ابعاد قمار جنگی اسرائیل علیه ایران
پژوهشگر ارشد مؤسسه خاورشناسی فرهنگستان علوم روسیه در گفتگویی ابعاد گسترده تجاوز حمله اسرائیل و آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار داد.

پروفسور لانا راوندی، رئیس مرکز فرهنگی شرق و پژوهشگر ارشد مؤسسه خاورشناسی فرهنگستان علوم روسیه ابعاد گسترده تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران را مورد بحث و بررسی قرار داد. به باور وی، تلآویو امیدوار بود خیلی سریع طرح آزمایشی وی برای تغییر نظام سیاسی در ایران نتیجه دهد اما اینطور نشد.
در ادامه، مشروح مصاحبه با این پژوهشگر روس را مطالعه می کنید؛
چه عاملی باعث شد رژیم صهیونیستی حمله به ایران را آغاز کند؟
به نظر من، هیچ ناظر بیطرفی نمیتواند نتیجهگیری دیگری جز این داشته باشد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هنجارهای اخلاقی، قانونی و دیپلماتیک را کنار گذاشته و تصمیم گرفته است با تکیه بر قدرت ایالات متحده، سرزمینهای همسایه را تصرف و هر فرد یا چیزی را که در منطقه نامطلوب میداند، سرنگون کند. این، البته، شامل حکومت ایران نیز میشود. این وضعیت شبیه داستان «لباس جدید پادشاه» است و شگفتآور است که میبینیم کشورهای متمدن دیگر به این موضوع میپیوندند و تجاوز آشکار را با زبان «دفاع» و «ضرورت» توجیه میکنند.
این در حالی است که جنایات علیه فلسطینیها در مقیاسی گسترده انجام میشود. نتانیاهو از سوی تندروهای رژیمش و بخش زیادی از جمعیت اسرائیل که مدتهاست آرزوی نابودی «اهداف ایرانی» را دارند، حمایت میشود. گامهای آنها برای رسیدن به این هدف روشمند بوده است: ترکیبی از بمباران، عملیات زمینی و ترور علیه حزبالله و گروههای حامی ایران، و حتی تسهیل به قدرت رسیدن تکفیری ها در سوریه. نتانیاهو پس از تخریب بیش از ۶۰ درصد خانههای غزه و تضعیف (اما نه نابودی کامل) حماس، تصمیم گرفت به سراغ سرنگونی دولت ایران برود. این شامل تهاجم به خاک یک کشور مستقل، بمباران مناطق مسکونی تهران و شهادت صدها غیرنظامی بود. تصور اینکه حقوق بشر و دموکراسی در محاسبات آنها جایی داشته باشد دشوار است، با وجود شعارهای ظاهری؛ هدف اصلی، گماردن دولتی در ایران بود که به جنبه تاریک دولت اسرائیل اجازه دهد هرآنچه میخواهد با همسایگانش انجام دهد. نتانیاهو امیدوار بود این کار را سریع انجام دهد، اما این تلاش شکست خورد. حالا باید دید چه اتفاقی خواهد افتاد. آنچه مسلم است این است که گروهی که این پروژه آزمایشی تغییر نظام سیاسی ایران را پیش میبرند، بعید است که به این زودی شکست را بپذیرند.
واکنش اولیه جامعه بینالمللی و قدرتهای بزرگ به آغاز جنگ تا چه حد مؤثر بود؟
آیا جای تعجب دارد که ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا کاملاً از اسرائیل حمایت کنند؟ حداقل رهبرانشان این کار را کردند؛ رهبران کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا، مانند فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، آشکارا از اینکه اسرائیل در حمله غافلگیرانه و رشته ترورهای سیاسی، «کار کثیف» غرب را انجام میدهد، استقبال کرد. روسیه و چین، همانطور که انتظار میرفت، تجاوز اسرائیل را به شدت محکوم کردند. همسایگان ایران مانند ارمنستان، ترکیه و پاکستان نیز به آنها پیوستند. مقامات جدید سوری سکوت کردند.
برخی روزنامهنگاران سوری نزدیک به مقامات، در واقع از اسرائیل حمایت کردند و خواستار حملات بیشتر اسرائیل به ایران شدند. این روزنامهنگاران همچنین امیدوار بودند که اسرائیل در جنگ پاییز گذشته علیه حزبالله پیروز شود و تلاش کردند شواهد واضح کشتار غیرنظامیان در بمبارانهای جنوب لبنان توسط اسرائیل را رد کنند. قطر موضعی ظریفتر و سازندهتر اتخاذ کرده است. این کشور از نظر دیپلماتیک، قدرتمند عمل میکند و روابط خوبی با غرب و ایران برقرار کرده است. مقامات قطری، همراه با روسها و چینیها، به توقف درگیریها کمک کردند.
