در گفتگوی «صفحه اقتصاد» با نیما نائینیان، تحلیلگر بازار سرمایه، بررسی شد
عملکرد بورس تهران در هفته منتهی به ۲۱ مهر ۱۴۰۲ و سهام ارزنده
نیما نائینیان: بخش بزرگی از بازار ما چه در صنایع مختلف و چه در سهم های مختلف، ارزنده است. من الان بیش از آن که گروه بورسی خاصی را نام ببرم، بیش تر به سهم هایی کار دارم که وضعیت بنیادی بهتری دارند.
بورس تهران بنا به چند دلیل و از جمله جنگ نظامی محدودی که در منطقه خاورمیانه رخ داد، واکنش منفی نشان داده و چند ده هزار از رشد خودش را به طور موقت از دست داد. در مجموع، در هفته ای که گذشت و در روزهای کاری بورس یعنی از روز شنبه ۱۵ مهر ماه تا چهارشنبه ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۲، شاخص کل بورس، کاهشی ۳ درصدی را تجربه کرد.
هر چند به گفته برخی تحلیلگران بازار سرمایه ایران اوضاع بورس تهران، در اواخر هفته ای که گذشت، بهتر شد و ریسک سیاسی کاهش پیدا کرد، اما به هر رو، در این هفته، شاخص کل بورس حدود ۵۰ هزار واحد کاهش نشان داد و این مقدار بازدهی بورس تهران، منفی شد. در گفتگوی اختصاصی که «صفحه اقتصاد» در این ارتباط با نیما نائینیان (کارشناس بازار سرمایه) داشته، دلایل اصلی کاهش شاخص کل بورس و سهام ارزنده فعلی مورد کند و کاو قرار گرفته است.
*****
*در هفته ای که گذشت شاخص کل بورس تهران، کاهش نسبتاً قابل توجهی داشت و از محدوده ۲ میلیون و ۶۹ هزار واحد در روز چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، با فراز و نشیب های زیادی که داشت، نهایتاً به محدوده ۲ میلیون و ۱۹ هزار واحد در روز چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ رسید. از طرفی، شاخص هم وزن بورس بورس، در پایان روز کاری چهارشنبه ۱۹ مهر ماه جاری، با ۴ هزار واحد افزایش به ۶۹۰ هزار واحد رسید.
برخی تحلیلگران، کاهش شاخص کل بورس تهران را به وقوع جنگ بین حماس و اسراییل نسبت می دهند. آیا جنابعالی هم، این عامل را عامل اصلی در کاهش شاخص بورس در هفته اخیر می دانید، یا این که فکر می کنید عوامل دیگر در نوسانات بورس تهران نقش داشته است؟
-ترند بازار یا روندی که بازار از اردیبهشت ۱۴۰۲ به خود گرفته بود، یک ترند (روند) نزولی بود. بر این اساس، شاخص کل بورس تقریباً از ۲ میلیون و ۵۵۰ هزار واحد وارد یک ترند نزولی شد و حتی به زیر ۲ میلیون واحد رسید. در ادامه، شاخص کُل بورس یک برگشت داشت و در بالای سطح ۲ میلیون واحد قرار گرفت. ما در این ترند نزولی بودیم، اما تنشی که بین فلسطین و اسراییل رخ داد و همزمان شاخص کل بورس هم کاهش پیدا کرد، عامل مضاعف بود و نه عامل اصلی. این تنش ایجاد شده، باعث بیش واکنشی بورس تهران شد. در عین حال، اثری که بورس تهران، از این اتفاق گرفت حتی از اثری که بورس تل آویو یا بورس اسراییل از این تنش گرفت، بیش تر بود.
*اتفاقاً برخی تحلیلگران ایرانی گفتند چرا باید بورس ایران، بیش از بورس اسراییل منفی شود. در این زمینه آنها می گفتند که سازمان بورس و اوراق بهادار ایران و صندوق تثبیت بازار سرمایه، برای بورس تهران چه کار کرده اند. سوال و انتقاد این تحلیلگران از سازمان بورس و صندوق تثبیت بازار سرمایه این بود.
