پیش بینی یک اقتصاددان به آینده اقتصاد ایران

برنامه هفتم توسعه بسیار ضعیف است | طبقه متوسط در حال نابودی

در این خبر به توضیحاتی درباره اقتصاد ایران و برنامه هفتم توسعه پرداخته شده است.

برنامه هفتم توسعه بسیار ضعیف است | طبقه متوسط در حال نابودی
صفحه اقتصاد -

یک اقتصاددان معتقد است: اگر برنامه هفتم به همین شکل تصویب شود، به طور قطع شکاف تمدنی ایران با کشورهای همسایه را بیشتر خواهد کرد و به هیچ‌عنوان پاسخ‌گوی جهان قرن بیست و یکمی نیست.

در حالی قرار است از هفته آینده لایحه برنامه هفتم توسعه برای بررسی به صحن علنی مجلس بیاید که از نگاه کارشناسان، واقع‌بینانه و مبتنی بر شرایط کنونی ایران نوشته نشده است. آن هم در شرایطی که کشورهای همسایه با شتابی تند، در حال سرمایه‌گذاری‌های بسیار عظیم هستند.

وحید شقاقی، اقتصاددان با اشاره به برنامه هفتم توسعه، می‌گوید: در مورد برنامه هفتم، آنچه که فعلا آماده شده، با انتظارات بسیار فاصله دارد و یک برنامه بسیار ضعیفی است که پارادایم آن هم بیشتر موج دوم است. مفهوم موج دوم این است که بیشتر معطوف به انقلاب صنعتی دوم می‌شود و عناصر قرن بیست و یکم مثل انقلاب صنعتی سوم و چهارم دیده نشده و یا اصلا فهمیده نشده است.

وی با بیان این‌که برنامه هفتم با چالش‌های عدیده‌ای مواجه است، می‌افزاید: اگر برنامه هفتم به همین شکل تصویب شود، به طور قطع شکاف تمدنی ایران با کشورهای همسایه را بیشتر خواهد کرد و به هیچ‌عنوان پاسخ‌گوی جهان قرن بیست و یکمی نیست.

این کارشناس اقتصادی با ذکر این نکته که موضوعیت اصلی برنامه هفتم، روی پیشرفت عدالت‌محور با تکیه بر رشد اقتصادی ۸ درصدی بهره‌ورمحور است، عنوان می‌کند: تحقق این امر، نیازمند این است که پارادایم برنامه هفتم، مبتنی بر اقتصاد دانش‌بنیان تنظیم شود، ولی آنچه که من از برنامه هفتم دیدم، همچنان تفکر حاکم، موج دوم است و محوریت آن، موج دوم صنعت است.

شقاقی تصریح می‌کند: در واقع تمام آرزوی برنامه هفتم این است که موج دوم صنعت را بتواند تکمیل کند؛ در حالی که اگر اخبار روز را بخوانید، می‌بینید که کشورهای عربستان، امارات، ترکیه و کشورهای کوچک عربی، خودشان را برای موج سوم آماده می‌کنند؛ آن هم در حوزه اقتصاد کوانتوم، اقتصاد هوشمند، اقتصاد مجازی، اقتصاد زیستی و انرژی‌های تجدیدپذیر. در حال حاضر کشورهای پیرامونی ایران، اقدامات بسیار بزرگی را با سرمایه‌گذاری‌های بسیار عظیم شروع کرده‌اند.

وی تاکید می‌کند: به طور قطع آنچه که موجب می‌شود یک انسان یا یک کشور به پیشرفت برسد، اندیشه نوین است. ما با اندیشه‌های کهنه اقتصادی، با تفکرات منسوخ‌شده اقتصادی یا تفکرات موج دوم صنعت، امکان رقابت با کشورهای همسایه را نخواهیم داشت. با این روش‌ها، نه بهره‌وری رشد خواهد کرد و نه اقتصاد دانش‌بنیان محقق می‌شود.

