارد. کلاً تلخترین واژۀ بشریت جنگ است و ما چه بتوانیم در جنگ پیروز شویم چه نتوانیم، مبادرت ورزیدن به جنگ کار درستی نیست. نه اخلاقی است نه انسانی. و نه در موازنههای قدرت مفهوم چندانی پیدا میکند. جنگهایی که اسرائیل شروع کرده، گریبانگیر این کشور خواهند شد؛ چنانکه الان اسرائیل تنها کشوری است که مجبور است به سازمانهای بینالمللی و حقوق بشر وقعی ننهد. طبیعی است که ما نمیخواهیم در چنین شرایطی قرار بگیریم. مردم ایران هم این آمادگی را ندارند. مردم ایران آمادگی دفاع و غیرتورزی شدید نسبت به کشورشان دارند اما تصور من این نیست که علاقهمند باشند جنگ تازهای شروع شود.»
هوشنگ امیراحمدی با انتقاد از فقدان حملۀ پیشدستانه در دکترین نظامی جمهوری اسلامی، معتقد است ایران در شرایط فعلی نمیتواند چنین اقدامی علیه اسرائیل انجام دهد چراکه مقدمات و لوازم چنین حملهای را تدارک ندیده است. آقای امیراحمدی میگوید:
«متاسفانه دکترین نظامی جمهوری اسلامی، دکترینی پیشدستانه یا پیشگیرانه نیست بلکه یک دکترین دفاعی است به این معنا که صبر کنیم اول ایران را بزنند، بعد ما جواب میدهیم. البته در جواب دادن هم گاهی دچار شک و تردید بوده . بنابراین من اصلا اعتقاد ندارم که جمهوری اسلامی بخواهد یک حملۀ پیشدستانه بکند. از طرف دیگر، الان با توجه به شرایطی که در مجموع برای ایران ایجاد شده، جمهوری اسلامی باید قبل از حملۀ پیشدستانه، یک سری کارهای دیگر انجام دهد. باید خودش را آماده کند برای چنین حملهای. در شرایط فعلی نمیتواند حملۀ پیشدستانۀ موفقی داشته باشد. با کدام پشتوانه میخواهد حملۀ پیشدستانه بکند؟ اسرائیل بمب اتمی دارد و آمریکا را هم پشت سر خودش دارد.»
این فعال سیاسی صریحاللهجه نهایتا به یورونیوز گفت:
«به نظر من جمهوری اسلامی برای شروع میتواند از برجام و انپیتی بیرون بیاید، با یک دولت دیگر وضع کشور را سر و سامان دهد و نظامیها را وارد دولت کند. خلاصه، باید زمینهسازیهای لازم صورت گیرد وگرنه جمهوری اسلامی با وضعیت فعلیاش نمیتواند حملۀ پیشدستانه بکند ولی اگر چنین حملهای هم بکند، راه به جایی نخواهد برد. بنابراین اول باید آمادگی چنین حملهای را پیدا کند. به نظر من در شرایط فعلی تا وقتی که به جمهوری اسلامی حمله نشده، جمهوری اسلامی هم بهتر است و سعی کند خودش را بازسازی کند که این کار هم به هر حال زمانبر است و باید دید بازسازی توان نظامی جمهوری اسلامی چطور پیش میرود.»
رسانه عربی ارم نیوز مدعی شد ایران برای جنگ قریب الوقوع با آمریکا و اسرائیل آماده شده و ۲۰ هزار موشک بالستیک و کروز برای شلیک در این جنگ آماده کرده است!
تابناک نوشت، این گزارش را با زیرنویس فارسی میَبینید و میشنوید.
شگفتی آمریکا از نتیجه شبیهسازی جنگ با ایران
پروفسور «جیانگ شیوچین» در یک فایل یوتیوبی اعلام کرد: در سال ۲۰۰۲، ارتش ایالات متحده یک شبیهسازی جنگی با نام چالش هزاره (Millennium Challenge) اجرا کرد. نتیجه، جهان را شگفتزده کرد: ایران برنده شد.
