تجملگرایی و اسراف؛ زخمی بر پیکره عدالت اجتماعی
یکی از آسیبهای جدی فرهنگی و اجتماعی امروز ما، چشموهمچشمی در برگزاری مهمانیها و مراسمها است؛ پدیدهای که از یک رقابت ساده برای برتریجویی آغاز میشود و به تجملگرایی و اسرافهای گزاف میانجامد. این در حالی است که بخش وسیعی از جامعه با فقر و بیکاری دستوپنجه نرم میکنند و حتی برای تأمین ابتداییترین نیاز خود، یعنی نان، با دشواریهای فراوان روبهرو هستند.

ریشههای این معضل را میتوان در چند عامل جستوجو کرد:
- فرهنگ چشموهمچشمی: تمایل به برتریجویی در ظاهر و نمایش امکانات، بهویژه در مراسمهای عروسی و مهمانیهای رسمی.
- رسانهها و تبلیغات: گسترش سبک زندگی لوکس و مصرفگرایانه از طریق شبکههای اجتماعی و تبلیغات تجاری.
- ضعف در باورهای دینی و اخلاقی: فراموش کردن توصیههای اخلاقی و دینی مبنی بر قناعت، میانهروی و کمک به نیازمندان.
پیامدهای اجتماعی و اخلاقی
این نوع اسراف و ریختوپاشها نهتنها سودی برای جامعه ندارند، بلکه پیامدهای زیانباری به همراه دارند:
- افزایش فاصله طبقاتی: شکاف میان طبقات مرفه و محروم عمیقتر میشود.
- گسترش یأس و حسرت: خانوادههای کمدرآمد در مواجهه با این نمایشهای پرزرقوبرق دچار سرخوردگی و ناامیدی میشوند.
- اتلاف منابع ملی: سرمایههایی که میتوانند صرف تولید، اشتغال یا کمک به محرومان شوند، در مسیر بیحاصل تجملات از بین میروند.
- سستی ارزشها: فرهنگ سادهزیستی، قناعت و همدلی جای خود را به رقابت در مصرفگرایی میدهد.
راهکارها و مسئولیتها
برای مقابله با این آسیب اجتماعی، چند اقدام ضروری به نظر میرسد:
- آگاهیبخشی فرهنگی: از طریق رسانهها، آموزش و نهادهای فرهنگی باید فرهنگ میانهروی و سادهزیستی ترویج شود.
- الگوسازی مثبت: نخبگان، مسئولان و افراد صاحبنام با رفتارهای ساده و بیتکلف میتوانند الگوی مناسبی برای جامعه باشند.
- احیای ارزشهای دینی و اخلاقی: بازگشت به آموزههایی چون “اسراف نکنید که خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد”.
- مسئولیت فردی و اجتماعی: هر فرد باید بداند که کوچکترین پرهیز از تجمل و چشموهمچشمی، میتواند گامی برای ایجاد عدالت و همدلی باشد.
نتیجهگیری
تجملگرایی و اسراف در شرایطی که هموطنان ما با گرسنگی و فقر مواجهاند، نه نشانه شکوه و عزت، بلکه زخمی عمیق بر وجدان اجتماعی است. جامعهای که در آن گروهی به ریختوپاش سرگرماند و گروهی دیگر حسرت نان شب میخورند، دیر یا زود گرفتار بحرانهای اخلاقی و اجتماعی خواهد شد. راه نجات، بازگشت به سادهزیستی، همدلی و درک رنج محرومان است.
نظر شما