-از نظر قانونی و از یک دید کُلی، سازمان بورس ایران یک نهاد ناظر است. این که شاخص بورس پایین بیاید، یا بالا برود، به سازمان بورس ربطی ندارد. دلیل عمده این که بورس تهران، بیش تر از بورس تل آویو، از این جنگ اثر پذیرفت، این است که تحلیلگران و سرمایه گذاران ایرانی، به این موضوع اعتقاد داشتند که ممکن است دامنه این جنگ، به ایران هم برسد و تبعات آن، دامنگیر شود.
با گذشت زمان و موضع گیری های سیاسی که بالاترین نهاد ایران و بالاترین نهاد آمریکا داشتند، مشخص شد که قرار نیست دامنه این جنگ، به ایران برسد. بنابراین، با فروکش کردن این التهابات، بازار ما هم برمی گردد. یک چیز که بازار ما به خوبی نشان داد، این بود که الان بازار ما تقریباً یک کف بالای ۲ میلیون واحد را تثبیت کرده و نشان داده احتمال رسیدن شاخص کل بورس، به محدوده پایین تر از این، خیلی کم است.
دلیل عمده این که بورس تهران، بیش تر از بورس تل آویو، از این جنگ اثر پذیرفت، این است که تحلیلگران و سرمایه گذاران ایرانی، به این موضوع اعتقاد داشتند که ممکن است دامنه این جنگ، به ایران هم برسد و تبعات آن، دامنگیر شود
البته این موضوع، با برخی شاخص ها از جمله ارزش دلاری بازار، قابل سنجش است. ما اگر ارزش دلاری بازار را بررسی کنیم، می بینیم که احتمال خیلی کمی وجود دارد که بازار ما بخواهد پایین تر از یک میلیون و ۹۵۰ هزار تا یک میلیون و ۹۰۰ هزار واحد را ببیند. پس شاخص کل بورس، یک کف سازی محکم انجام داده و الان با جمع کردن پتانسیل خودش، می تواند به سمت بالا حرکت کند.
*آیا دقیقاً شما اعتقاد دارید بعد از وقوع این جنگ، سازمان بورس ایران باید برای این که شاخص بورس کاهش پیدا نکند، اقدام می کرد؟
-در مورد نقش سازمان بورس و اوراق بهادار و صندوق تثبیت بازار سرمایه و این که ادعا شده کاری انجام نداده اند، باید بگویم معمولاً سازمان بورس، فقط به آنچه که اتفاق می افتد واکنش نشان می دهد. در صورتی که سازمان بورس می تواند به طور فعال رفتار کند. انتظار ما از سازمان بورس و اوراق بهادار ایران، این نبود که وقتی بازار منفی می شود اقدام کند، یا در این حالت صندوق تثبیت بازار سرمایه، شروع به خریدن سهام شرکت ها کند، یا بازار را نگه دارندد تا کاهش پیدا نکند.
اِشکال ندارد که بازار، بیش واکنشی هم داشته باشد چون بازار با گذر زمان، برمی گردد و افزایش پیدا می کند. به همین دلیل، هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد. برای مثال، اتفاقی در ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ رخ داد و دولت در مورد افزایش قیمت خوراک صنایع مصوبه داشت. انتظار ما از سازمان بورس، این است که توزیع عادلانه اطلاعات را بین همه سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی انجام بدهد.
در این نوع مسائل، سازمان بورس ایران باید ورود کند و این که بورس تهران، در اثر یک تنش که در منطقه رخ داده، منفی شود نباید عامل ورود سازمان بورس شود. ما در سال های اخیر، حتی اتفاقات شدیدتر از این تنش را داشته ایم. برای مثال، در زمانی که سردار سلیمانی شهید شد، بازار ما یک واکنش بدتر از این داشت، یا وقتی که ترامپ در انتخابات آمریکا برنده شد، واکنش بورس تهران شدیدتر بود.
