چه کسی مدیر ارشد شهرداری را کشته است؟
بهمن سال گذشته پلیس از مرگ مرموز مردی جوان در خانهاش باخبر شد.
همسر وی به پلیس گفت: شب قبل به همراه دخترم به خانه پدرم رفته بودیم و قرار بود صبح همسرم به دنبالم بیاید. چند باری با او تماس گرفتم و وقتی دیدم تلفنش را پاسخ نمیدهد، نگران شدم و خودم را به خانه رساندم و به محض ورود متوجه بوی شدید گاز شدم.
به نوشته روزنامه ایران وی در ادامه اظهاراتش گفت: همسرم روی تخت خوابیده بود؛ وقتی دقت کردم، متوجه شدم شیلنگ گاز پاره شده است. وقتی اورژانس رسید، گفتند شوهرم فوت کرده است.
اما در بررسیهای بعدی معلوم شد شیلنگ گاز به عمد پاره شده بنابراین فرضیه مسمومیت بر اثر گازگرفتگی منتفی شد و کارآگاهان تحقیقات خود را روی موضوع قتل متمرکز کردند.
در ادامه زن جوان مدعی شد همسرش افسردگی داشته و ممکن است خودکشی کرده باشد. اما تیم جنایی دریافت مرد جوان از کارمندان ارشد شهرداری تهران و با همسرش همکار بوده و از سالها قبل بشدت با هم اختلاف داشتهاند. از سوی دیگر مأموران متوجه تماسها و پیامهای زن جوان با یکی از همکارانش شدند و بررسی دوربینهای مداربسته محل نیز نشان داد در نیمههای شب حادثه همان مرد همکار با کلید وارد خانه مقتول شده و ساعتی بعد نیز خارج شده است.
بدین ترتیب زن جوان و همکارش بازداشت شدند. در این میان متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ را مسمومیت با کتامین و دیازپام اعلام کردند.
در ادامه مرد جوان به قتل اعتراف کرد و انگیزه خود را نیز حسادت به مقتول عنوان کرد. زن جوان نیز مدعی شد با همدستی همکار مشترکشان، شوهر خود را کشته است.
با تکمیل تحقیقات برای زن مقتول و همکارش به اتهام مشارکت در قتل عمدی کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر، مادر و فرزند مقتول درخواست قصاص کردند.
پس از آن زن جوان به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: من نقشی در قتل همسرم نداشتم. ما مثل همه زن و شوهرها با هم اختلاف داشتیم اما در حدی نبود که بخواهیم همدیگر را به قتل برسانیم اما این مرد که با شوهرم دوست و همکار مشترکمان بود، به خاطر اختلافات و کینه و حسادت شوهرم را کشت.
قاضی از متهم پرسید: شما در بازجوییها به قتل شوهرت اعتراف کردی و حتی گفتی داروها را در آب پرتقال ریختی و به او خوراندی. متهم جواب داد: در پلیس آگاهی و دادسرا تحت فشار روانی ناچار به اعتراف شدم. من او را نکشتم، همکارش او را کشت. من ارتباط پنهانی با این مرد نداشتم، او ابتدا دوست و همکار شوهرم بود. بعد از ازدواجمان من به بخشی در شهرداری منتقل شدم که این مرد هم آنجا کار میکرد و از آنجا با او آشنا و همکار شدم. ولی او از اختلاف من و شوهرم آگاه بود.
وی درباره شب حادثه نیز گفت: شوهرم به خاطر یک پروژه کاری نیاز داشت که در خانه تنها باشد. به همین خاطر آن شب من و دخترم به خانه مادرم رفتیم. صبح که بیدار شدم، برایش پیامی فرستادم و وقتی جواب نداد، زنگ زدم. وقتی دیدم پاسخ نداد نگران شدم و خودم را به خانه رساندم و دیدم او فوت کرده است.
پس از آن مرد جوان به جایگاه رفت و گفت: من اتهامم را قبول ندارم. من و مقتول با هم همکار بودیم. این زوج از مدتها قبل با هم اختلاف شدید داشتند به طوری که بارها در حضور من یکدیگر را تهدید به قتل میکردند. چند روز قبل از حادثه این زن خودش کلید خانهشان را به من داد، بعد هم تماس گرفت و گفت به شوهرم قرص دادم و شیر گاز را هم باز میگذارم تا بمیرد. تو به خانهمان سر بزن و ببین زنده مانده یا نه. از آنجایی که آن شب مأموریت بودم، نتوانستم بروم. فردای آن روز هم شوهرش را دیدم که سالم است. شب حادثه باز هم مأموریت بودم. نیمههای شب پیامکش را دیدم که نوشته بود، به شوهرش قرص داده و بیهوش شده و از من خواست به خانهشان بروم و شیر گاز را باز کنم تا بمیرد. من هم برای اینکه او را آرام کنم، گفتم باشه. بعد به خانه آنها رفتم که دیدم شوهرش بیهوش است. هرچه او را صدا زدم، جواب نداد و برای اینکه ببینم حسی دارد یا نه، یک آمپول بیحسی را که بعدها فهمیدم کتامین بوده به او زدم اما دیدم حرکتی نکرد و فهمیدم فوت کرده است. شیر گاز هم باز بود که آن را بستم و از خانه خارج شدم.
متهم در ادامه گفت: من نه او را کشتم و نه شیلنگ گاز را پاره کردم.
در ادامه با توجه به انکار متهمان و درخواست وکلای آنها برای بررسی دقیقتر پرونده و علت مرگ، قضات دادگاه جلسه را تمام و برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
نظر شما