این اقتصاددان متذکر می‌شود: بر این اساس، اولین پیشنهاد و توصیه من به نگارندگان برنامه هفتم و مسوولانی که در فرایند تصویب برنامه هفتم خواهند بود، این است که پارادایم برنامه هفتم با دانش‌بنیانی اقتصاد همراه باشد. در واقع اگر قرار باشد رشد اقتصادی ۸ درصدی مبتنی بر بهره‌وری اتفاق بیفتد، با تفکرات اقتصادی منسوخ شده و با تکیه بر سرمایه‌های موج دوم، امکان رقابت با رقبا وجود ندارد و رشد اقتصادی بالا در شرایط تحریمی نیز اتفاق نمی‌افتد.

شقاقی یادآور می‌شود: از این منظر، نگارندگان و مصوب‌کنندگان برنامه هفتم، باید یک برنامه مترقی متناسب با دهه سوم قرن بیست و یکم باید آماده کنند. این برنامه فکر می‌کنم برای ۱۰۰ سال یا ۲۰۰ سال قبل مناسب بود، ولی برای امروز، برنامه هفتم به هیچ‌وجه پاسخ‌گو نیست.

وی با بیان این‌که ما با موج دوم نمی‌توانیم در برابر نظام ثروت موج سوم قرار بگیریم، می‌گوید: موج سوم ثروت‌ساز است. شرکت‌هایی که در موج سوم بودند را که نگاه کنیم، می‌بینید به سرعت به ثروت‌های افسانه‌ای رسیدند. بر این اساس، ادبیات برنامه هفتم باید به اقتصاد دانش‌بنیان و عناصر موج سوم معطوف شود.

طبقه متوسط در حال نابودی است

این کارشناس اقتصادی در ادامه با اشاره به این‌که مساله دوم، در بحث عدالت است، می‌گوید: تحقق عدالت بدون اصلاحات ساختاری اساسی در سه نظام بازتوزیع ثروت، یعنی بانک، مالیات و یارانه در کنار رانت‌زدایی امکان‌ناپذیر است. پس اگر برنامه هفتم به دنبال عدالت است، باید ردپای اصلاحات ساختاری در آن دیده شود.

شقاقی با بیان این‌که عدالت نیاز به اصلاحات بنیادین دارد، می‌افزاید: فاصله طبقاتی در ایران به شدت زیاد شده است. آمارهای جهانی هم نشان می‌دهد که بیشترین کشورهایی که بر تعداد ثروتمندان‌شان با رشد نمایی افزوده شده، ایران و فرانسه در دنیا بوده است.

وی با ذکر این نکته که نظام‌های بازتوزیع ثروت در ایران وجود ندارد، عنوان می‌کند: یعنی نه نظام بانکی و نه نظام مالیاتی و نه نظام یارانه‌ای، هیچ‌کدام الزامات بازتوزیع ثروت را در درون خودشان ندارند. بر این اساس، یک انباشت ثروت در ایران رخ می‌دهد که آمارهای جهانی نیز این موضوع را تایید می‌کند.

این کارشناس اقتصادی تصریح می‌کند: در کنار آن، مساله رانت و فساد نیز حاکم است که به این نابرابری و بی‌عدالتی اضافه می‌کند و عدم شایسته‌سالاری را هم به این‌ها اضافه کنید. می‌خواهم بگویم عناصر نابرابری و بی‌عدالتی باید در برنامه هفتم دیده شود تا بتوان درباره اصلاحات، اقداماتی انجام داد.

شقاقی متذکر می‌شود: در مجموع می‌خواهم بگویم شواهد کنونی حاکی از یک شکاف طبقاتی روزافزون است؛ به حدی که طبقه متوسط در حال نابودی است و به طور طبیعی برای دولت سیزدهم، مواجهه با بحث کاهش شکاف طبقاتی نیازمند اصلاحات اساسی در سه نظام بازتوزیع ثروت است: نظام‌های بانکی، مالیاتی و یارانه‌ها، در کنار بحث تحقق شایسته‌سالاری و رانت‌زدایی و مبارزه جدی با فساد و دوری از هر گونه شعارزدگی در این محورها. گاها ما می‌بینیم شعارهایی گفته می‌شود، ولی واقعیت با آن شعارها همخوان نیستند.

