صفحه اقتصاد گزارش می دهد:
حمله همزمان اسرائیل به ایران و لبنان: نقشه اضطراری نتانیاهو برای سپتامبر در آستانه انقضای برجام
رافی مادایان، سیاستمدار ارشد لبنانی، از برنامه فوری نتانیاهو برای حمله همزمان به ایران و لبنان در سپتامبر آینده پرده برداشت. به گفته وی، اسرائیل با هدف استفاده از پنجره زمانی پیش از انقضای توافق هستهای در اکتبر، قصد دارد با ضربه زدن به تواناییهای ایران، مواضع این کشور را در مذاکرات آتی تضعیف کرده و همزمان با حمله به لبنان، توانایی حزبالله برای واکنش را خنثی کند. این طرح که هماکنون در مرحله اقناع ترامپ برای مشارکت قرار دارد، میتواند منطقه را در آستانه بحرانی بیسابقه قرار دهد.

در پی تحولات پیچیده و چندلایه منطقهای، تحلیلهای گوناگونی از سوی ناظران و بازیگران سیاسی ارائه میشود که هر یک سعی در ترسیم نقشه راه احتمالی تحولات آتی دارند. در این میان، اظهارات رافی مادایان، دبیر حزب مستقل لبنان که نماینده بخشی از جامعه مسیحیان این کشور است، به عنوان یک دیدگاه قابل تأمل در مورد احتمال تشدید تقابلها در خاورمیانه مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس این تحلیل، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در حال تدارک و آمادهسازی برای حملهای دیگر به ایران در بازه زمانی قبل از ماه اکتبر سال جاری، با احتمال قوی در اواخر سپتامبر، است. این پیشبینی بر اساس ارزیابیهایی صورت میگیرد که بر محوریت مسئله برنامه هستهای ایران و تحولات آتی توافق بینالمللی مرتبط با آن استوار است.
به گزارش صفحه اقتصاد، زمینه اصلی این تحلیل به تاریخ انقضای توافق موسوم به ۱+۵ با ایران در ماه اکتبر آینده بازمیگردد. با فرارسیدن این تاریخ، از منظر حقوق بینالملل، ایران به لحاظ نظری میتواند به عنوان دولتی در نظر گرفته شود که از قیود و محدودیتهای خاص این توافقنامه در زمینه فعالیتهای هستهای خود آزاد خواهد بود. این تغییر وضعیت، سناریوهای متعددی را پیش روی جامعه بینالملل، به ویژه قدرتهای غربی قرار میدهد. به باور مادایان، ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی در چنین شرایطی ناگزیر خواهند بود تا برای جلوگیری از یک بحران جدید، وارد مذاکراتی برای رسیدن به توافقی جدید با ایران شوند. این ضرورت، خود به عاملی تبدیل میشود که میتواند انگیزهای برای اقدام پیشدستانه از سوی اسرائیل ایجاد کند.
بر اساس این خوانش، هدف استراتژیک اسرائیل از چنین حمله احتمالی، تضعیف تواناییها و زیرساختهای ایران در لحظهای حساس است تا از این طریق، موقعیت چانهزنی جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات آتی تحت تأثیر قرار گیرد. به عبارت دیگر، اسرائیل میکوشد با ایجاد هزینه برای ایران، مواضع این کشور را تضعیف کرده و آن را به عقبنشینی در خواستههایش در توافق جدید وادارد. این استراتژی، که میتوان آن را " ایجاد واقعیتهای جدید بر زمین" پیش از آغاز مذاکرات دانست، نشان از عمق نگرانی رهبران اسرائیل از شکلگیری یک توافق جامعتر دارد که ممکن است از نظر آنان منافع امنیت ملی اسرائیل را به اندازه کافی تأمین نکند.
این تحلیلگر لبنانی به بعد دیگری از این معادله پیچیده نیز اشاره دارد که گسترش دامنه درگیری به کشور لبنان است. به گفته رافی مادایان، نتانیاهو همزمان قصد دارد به لبنان نیز حمله کند. دلیل این امر، باور راسخ رهبری اسرائیل به این موضوع ارزیابی میشود که حزب الله لبنان، به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند و متحد ایران، در صورت وقوع درگیری بین اسرائیل و آمریکا با ایران، قطعاً وارد عملیات خواهد شد. بنابراین، از منظر استراتژیک، اسرائیل احتمالاً ترجیح میدهد که ابتکار عمل را در جبهه لبنان نیز در دست گرفته و با یک حمله پیشگیرانه، توانایی حزب الله برای واکنش و ایجاد تهدید در مرزهای شمالی اسرائیل را خنثی یا محدود کند. این امر نشاندهنده نگرشی است که هرگونه درگیری با ایران را مستلزم درگیری در چندین جبهه به طور همزمان میداند و تلاش دارد برای مدیریت آن، نقشه راه نظامی خود را طراحی کند.
در کوتاهمدت، به باور مادایان، تلاش اصلی بنیامین نتانیاهو بر دو محور متمرکز است: اول، تکمیل آمادهسازیهای لازم برای چنین حملات گستردهای که مستلزم هماهنگیهای لجستیکی، اطلاعاتی و نظامی بسیار پیچیدهای است. دوم، و شاید حتی مهمتر، اقناع دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، برای مشارکت و پشتیبانی از این حمله است. نقش آمریکا به عنوان متحد اصلی اسرائیل و دارنده قدرتمندترین ابزارهای نظامی در منطقه، برای موفقیت هرگونه عملیات گسترده و پیامدهای پس از آن حیاتی است. بدون حمایت واضح و مستقیم واشنگتن، احتمال اقدام یکجانبه اسرائیل اگر نه غیرممکن، اما بسیار پرهزینه و پرریسک خواهد بود. بنابراین، دیپلماسی فشرده بین مقامات اسرائیلی و آمریکایی برای همسو کردن دو متحد در اجرای این استراتژی، از ارکان اصلی پیشبرد این سناریو محسوب میشود.
به گزارش صفحه اقتصاد، روایت ارائه شده توسط این سیاستمدار ارشد لبنانی، فارغ از درستی یا نادرستی آن، بازتابدهنده فضای ملتهب و بیاعتمادی عمیقی است که بر روابط بینالمللی در منطقه خاورمیانه حاکم است. این تحلیل بر این پایه استوار است که بازیگران اصلی، عمدتاً اسرائیل، به اقدامات قهریه و پیشدستانه به عنوان یک گزینه جدی و محتمل مینگرند. اینگونه اظهارنظرها همچنین حاکی از آن است که ناظران منطقهای، وقوع دور جدیدی از خشونتها را قبل از تغییر و تحول در چارچوبهای حقوقی بینالمللی (مانند توافق هستهای) امکانپذیر میدانند. این پیشبینیها باید در کنار سایر تحلیلها و همچنین در نظر گرفتن منافع و محاسبات سایر بازیگران از جمله خود ایران، کشورهای عربی منطقه، روسیه و چین قرار گیرد تا تصویر کاملتری از آینده احتمالی به دست آید. در نهایت، چنین تحلیلیهایی هشدار جدی هستند درباره احتمال ورود منطقه به فصل جدیدی از ناامنی و درگیری که میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای ثبات جهانی داشته باشد.
نظر شما