در مجموع، از این نوع اتفاقات رخ داده و بازار ما اور اَکت (بیش واکنشی) و ری اَکت (واکنش و عکس العمل) می کند و بعدش به تعادل می رسد، اما اتفاقی مثل ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، نوک پیکان انتقادات را به سمت سازمان بورس ایران می بَرد. هنوز هم کسانی که در روز ۱۷ اردیبهشت امسال، سهام خودشان را فروختند و متخلفان آن روز هستند، معرفی نشده اند. انتظار از سازمان بورس، انتظار این مدلی است و این که به طور فعال با اتفاقات و پیشامدها برخورد کند و نه این که بایستد تا یک اتفاق رخ بدهد و بعداً وارد عمل شود.
*انتشار عکس مصوبه ای که در اوایل خرداد ۱۴۰۲، به عنوان تصمیم دولت در مورد افزایش قیمت گاز و خوراک صنایع در جلسه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ منتشر شد، انتقادات زیادی را به دنبال داشت. برخی می گفتند یک عده از این مصوبه جدید دولت در ۱۷ اردیبهشت با خبر شده و سهام خودشان را سریعاً در همان روز فروخته اند.
در حالی که مقامات دولت در خرداد ۱۴۰۲ اعلام کردند که دولت در ۱۷ اردیبهشت در مورد افزایش قیمت گاز و خوراک صنایع هیچ مصوبه ای نداشته است و تاریخ اتخاذ آن مصوبه دولت در ۱۷ اردیبهشت، درست نیست و در درج آن تاریخ، اشتباه شده. همچنین مقامات دولت می گفتند تصمیم افزایش قیمت در روزها و هفته های بعد در هیأت دولت اتخاذ شده.
-البته آن تصمیم افزایش قیمت خوراک ۷ هزار تومانی اجرایی نشد و نهایتاً به ۵ هزار تومان افزایش پیدا کرد. آن نامه، اجرایی نشد ولی اثر خودش را بر بورس گذاشته است. در اردیبهشت ۱۴۰۲ شاخص کل بورس، در حال بالا رفتن بود و به محدوده ۲ میلیون و ۵۵۰ هزار واحد رسیده بود، اما آن مصوبه باعث شد شاخص کل بورس، حدود ۵۰۰ هزار واحد را از دست بدهد.
*مقامات دولت و سازمان بورس می گویند توزیع رانت اتفاق نیفتاده و دولت اصلاً مصوبه ای در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در خصوص افزایش قیمت گاز و خوراک صنایع نداشته است.
-به نظر من، برخی از آن مصوبه خبر داشته اند و امکان ندارد خبر نداشته باشند. من با دلیل و فَکت به شما می گویم آنها خبر داشته اند. چرا باید در یک ترند صعودی و در یک تاریخ مشخص، فروشندگان بزرگی شروع به عرضه سهام خودشان کنند. اگر سازمان بورس، می گوید تخلفی صورت نگرفته، اِشکال ندارد.
اگر ارزش دلاری بازار را بررسی کنیم، می بینیم که احتمال خیلی کمی وجود دارد که بازار ما بخواهد پایین تر از یک میلیون و ۹۵۰ هزار تا یک میلیون و ۹۰۰ هزار واحد را ببیند
با این حال، سازمان بورس اسم تمام فروشندگان روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ را اعلام کند و بررسی کند که آیا این فروشندگان، از این مصوبه اطلاع داشته اند یا اطلاع نداشته اند. در این مدت موضوع معرفی متخلفان مطرح شد ولی در عمل، سازمان بورس در مورد برخورد با متخلفان کاری انجام نداده است. البته این نوع اتفاقات در همه جای دنیا رخ می دهد و ممکن است خیلی از بورس های دنیا، در وضعیتی مشابه این اتفاق قرار بگیرند.
*یعنی تحلیلگران و فعالان بازار اعتقاد دارند که دولت دقیقاً در همان روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مورد افزایش قیمت گاز و خوراک صنایع، تصمیم گرفته و آن مصوبه مربوط به همان روز است و نه روزهای دیگر؟
-بله؛ مصوبه دولت مربوط به ۱۷ اردیبهشت امسال است. سازمان بورس، باید فروشندگان سهام در آن روز را شناسایی کند. البته این نوع اتفاقات در مرداد سال ۱۳۹۹ هم رخ داد. لازم می دانم که بگویم در کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که بورس توسعه یافته دارند، چیزی به نام پلیس بورس وجود دارد. پلیس بورس، می تواند صدای سرمایه گذاران را شنود کند و صدای مدیران و تماس های تلفنی آنها را که دارای رانت اطلاعاتی هستند شنود کند و آنها را بازخواست کند، یا حتی دستگیرشان کند.