خبرآنلاین نوشت، وی در یک فایل ویدیویی توضیح میدهد که چرا قدرت عظیم و بیرقیب نظامی آمریکا برای فائق آمدن بر ایران کافی نبود و چگونه جنگ نامتقارن همه چیز را تغییر داد
به گزارش موسسه مطالعاتی تحریریه، گزارش زیر ماحصل سخنان این استاد دانشگاه چین است:
ایران و اسرائیل در شرایطی قرار دارند که بسیاری از ناظران آن را مسیر اجتنابناپذیر به سوی جنگ توصیف میکنند. برخی بر این باورند که در دو سال آینده حتی امکان وقوع تهاجم زمینی به ایران نیز وجود دارد. با این حال، تجربهها و شواهد تاریخی نشان میدهد که حمله به ایران، حتی با مشارکت آمریکا، الزاماً به معنای پیروزی قطعی نخواهد بود. سلطه نظامی بیسابقه آمریکا و توان نظامی اسرائیل به خودی خود تضمینکننده موفقیت نیست، زیرا ماهیت جنگهای مدرن بیش از آنکه به قدرت سختافزاری وابسته باشد، به استراتژی، اقتصاد و شکل رویارویی بستگی دارد.
یکی از نمونههای بارز این واقعیت در سال ۲۰۰۲ رقم خورد، زمانی که پنتاگون شبیهسازی مشهوری با نام «چالش هزاره» را برگزار کرد. در این مانور نظامی قرار شد حمله احتمالی به ایران آزمایش شود و ارتش به دو بخش تقسیم شد: یک بخش نماینده نیروهای ایالات متحده و بخش دیگر نماینده نیروهای ایران.
نتیجه برای بسیاری غافلگیرکننده بود. با وجود برتری مطلق آمریکا از نظر تجهیزات، ایران توانست در قالب این شبیهسازی پیروز شود. رمز این پیروزی نه در قدرت سختافزاری، بلکه در استفاده از تاکتیکهای نامتقارن بود؛ رویکردی که به ضعیفتر اجازه میدهد برتری دشمن را بیاثر کند.
جنگ نامتقارن مفهومی است که در آن طرف ضعیفتر به جای رقابت مستقیم، شرایط میدان نبرد را به گونهای تغییر میدهد که دست بالا را پیدا کند. چنین جنگی بر خلاقیت، انعطافپذیری، شناخت محیط و استفاده هوشمندانه از منابع محدود استوار است. در این نوع نبرد، هزینههای اندک میتواند خسارتهای عظیم به دشمن وارد کند. برای توضیح ساده این مفهوم، کافی است تصور کنیم فردی مجهز به زره و مسلسل در میدان باز قرار میگیرد و در برابرش فردی بدون سلاح ایستاده است. در چنین وضعی، فرد مسلح بیتردید پیروز خواهد شد. اما اگر صحنه نبرد جنگلی تاریک باشد که فرد بیسلاح سالها در آن زندگی کرده و به خوبی مسیرها، نقاط ضعف و تلههای طبیعی را میشناسد، ناگهان شرایط تغییر میکند. در آن محیط، دانش و استراتژی میتواند بر قدرت آتش چیره شود.
همین منطق در تقابل ایران و آمریکا نیز دیده میشود. آمریکا ناوهای هواپیمابر غولآسایی دارد که هر کدام بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارند و مظهر قدرت نظامی آن هستند. ایران در برابر این قدرت، نامتقارن رفتار میکند. نه با ناوگان بزرگ و کلاسیک، بلکه با تاکتیکهایی چون قایقهای انتحاری کوچک، پهپادهای ارزانقیمت و حملات ازدحامی.
در شبیهسازی سال ۲۰۰۲، قایقهای انتحاری توانستند به ناوهای آمریکایی نزدیک شوند و نشان دادند که حتی اگر بیشترشان نابود شوند، کافی است یکی از آنها برخورد کند تا خسارت عظیمی وارد شود.
اقتصاد جنگ در اینجا اهمیت ویژهای مییابد. در حالی که یک ناو آمریکایی ۱ میلیارد دلار هزینه دارد، تولید هزاران پهپاد برای ایران شاید تنها ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار خرج داشته باشد. این نابرابری اقتصادی میتواند ورق را برگرداند. در عمل نیز این منطق به کار گرفته شده است.
