تصمیم نهایی درخصوص بازگشت ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره
در حالی که جنگ میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل وارد ششمین روز خود شده، سیگنالها و مواضع متناقضی از سوی بازیگران اصلی صحنه بینالمللی ارسال میشود که ابهام درباره امکان بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره را افزایش داده است. از یک سو، اخباری مبنی بر ارائه «فرصت آخر» از سوی دولت ترامپ به ایران شنیده میشود، و از سوی دیگر، موضع سختگیرانه ترامپ مبنی بر «تسلیم کامل» جمهوری اسلامی، و همچنین تهدید ایران به خروج از NPT، چشمانداز دیپلماسی را پیچیده کرده است.

تصمیم نهایی درخصوص بازگشت ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره چه خواهد بود؟ احتمال بازگشت ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره وجود دارد؟ روزنامه جروزالمپست به نقل از منابع آمریکایی و اروپایی گزارش داد که دونالد ترامپ قصد دارد پیشنهادی تحت عنوان «آخرین فرصت» به جمهوری اسلامی ارائه دهد. این پیشنهاد، که ممکن است اندکی بهتر از طرحهای قبلی دولت ترامپ باشد، همچنان بر مبنای سیاست «غنیسازی صفر اورانیوم» استوار خواهد بود.
این شرط، خط قرمز ایران در مذاکرات هستهای محسوب میشود و پذیرش آن از سوی تهران بسیار بعید به نظر میرسد. در همین حال، یک مقام اسرائیلی به جروزالمپست گفته که اسرائیل تا این لحظه هیچ رویکرد رسمیای از سوی واشنگتن در این خصوص دریافت نکرده است، که نشاندهنده ابهام در هماهنگیها میان واشنگتن و تلآویو است.
با این حال، منابع نزدیک به ترامپ همچنان بر خواسته او برای بازگشت ایران به مذاکره تاکید میکنند، حتی اگر در ظاهر اعلام کند "حال و حوصله مذاکره ندارد".
موضع متناقض ترامپ: از دیپلماسی تا «تسلیم کامل»
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در پنجمین روز جنگ، موضعی بیسابقه و بسیار سختگیرانه اتخاذ کرده و اعلام کرده که هدفش «تسلیم کامل» جمهوری اسلامی است.
او تأکید کرده که آمریکا بهدنبال چیزی فراتر از آتشبس است و خواهان «پایان واقعی درگیری» است. این موضع در تناقض با گزارشهای اولیه مبنی بر تمایل او به ارائه پیشنهاد دیپلماتیک است و میتواند به معنای فشار حداکثری و عدم انعطاف در مذاکرات باشد.
هرچند ترامپ از احتمال اعزام نمایندگانی برای گفتوگو سخن گفته، اما در عین حال تصریح کرده که در حال حاضر «حال و حوصله مذاکره با ایران» را ندارد.
کاخ سفید نیز مجدداً تأکید کرده که "ایران نباید به سلاح هستهای دست یابد"، اما ترامپ درباره گزارشهای اطلاعاتی مبنی بر توقف ساخت سلاح هستهای توسط ایران اظهار بیاعتنایی کرده و گفته: «مهم نیست آنها چه میگویند؛ بهنظر من ایران بهشدت به دستیابی به بمب نزدیک شده بود.» این نشان میدهد که او بر اساس ارزیابیهای خود، نه گزارشهای اطلاعاتی، عمل میکند.
واکنش ایران و شرط توقف حملات اسرائیل
از سوی دیگر، موضع ایران در قبال مذاکرات هستهای و نظامی کاملاً شفاف است: عدم مذاکره تحت فشار و تهاجم. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، بنیامین نتانیاهو را «جنایتکار جنگی تحت تعقیب» خوانده و تاکید کرده که ایران به حملات موشکی خود تا زمان توقف تهاجم اسرائیل ادامه خواهد داد. او از دونالد ترامپ خواست که اگر به دیپلماسی اعتقاد دارد، فقط با یک تماس تلفنی نتانیاهو را ساکت کند.