بدون حل ناترازی‌ها، مهار تورم امکان‌پذیر نیست

این اقتصاددان در ادامه می‌گوید: موضوع سوم، به مساله تورم برمی‌گردد که نیازمند حل ناترازی‌های کلان اقتصاد ایران است. هم‌اکنون کشور ما با ناترازی‌های عدیده‌ای مواجه شده است که برخی سابقه طولانی‌مدت و برخی سابقه کوتاه‌مدت دارد.

شقاقی می‌افزاید: بدون حل ناترازی‌های اقتصاد ایران، امکان مهار تورم وجود ندارد. بر این اساس، برای آینده ایران در برنامه هفتم که معطوف به ۵ سال پیش رو است، باید یک اندیشه نوین در حکمرانی اقتصادی صورت گیرد. البته دولت سیزدهم تلاش‌هایی دارد، ولی به نظر من مسایل و چالش‌ها و ابرچالش‌های فرارو بسیار فراتر از میزان تلاش‌های دولت سیزدهم است.

وی عنوان می‌کند: در مجموع سرعت تشدید ناترازی‌های اقتصاد کلان در ایران، از سرعت اقدامات و ساخت اقتصاد ایران پیشی گرفته است. این را در همه حوزه‌ها می‌بینیم. برای مثال، سرعت استهلاک زیرساخت‌ها از سرمایه‌گذاری پیشی گرفته، یا سرعت تخریب اقتصاد کلان از سرعت ساخت اقتصاد کلان پیشی گرفته است. این خیلی خطرناک است.

این کارشناس اقتصادی تصریح می‌کند: من خواهش می‌کنم برنامه هفتم واقع‌بینانه و مبتنی بر شرایط کنونی ایران و کشورهای منطقه و نیز مبتنی بر آسیب‌شناسی درست از علل ابرچالش‌های اقتصاد ایران تنظیم شود.

شقاقی توضیح می‌دهد: در حوزه تورم، واقعیت این است که ایران جزو ۵ کشوری است که بالاترین تورم‌ها را داشته است. ما هم یک تورم بلندمدت ۲۰ درصدی داشتیم و هم در ۵ سال اخیر، میانگین تورم بالای ۴۰ درصد بوده است. بخشی از تورم به واسطه تحریم‌ها بوده، ولی بخشی نیز به واسطه ساختارهای معیوب اقتصاد ایران بوده است. در مجموع تداوم وضعیت کنونی در حوزه تورم، امکان‌ناپذیر است و همین موضوع می‌تواند طبقه متوسط را به طور کامل از بین ببرد و اقتصاد ایران را به یک کشور دو طبقه مرفه و فقیر تبدیل کند.

وی تاکید می‌کند: اصلاحات تورمی نیازمند این است که اقدامات اساسی در جهت حل ناترازی‌های اقتصاد ایران صورت گیرد. متاسفانه ناترازی‌های اقتصاد ایران هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود؛ مثل ناترازی انرژی، ناترازی آب، ناترازی بودجه، ناترازی صندوق‌های بازنشستگی، ناترازی بانکی، ناترازی حساب سرمایه و دیگر ناترازی‌هایی که مدام اضافه می‌شود و تا زمانی که نتوانیم این ناترازی‌ها را حل کنیم، تورم مهار نمی‌شود.

شقاقی خاطرنشان می‌کند: حل ناترازی‌ها نیازمند اصلاحات اساسی در اقتصاد ایران است که این حکمرانی اقتصادی با این وضعیت، امکان حل ناترازی‌ها را نخواهد داشت. به طور قطع یک حکمرانی اقتصادی مطلوبی نیاز است، چون ناترازی‌ها ریشه بلندمدتی دارد و کار بسیار سختی است.

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه