صفحه اقتصاد گزارش می دهد:
خبر فوری از احتمال حمله اسرائیل به ایران امروز شنبه ۱۹ مهر ماه ۱۴۰۴ | در صورت حمله چه زمانی جنگ آغاز می شود؟
خبر فوری از احتمال حمله اسرائیل به ایران را در این گزارش صفحه اقتصاد، بخوانید.

بر اساس تحلیلهای اخیر، احتمال حمله نظامی مستقیم اسرائیل به ایران در کوتاهمدت کم ارزیابی میشود. این ارزیابی مبتنی بر ملاحظات متعددی است که از جمله میتوان به پیامدهای سنگین جنگ قبلی برای اسرائیل اشاره کرد.
اخبار احظه به لحظه از جنگ ایران و اسرائیل | امروز ۱۹ مهر ۱۴۰۴
به گزارش خبرنگار صفحه اقتصاد، جنگ ۱۲ روزه ژوئن ۲۰۲۵ با وجود دستیابی اسرائیل به برخی اهداف، دستاوردهایی موقتی بود و ایران در حال بازسازی توانمندیهای خود است. ادامه چنین درگیریهایی با این شدت، فشار اقتصادی غیرقابل تحملی به اسرائیل وارد میآورد. از سوی دیگر، اسرائیل در حال حاضر تمرکز خود را بر پایان دادن به جنگ در غزه گذاشته و تمایل دارد منابع خود را برای تهدیدات بلندمدتتر حفظ کند.
تحلیلگران بر این باورند که وضعیت "نه جنگ، نه صلح" فعلی از دید اسرائیل بهتر از ورود به یک جنگ دیگر با پیامدهای غیرقابل پیشبینی است. همچنین احتمال اینکه هیئت حاکمه اسرائیل و آمریکا تمایلی به شروع جنگی جدید داشته باشند، پایین ارزیابی شده است. با این حال، زمینه برای جنگ در آینده نزدیک همچنان وجود دارد.
وزیر دفاع سابق اسرائیل به طور مکرر درباره احتمال حمله پیشدستانه ایران هشدار داده که نشاندهنده فضای ملتهب حاکم است. برخی تحلیلگران معتقدند در صورت شکست خوردن "طرح صلح ترامپ" در غزه، اسرائیل ممکن است برای پوشاندن این شکست، به ایران حمله کند. همچنین فعالشدن "مکانیسم ماشه" و بازگشت تحریمهای سازمان ملل میتواند بهانهای برای اقدام نظامی باشد. یک سرهنگ آمریکایی پیشبینی کرده که اسرائیل قبل از سال ۲۰۲۶ به ایران حمله خواهد کرد و برخی ناظران با استناد به نشانههای عملیاتی مانند تشدید فعالیتهای اطلاعاتی موساد، احتمال حمله گسترده اسرائیل در فاصله سپتامبر تا اکتبر ۲۰۲۵ را بسیار بالا میدانند. در نهایت، اگرچه اراده فعلی برای شروع جنگ دیگری بلافاصله پس از آتشبس غزه ضعیف به نظر میرسد، اما ریشههای جنگ بین ایران و اسرائیل به قوت خود باقی است و ثبات بلندمدت به عواملی مانند نتیجه مذاکرات هستهای، رفتار آتی اسرائیل و توانایی بازیگران بینالمللی برای مدیریت بحران بستگی دارد.
با بررسی ابعاد مختلف طرح آتشبس اخیر در غزه که بر پایه پیشنهاد دونالد ترامپ شکل گرفته است، میتوان دریافت که اگرچه این توافق پس از دو سال درگیری نظامی، آرامش موقتی را برای ساکنان این منطقه به ارمغان آورده، اما پایداری بلندمدت آن به اجرای دقیق تعهدات طرفین و مذاکرات آینده درباره حکمرانی در غزه وابسته است.
به گزارش صفحه اقتصاد، نصرت الله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن، در تحلیلی جامع به بررسی ابعاد مختلف این آتشبس و میزان پایداری آن پرداخته و معتقد است که حماس تمایلی به پذیرش هیأت پیشنهادی ترامپ برای اداره غزه ندارد و ترجیح میدهد مدیریت این منطقه توسط شخصیتهای ملی فلسطینی انجام شود.