این موضع نشان میدهد ایران حاضر به مذاکره در شرایط فعلی جنگی نیست و هرگونه گفتوگویی را منوط به توقف کامل حملات اسرائیل میداند. در کنار این، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تهدید به خروج از NPT کرده و گفته است: "وقتی تعهدات اعضای انپیتی رعایت نشود، ادامه همکاریها فاقد توجیه است.
تهران اقدامات متقابل مقتضی را در زمان مناسب اتخاذ خواهد کرد. " این تهدید در واکنش به حملات اخیر و عدم پایبندی به تعهدات بینالمللی تلقی میشود و میتواند بازی را از سطح دپلماسی به سطح سختتری ببرد.
در همین راستا اخباری مبنی بر ثبت طرح سه فوریتی در مجلس ایران برای خروج از NPT منتشر شد، گرچه این خبر به سرعت توسط رئیس مرکز ارتباطات مجلس تکذیب شد، اما نشانهای از فشار داخلی در ایران برای اتخاذ مواضع سختتر است.
موضع اسرائیل: آمادگی برای توافق بدون توقف حملات
در سوی مقابل، منابع اسرائیلی نیز مواضع خود را اعلام کردهاند. یک منبع سیاسی اسرائیلی به العربیه گفته که اسرائیل از "تمایل ایران برای مذاکرات اطلاعی ندارد" و برای هر گونه مذاکرهای عملیات نظامی خود را متوقف نخواهد کرد.
این منبع تأکید کرده که اسرائیل برای "توافق نهایی که به موجب آن برنامه هستهای ایران برچیده شود" آمادگی دارد. این موضع نیز نشاندهنده عدم انعطاف اسرائیل و پافشاری بر ادامه عملیات نظامی تا رسیدن به هدف خود یعنی "برچیدن برنامه هستهای ایران" است.
آیا ایران و آمریکا به سر میز مذاکره بازمیگردند؟
با توجه به مواضع کنونی طرفین، بازگشت فوری ایران و آمریکا به میز مذاکره، به ویژه در قالب مذاکرات هستهای جامع، بسیار دشوار و دور از دسترس به نظر میرسد. دلایل این امر را میتوان به چند نکته کلیدی خلاصه کرد:
۱. تناقض در اهداف: ترامپ خواستار "تسلیم کامل" و "غنیسازی صفر" است، در حالی که ایران مذاکره تحت فشار را رد کرده و بر حق خود برای غنیسازی (صلحآمیز) اصرار دارد.
۲. شرط ایران برای توقف حملات: ایران هرگونه مذاکره را منوط به توقف تهاجم اسرائیل میداند، در حالی که اسرائیل بر ادامه عملیات نظامی تأکید دارد.
۳. بیاعتمادی عمیق: سطح بیاعتمادی میان طرفین بسیار بالاست. عراقچی نتانیاهو را "فریبکار" میخواند و ترامپ ادعاهای ایران درباره برنامه هستهایاش را بیاعتبار میداند.
۴. فضای جنگی: درگیریهای نظامی در حال انجام، فضای لازم برای دیپلماسی سازنده را از بین برده است. هر مذاکرهای در این شرایط، به عنوان تسلیم یا ضعف یکی از طرفین تلقی خواهد شد.
اگرچه ممکن است شاهد تلاشهایی از سوی میانجیهای بینالمللی (مانند فرانسه که از آمریکا خواست دیپلماسی را از سر بگیرد) یا حتی ارتباطات پشت پردهای برای کاهش تنشها باشیم، اما بازگشت به مذاکرات رسمی هستهای و رسیدن به یک توافق جامع در کوتاهمدت، در سایه مواضع سختگیرانه، شرایط جنگی و بیاعتمادی متقابل، بسیار بعید است. تنها یک تغییر اساسی در محاسبات استراتژیک یکی از طرفین یا یک فشار بینالمللی قویتر میتواند راه را برای دیپلماسی واقعی هموار کند.
نظر شما