در عملیات «وعده صادق»، برآوردها نشان داد که ایران حدود ۱۰ تا ۳۰ میلیون دلار هزینه کرد، در حالی که اسرائیل برای دفاع بیش از ۱ میلیارد دلار خرج کرد. این نمونه نشان داد که جنگ نامتقارن نه فقط یک نظریه، بلکه واقعیتی ملموس است که میتواند هزینههای دشمن را به شدت افزایش دهد.
در این میان پرسشی مطرح میشود: چرا آمریکا یا اسرائیل نمیتوانند به سرعت خود را با چنین شرایطی تطبیق دهند و استراتژی مشابهی اتخاذ کنند؟
پاسخ در ویژگیهای ساختاری قدرتهای بزرگ نهفته است. امپراتوریها معمولاً گرفتار بوروکراسی سنگین، غرور و انعطافناپذیری هستند. آنها به جنگ متعارف خو کردهاند و هرگونه تاکتیک غیرمتعارف را «تقلب» میپندارند. نمونه بارز این مسئله در شبیهسازی ۲۰۰۲ دیده شد. در آزمایش نخست، زمانی که ایران آزاد بود تاکتیکهای نامتقارن را به کار گیرد، آمریکا شکست خورد. در آزمون دوم، آنها قوانین را تغییر دادند و تاکتیکهای ایران را غیرمجاز دانستند و این بار آمریکا پیروز شد. این رفتار نشان داد که ارتش آمریکا به جای پذیرش واقعیت و تطبیق با آن، ترجیح داد قواعد را تغییر دهد تا پیروزی تضمین شود.
این الگو در تاریخ تکرار شده است. جنگ ویتنام نمونه بارزی است که نشان داد برتری نظامی به تنهایی کافی نیست. ایالات متحده از نظر هوایی، زمینی و دریایی برتری مطلق داشت، اما در نهایت نتوانست اراده خود را تحمیل کند، چرا که طرف مقابل با تاکتیکهای چریکی، استفاده از زمین و فرسایش تدریجی دشمن، برتری آمریکا را بیاثر کرد.
برای ایران، انتخاب جنگ نامتقارن منطقی است. این کشور توان اقتصادی محدودی دارد، اما با هزینهای اندک میتواند خسارتهای بسیار سنگینی بر دشمن وارد کند. افزون بر این، چنین رویکردی بازدارندگی روانی ایجاد میکند، چرا که حتی تهدید به استفاده از آن، دشمن را وادار میسازد میلیاردها دلار صرف دفاع کند. در نتیجه، جنگ نامتقارن هم در سطح استراتژیک و هم در سطح روانی و اقتصادی کارآمد است.
این وضعیت پیامدهای سنگینی برای اسرائیل و آمریکا دارد. آنها برای حفظ برتری خود مجبورند هزینههای هنگفتی صرف کنند، در حالی که طرف مقابل با منابع محدود میتواند آسیب جدی وارد کند. در بلندمدت، این عدم توازن اقتصادی موجب فرسایش قدرتهای بزرگ میشود و توان آنها برای ادامه جنگ را تضعیف میکند.
به طور خلاصه، چشمانداز رویارویی ایران و اسرائیل تصویری پیچیده و پرابهام ترسیم میکند. اگرچه از نظر سختافزاری و نظامی برتری با آمریکا و اسرائیل است، اما تاریخ و تجربههای عملی نشان میدهد که جنگ نامتقارن میتواند قواعد بازی را تغییر دهد. ایران بارها ثابت کرده است که این منطق را درک کرده و در عمل به کار میبندد. از شبیهسازیهای پنتاگون گرفته تا عملیات واقعی، همه حکایت از آن دارد که جنگ آینده ـ اگر آغاز شود ـ نبردی متعارف نخواهد بود، بلکه عرصهای خواهد بود که در آن خلاقیت، هزینههای کم و انعطافپذیری میتواند بر قدرت سختافزاری و غرور امپراتوریها غلبه کند.
نظر شما