بر اساس تحلیلهای کارشناسی، مرحله اول این توافق شامل توقف حملات اسرائیل و آزادی تمامی گروگانان در ازای آزادی شمار زیادی از زندانیان فلسطینی است که با تضمینهایی از سوی قدرتهای میانجی همراه شده است. اگرچه تضمینهایی از سوی آمریکا، ترکیه، قطر و مصر به حماس داده شده، اما پایداری این آتشبس به اجرای دقیق و مرحلهای تعهدات، به ویژه عقبنشینی نیروهای اسرائیلی بستگی دارد. از سوی دیگر، انگیزههای سیاسی ترامپ از جمله کسب اعتبار بینالمللی و امکان نامزدی برای جایزه صلح نوبل نیز در این میان قابل توجه است. به نظر میرسد هدف اصلی ترامپ و نتانیاهو از این مذاکرات، آزادسازی زندانیانی است که در اختیار حماس قرار دارند.
در مورد آینده تحولات، به نظر میرسد احتمال شروع جنگی جدید و گسترده در کوتاهمدت کم باشد، چرا که هزینههای سنگین اقتصادی، اجتماعی و امنیتی جنگ برای اسرائیل و فشارهای بینالمللی از عوامل بازدارنده محسوب میشوند. در این میان، حماس به عنوان بخشی جداییناپذیر از بافت اجتماعی غزه و نماینده یک جریان سیاسی-نظامی همچنان به عنوان بازیگری مؤثر باقی خواهد ماند و احتمال موافقت این گروه با خلع سلاح کامل بسیار کم ارزیابی میشود.
تحلیلگران بر این باورند که حماس بخشی از فرزندان مردم غزه محسوب میشود و یک تفکر مبارزه ضد صهیونیستی برای رفع اشغال در چارچوب دفاع مشروع است.
جمهوری اسلامی ایران نیز با استقبال از هر ابتکاری که متوقف کننده جنگ باشد، بر حمایت خود از حقوق فلسطینیان تأکید کرده است. دستگاه دیپلماسی ایران در بیانیهای رسمی اعلام کرد که همواره از هر اقدامی که متضمن توقف جنگ، خروج نظامیان اشغالگر، ورود کمکهای بشردوستانه، آزادی اسرای فلسطینی و احقاق حقوق بنیادین فلسطینیان باشد، حمایت کرده است. تواناییهای اطلاعاتی و بازدارندگی ایران به عنوان یک بازیگر مؤثر منطقهای تأثیر مستقیمی بر معادلات امنیتی دارد.
بحث مهم دیگر درباره فهرست زندانیانی است که فلسطینیها ارائه کردهاند و این سؤال که آیا اسرائیل همه افرادی را که در این فهرست آمده آزاد خواهد کرد یا خیر. برای حماس آنچه اهمیت حیاتی دارد، اجرای کامل تعهدات طرف مقابل است زیرا اگر زندانیان آزاد شوند، حماس دیگر اهرم بزرگی در دست نخواهد داشت. برخی اعضای مقاومت فلسطینی از جمله مصطفی برغوثی ابراز نگرانی کردهاند که اسرائیل ممکن است پس از گرفتن امتیازها دوباره به حملات خود ادامه دهد.
در بعد بینالمللی، بازی ایران و توانایی آن در ایجاد اجماع یا همراهی با چین و روسیه، و همچنین مؤلفههای هستهای و موشکی و ظرفیتهای منطقهایاش، بر محاسبات کلی تأثیر دارد. به عبارت دیگر، تحولات بعدی نتیجه مجموعهای از پیوستگیها و تعاملات منطقهای و بینالمللی است و نه صرفاً تصمیم یک بازیگر واحد. بنابراین احتمالات آینده را باید با در نظر گرفتن همه این حلقههای زنجیره تحولات و تصمیمات تحلیل کرد.
در مورد طرح ۲۰ مادهای ترامپ، به نظر میرسد طرحهای کلی و الفاظ زیبا در سندها زیاد است، اما همهشان قابلیت اجرایی یکسان ندارند. در این طرح نکات قابلتقدیری وجود دارد از جمله خاتمه جنایات، عقبنشینی نیروهای نظامی، و رساندن کمکهای انسانی به غزه. حماس با این موارد در درجه اول موافقت کرده و سایر مسائل را به مذاکره موکول کرده است. شکل نهایی حکمرانی در غزه باید در مذاکرات بعدی مشخص شود و تعیینکننده آن فلسطینیها خواهند بود.
علاوه بر انگیزههای انسانی یا دیپلماتیک، ترامپ و حامیانش دنبال کاهش هزینههای سیاسی و مالی هستند. کمکهای سنگین تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل و هزینههای سیاسی ادامه جنگ، منافع کاخ سفید را تحت فشار گذاشته است. ترامپ میخواهد خود را به عنوان آورنده صلح معرفی کند و شاید هدفهای شخصی و سیاسی دیگری از جمله مطرح شدن برای جایزه صلح نوبل یا اعتبار بینالمللی داشته باشد.
در یک نگاه کلی، آتشبس فعلی تا مرحله اول یعنی تبادل زندانیان و محدودسازی عملیات نظامی نسبتاً قابل اتکا به نظر میرسد، اما پایداری بلندمدت آن وابسته به اجرای تعهدات طرف مقابل، تضمینهای بینالمللی، و رفتار آتی اسرائیل است. حماس احتمالاً همچنان به عنوان بازیگر و نیروی مؤثر باقی میماند و وقوع جنگ اسرائیل با حزب الله و انصارالله محتمل ولی نه حتمی است. نتیجه نهایی به بازی سیاسی-نظامی مجموعهای از بازیگران منطقهای و بینالمللی بستگی دارد.
در قدم اول شاهد سه بیانیه، سه آرزو بودیم: ترامپ در نقش مرد صلح، نتانیاهو و آزادی اسرا، و حماس با خواست پایان جنگ، عقبنشینی نظامیان و ورود کمکهای انسانی. ایران امیدوار به ایفای تعهدات و پایان رنج مردم غزه است. مردم غزه با ۶۷۰۰۰ شهید که قسمت عمده آن غیرنظامیان زن و کودک بودند، هزینه سنگینی برای حفظ مواضع خود پرداخت کردند. سازمان ملل متأسفانه تنها به انتشار بیانیههایی اکتفا کرد که نشان دهنده مناسبات ناعادلانه بینالمللی است.
راه درازی در غزه در پیش رو است و اگر اسرائیل با مشروعیت آسیبدیده خواهان امنیت مطلق از طریق نظامی باشد و غزه را ترک نکند، یک منبع درگیری دائمی آتی خواهد بود. اما دستاورد تحمیل آتشبس به اسرائیل و تبادل زندانیان حاصل مقاومت و پایداری مردم غزه و اعتماد حماس به مبارزه مسلحانه و نیروی ذاتی سازشناپذیر با اشغالگر است. ایران ضمن حمایت از آتشبس، امیدوارانه به دو سناریو نگاه میکند: اول اینکه اسرائیل و آمریکا این آتشبس را که حاصل شکست اسرائیل در تأمین اهداف حمله به غزه است، به ترجمه سیاسی برای تأمین حقوق فلسطینیها تبدیل کنند، یا دوم اینکه آن را به ترجمه نظامی برای رویارویی با حزب الله و انصارالله در قدم بعدی تبدیل نمایند.
طبیعتاً منافع ایران در تحقق سناریوی اول است و در صورت محقق شدن سناریوی دوم، حساسیت و موضع گیری مناسب را ابراز خواهد کرد. در نهایت، ثبات بلندمدت غزه به عواملی همچون اجرای کامل تعهدات طرفین، شکلگیری یک حکمرانی فلسطینی مشروع و خودمختار، و تصمیمگیری جامعه بینالملل برای پایان دادن به دور باطل خشونت و اشغالگری بستگی خواهد داشت. آینده غزه نه در میدان جنگ، که در میز مذاکره و با اراده واقعی برای احقاق حقوق مردم فلسطین تعیین خواهد شد.
نظر شما