پناهیان با این حرف مسئولان را با خاک یکسان کرد / چرا باید یک بیعرضه مسئول شود؟
علیرضا پناهیان گفت: مبارزه با بیعدالتی لازم است اما با چه چیزی میخواهید به مبارزه با بی عدالتی بپردازید؟ جایگزین بی عدالتی چیست؟ الآن بیعدالتی یکی از مشکلات ما است؛ با بیعرضگی مسئولین و انواع ناتوانیها مواجه هستیم.
حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان، طی سخنانی در نشست مسئولین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در حسینیه جماران، گفت: چه کار کنیم که کمترین آموزشهای دینی بیشترین ثمر را در زندگی افراد داشته باشد. بعضی وقتها دیده میشود که این آموزشها هست و در دوره دبیرستان این آموزشها فراوان داده میشود اما آنچنان ثمری در زندگی افراد ندارد. آیا در این آموزشها نقصی وجود دارد یا این افراد ایرادی دارند که این آموزشها در افراد اثر لازم را ظاهر نمیکند؟
چرا نیروهای متدیّن اثر لازم را روی بقیه افراد ندارند؟
این کارشناس مسائل دینی افزود: سؤال دیگر این است که چرا نیروهای متدیّن اثر لازم را روی بقیه افراد ندارند؟ در حالی که انتظار این است که وقتی جایی نیروهای متدیّن آزادی عمل پیدا کنند، طیف تأثیرگذاری گسترده پیدا خواهند کرد و در محیط خودشان مؤثر خواهند بود. اصلا فلسفه اینکه در طول تاریخ متدیّنین را بستهاند و کشتهاند، برای این بوده که این تأثیرات را نگذارند. بعضی اوقات دیده شده در نهایت مهجوریت و مظلومیت، توانستهاند چه تأثیراتی بگذارند. بنده تصورم این بود که دفاع مقدس تمام شود بچههای رزمنده از جبهه به شهر بر میگردند و چه غوغایی خواهند کرد. ولی این اتفاق نیفتاد و بعضا در فرهنگ عامه هضم، بعضا منحرف شدند، بعضا غصه خوردند و البته بعضا هم کم تأثیرگذار بودند.
ولایت تأثیرگذارترین عامل در گسترش دینداری در جامعه است
وی تأکید کرد: باید معنای اینکه ولایت اصل دین ما است، این هم باشد که ولایت تأثیرگذارترین عامل در گسترش دینداری در جامعه است. ولایت اصل دین ما است، یعنی ارزشمندترین است و وقتی آن را خرج کنید بیشترین درآمد را کسب میکنید. این همه در جامعه ما از ولایت حرف زده میشود و کمتر هم مخالفت با آن هست؛ حداقل کسی با ولایت رسول خدا(ص) ائمه(ع) مخالفت ندارد، چرا اینقدر کم تأثیر است؟ نه خودش توانسته بعد از معرفی پر جاذبه باشد، نه توانسته بر دیگر ابعاد زندگی ما و دیگر افراد جامعه ما زیاد مؤثر باشد.
پناهیان افزود: نکته بعد این است که بهترین راه برای تأثیرگذاری بر طیفهای مختلف جامعه، به ویژه در این شرایط که شرایط بسیار سهلی برای تأثیرگذاری بر دیگران، چیست؟ یک زمانی در این کشور میخواستیم از دین حرف بزنیم، میگفتند جای این حرفها در دانشگاه نیست. شهید مطهری اصرار داشت اثبات کند که دین خرافات نیست. امام میخواهد از دستههای عزاداری پیش انقلابیون دفاع کند، میفرماید خود دستههای عزاداری تظاهرات سیاسی است. یعنی انقلابیونی که اهل تظاهرات سیاسی بودند، با دسته عزاداری مخالفت داشتند. مثلا یکی از افرادی که روضهخوان میکشت چون آن را سمّ انقلاب میدانست، نزدیکترین فرد به قائم مقام ولایت فقیه بود، بعد که او را دستگیر کردند و خواستند اعدام کنند، جلوی امام ایستاد؛ ببینید تا چه حد نفوذ صورت گرفته بود.
بعد از جنگ رسیدیم به افکاری که ضد اسلام انقلابی بود
وی یادآور شد: این افکار با جنگ از بین رفت. هرکس بیشتر اهل روضه بود، بیشتر جبهه رفت و به شهادت رسید. مثلا ما مرید حاج احمد متوسلیان بودیم و میگفتیم حاج احمد متوسلیان اهل هیأت است؛ خط و ربطها را این طور تشخصی میدادیم. در حسینیه جماران امام نشسته بود و سینهزنی شور انجام دادند و سینهزنی شور در کشور آزاد شد. بعد از جنگ رسیدیم به افکاری که ضد اسلام انقلابی بود و جریاناتی مثل آیتالله مصباح با تفکران لیبرالی التقاطی مبارزه کردند و الآن دیگر کسی جامعه آمریکایی را جامعه الگو نمیداند و آمریکایی بودن برای او افتخار نیست.
این کارشناس مسائل دینی با تأکید بر اینکه مبارزه با گرایشهای غربزدگی و لیبرالی طولانیترین مبارزه ما بود، اظهار داشت: الآن مرز درگیری با چیست؟ من همیشه در مبارزه با بیعدالتی یک ملاحظه داشتم. آن هم این است که اگر با مارکسیستها مبارزه کردیم مکتب جایگزینش را گذاشتیم، اگر با معنویت دینی غیر انقلابی مبارزه میکردیم معنویت ولایی انقلابی که مشی رزمندهها بود را جلوی آن گذاشتیم. وقتی با بی عدالتی مبارزه میکنیم اگر جایگزینش را نگذاریم، این مبارزه سیاهنمایی میشود.
وی افزود: مبارزه با بیعدالتی لازم است اما با چه چیزی میخواهید به مبارزه با بی عدالتی بپردازید؟ جایگزین بی عدالتی چیست؟ الآن بیعدالتی یکی از مشکلات ما است؛ با بیعرضگی مسئولین و انواع ناتوانیها مواجه هستیم. میگوید بیعدالتی نمیکنم، یعنی رانتخواری نمیکنم، ولی هیچ کاری هم نمیکنم. چرا باید یک بیعرضه مسئول شود؟ جواب همه این سؤالها و سؤالهای فراوان دیگر یک چیز است. ما باید حرفهای اعتقادی را از آسمان به زمین بیاوریم. چه کار کنیم که عقیده تبدیل به تکنولوژی پیشرفت شود؟ مخالفان ما هم مطالب اخلاقی را بلد هستند؛ این کجا باید در زمین محک بخورد، محکم و عملیاتی شود؟
نظر شما