انتظار حداقلی ما از سازمان بورس این است که اتفاقاتی مثل فروش سهام در مرداد ۱۳۹۹ را بررسی کند. بر این اساس، باید دقیقاً بررسی شود که آیا کسانی که در مرداد ۱۳۹۹ شروع به عرضه و فروش سهام خودشان کردند، رانت اطلاعاتی داشته اند یا فقط تحلیل شان این بوده که باید سهام را عرضه کرده و بفروشند. ما الان نمی دانیم کسانی که در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، سهام خودشان را فروختند چه افرادی هستند. اسم این افراد، منتشر نشده و ما چگونه باید اطمینان حاصل کنیم که آنها رانت اطلاعاتی نداشته اند.
*در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، شاخص کل بورس یک ریزش سنگین در حد ۹۵ هزار واحد داشت. آیا فعالان بازار نمی توانند با همین اطلاعات موجود متوجه شوند چه شرکت ها و سهامدارانی، سهام خودشان را در روز ۱۷ اردیبهشت فروخته اند؟
-خیر ولی سازمان بورس می تواند تشخیص بدهد که چه کسانی، سهام خودشان را در آن روز فروخته اند. به طور کلی، اعلام شده که تخلفاتی اتفاق افتاده ولی عملاً در چند ماه اخیر ندیدیم که افراد متخلف معرفی شوند یا تخلفات گزارش شود. در فضای مجازی، فقط چند نام و یک لیست انتشار پیدا کرد ولی چندان مورد تایید قرار نگرفت و منبع موثقی هم نداشت.
*این دیدگاه وجود دارد با جنگی که در روزها اخیر در منطقه خاورمیانه اتفاق افتاد ریسک سیاسی برای سرمایه گذاران بورس در ایران ایجاد کرد ولی با صحبت های مقامات ارشد ایران و آمریکا، این ریسک سیاسی کاهش پیدا کرد. البته می گویند این ریسک به طور کامل برطرف نشده.
-سرمایه گذاران اطمینان پیدا کردند که دامنه تنش های فلسطین و اسراییل، به ایران نخواهد رسید، یا اثر خیلی کمی خواهد داشت. آن بیش واکنشی که در بورس تهران اتفاق افتاده بود، در روزهای بعدی خنثی شد. من فکر می کنم در روزها و هفته های آینده و به صورت تدریجی و معتدل، بازار جلو برود و به وضعی که قبل از این تنش وجود داشت، برسد.
*آیا بحث تخفیف ۵ درصدی خوراک صنایع از جمله پالایشی ها که همزمان در روزهای اخیر در مجلس مطرح شد، تاثیر جدی داشت بر افزایش قیمت سهام شرکت ها از جمله پالایشی ها در هفته ای که گذشت؟
-به مرگ گرفتند که بازار سرمایه، به تب راضی شود. شاید تخفیفی که در نظر گرفتند تحفیف بدی نباشد، اما بحث این است که وقتی دولت، پول و بودجه کم می آورد به سود صنایع مختلف، دست درازی می کند. این بزرگ ترین ریسکی است که بازار ما دارد. در حالی که شرکت هایی که فعالیت دارند به تولید ناخالص داخلی کشور کمک می کنند و بر تورم اثرگذار هستند.
بازار از نظر بسیاری از سرمایه گذاران، به سطحی از ارزندگی رسید که حاضر شدند پول های پارک شده را وارد بازار کنند و سهم بخرند. آنها، صف های فروش را جمع کردند و ۲ روز بعد، بازار مثبت شد
دولت ممکن است به طور مقطعی، سود این شرکت ها را بردارد و مشکل کسری بودجه خودش را حل کند ولی در نهایت بازنده این بازی، دولت است. الان سایه نا اطمینانی از تصمیمات دولت، روی بازار هست و دولت با ایجاد تورم، سود شرکت ها را برمی دارد. من فکر می کنم بعضی از وزرا و مدیران بخش های دولتی، هبیچ اعتقادی به بازار آزاد و بورس ندارند و هنوز به دنبال راه حل های دهه شصتی برای اقتصاد ایران هستند.