ایالات متحده در چه مرحلهای وارد جنگ شد و هدفش چه بود؟
روایت رایج برای بسیاری این است که ترامپ ۲۲ ژوئن به اسرائیل در حمله به تأسیسات هستهای ایران پیوست، گرچه تیم نتانیاهو روی مشارکت گستردهتر در بمباران حساب کرده بود. اما آمریکا از همان ابتدا در حمله اسرائیل دخیل بود زیرا به اسرائیلیها در برنامهریزی عملی کمک کرد، برنامهریزیای که برخی میگویند ۱۰ سال پیش یا بیشتر آغاز شده بود. اسرائیل از تسلیحات، پول، اطلاعات و پوشش دیپلماتیک آمریکا استفاده کرد، همانطور که همیشه استفاده میکند. هر چه نباشد آنها متحد هستند و انتظار دیگری نمیرود.
آیا این مداخله به تشکیل همپیمانیهای جدید بین قدرتهای جهانی منجر شد؟
هنوز زود است قضاوت کنیم. ما حتی هنوز میزان خسارات طرفین را نمیدانیم. اما خیر، به نظرم در این مقطع تاثیر جدی نداشته زیرا درگیری احتمالاً هنوز تمام نشده است. بیایید منتظر بمانیم تا زمان بیشتری بگذرد و غبار فرو بنشیند. غرب همیشه از اسرائیل حمایت میکند و با ایران مخالف است. روسیه از ایران حمایت میکند اما امیدوار به فرصتهای تجاری با ایالات متحده و حلوفصل مسئله اوکراین است و شاید درباره درگیری با دولت ترامپ محتاط باشد. چین نیز مایل به افزایش تجارت با ایالات متحده است که ممکن است حمایت از ایران را تعدیل کرده باشد.
آیا حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران معادلات نظامی یا سیاسی جنگ را تغییر داد؟
حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران نمایشی بزرگ بود، بهویژه برای مردم غرب و اسرائیل و در ایالات متحده؛ رسانهها از دشواری، قهرمانانه و منحصربهفرد بودن این شاهکار باورنکردنی همچون پرواز طولانی و دقت این بمباران و غیره، در حال سرخوشی بودند. اما به نظر میرسد که این شاهکار به اندازهای که تبلیغ شد، مؤثر نبود، گرچه هنوز همه جزئیات را نمیدانیم. ممکن است تأثیر چندانی بر معادلات بزرگتر نظامی-سیاسی نداشته باشد. بمباران دوربرد فنی آمریکا ممکن است چیزی بیش از یک پایان نمایشی بزرگ نبوده باشد که به ایالات متحده و اسرائیل اجازه داد پیش از آنکه اوضاع از کنترل خارج شود، جنگ را تمام کنند. این همچنین پرسشهایی را درباره حملات آینده آمریکا، اسرائیل مطرح میکند.
در نهایت، چه عواملی باعث شد هر دو طرف با آتشبس موافقت کنند؟
در حالی که منابع عظیمی از جمله ناوهای آمریکایی و جتهای جنگنده بریتانیایی، برای محافظت از اسرائیل بسیج شده بود، موشکهای ایرانی همچنان [در عمق اراضی اشغالی] نفوذ میکردند و خساراتی را در مقیاسی که اسرائیل ندیده بود، وارد میآوردند. علاوه بر این، جنگ پرهزینه بود و آمریکاییها و اسرائیلیها در حال اتمام موشک بودند. تخمینهای متفاوتی درباره اینکه اسرائیل تا چه مدت میتوانست از آسمانش دستکم بهطور نسبی دفاع کند شنیدهام، اما هیچکدام از آن تحلیلها بیش از چند هفته دیگر را متصور نمیشدند. در ایران اما هیچ نشانهای از کمبود موشک نبود. علاوه بر این، در روزهای پایانی درگیری، به نظر میرسید «آتش» در حال گسترش است: نیروهای انصارالله اعلام کردند که توافق قبلیشان با ایالات متحده (عدم حمله به کشتیهای آمریکایی) دیگر اعتبار ندارد؛ پایگاه آمریکا در قطر هدف موشکباران ایران قرار گرفت؛ و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در آستانه تبدیل شدن به واقعیت قرار داشت. ترامپ هم تمایلی به بردن درگیری به سطوح خطرناک نداشت؛ او یک راهحل سریع میخواست. همچنین، روسیه، چین، قطر، ترکیه، آذربایجان و دیگر کشورها از نظر دیپلماتیک برای توقف درگیری فشار آوردند. تلآویو و واشنگتن ممکن است نگران پیچیده شدن بیش از حد روابط با روسیه و چین، که بدون ابهام از ایران حمایت کردند، بوده باشند.
از منظر کرملین، آیا مسکو نقش میانجیگری خاصی در پایان دادن به درگیری ایفا کرد؟
بله، رئیسجمهور ولادیمیر پوتین پیشنهاد کرد که به عنوان میانجی در حل درگیری عمل کند، اما روسیه تنها در صورتی آماده میانجیگری بود که رسماً درخواست شود و قصد تحمیل خود را نداشت. وزیر دفاع روسیه و دیگر مقامات روس از همان آغاز درگیری در ۱۳ ژوئن، مراتب تسلیت خود را به ایران به دلیل قربانیان فراوان ابراز کردند. بیانیههای شدیدالحن محکومکننده تجاوز اسرائیل از سوی رهبران و دیپلماتهای ارشد روس و همچنین احتمال دخالت روسیه در صورت تشدید درگیری، ممکن است تب و تاب نتانیاهو را فرونشانده باشد.
نظر شما