*شاخص کل بورس در روز یک شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲، بیش ترین کاهش را بین روزهای هفته ای که گذشت، داشت. در روز یک شنبه شاخص بورس با ۵۱ هزار واحد کاهش به ۲ میلیون و یک هزار واحد کاهش پیدا کرد. حتی این احتمال وجود داشت که شاخص بورس به زیر ۲ میلیون واحد سقوط کند. در آن رزوها مقاومتی که مهم بود و شاخص بورس باید از آن عبور می کرد ۲ میلیون و ۱۵ هزار واحد بود.
در روز چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲، شاخص تا محدوده ۲ میلیون و ۱۹ هزار واحد بالا آمد. جنابعالی، فکر می کنید در روزهای بعد، شاخص کل چه سمت و سویی پیدا کند؟
-تحلیل های تکنیکال متفاوتی در مورد مقاومت ۲ میلیون و ۱۵ هزار واحد وجود دارد ولی مهم، عدد روانی ۲ میلیون واحد بود که به سمت پایین شکسته نشد. درست است که شاخص کل بورس در روز یک شنبه، بیش ترین کاهش را داشت، اما از آن طرف، بالاترین حجم خرید در این هفته ای که گذشت، در همان روز یک شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ بود.
بنابراین، این وضع نشان می دهد که بازار از نظر بسیاری از سرمایه گذاران، به سطحی از ارزندگی رسید که حاضر شدند پول های پارک شده را وارد بازار کنند و سهم بخرند. آنها، صف های فروش را جمع کردند و ۲ روز بعد، بازار مثبت شد و حتی سهم های کوچک و متوسط، عملکرد بهتری نسبت به شاخص کل بورس داشتند. در دو، سه روز بعد عملکرد شاخص هم وزن بورس، بهتر از شاخص کل بورس بود.
*از نظر تحلیل تکنیکال، دقیقاً حمایت مهم شاخص کل بورس، محدوده یک میلیون و ۹۷۰ هزار واحد تا یک میلیون و ۹۴۰ هزار واحد است. از این محدوده حمایتی، به عنوان منطقه امن یاد می شود. در این شرایط، فکر می کنید چه گروه های بورسی در روزها و هفته های آینده، رونق خواهند گرفت؟
-بخش بزرگی از بازار ما چه در صنایع مختلف و چه در سهم های مختلف، ارزنده است. من الان بیش از آن که گروه بورسی خاصی را نام ببرم، بیش تر به سهم هایی کار دارم که وضعیت بنیادی بهتری دارند. به نظرم این نوع سهم ها، می توانند مفیدتر باشند. البته صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی صنایع خوبی هستند. اگر پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی (F.A.T.F) قطعی شود صنایع بانکی می توانند در آینده کوتاه مدت جهش خوبی داشته باشند و عملکرد خوبی داشته باشند.
*در مجموع، جنابعالی می گویید شرایط فعلی بورس تهران می گویید پتروشیمی ها و پالایشی ها وضعیت بهتری دارند؟
-این دو صنعت، صنایع خوبی هستند و وضعیت خوبی می توانند داشته باشند. افزایش قیمت جهانی نفت می تواند به رشد قیمت این گروه بورسی، کمک خوبی کند. به هر حال، در هر صنعت، برخی سهم ها ارزنده هستند.
*فرضاً در روزها و هفته های آینده، به غیر از سهام پتروشیمی و پالایشی، وضع کدام سهم ها بهتر خواهد بود؟
-گزارش های شش ماهه شرکت های بورسی آهسته آهسته منتشر می شود و ما باید ببینیم عملکرد کدام صنایع، بهتر بوده است. البته قطعه سازی خودرویی ها را صنعت خوبی می بینم و برخی از این نوع شرکت ها، پُر پتانسیل هستند.
نظر شما