روزهای نحس سال ماه های قمری کدامند؟
در این پست از صفحه اقتصاد روزهای نحس سال ماه های قمری آمده است.
نام ماههای قمری از دوره جاهلیت به اسلام رسیده است. این ماهها سابقه تاریخی طولانی دارند و مربوط به زمان حضرت ابراهیم و منسوب به دین حنیف ابراهیمی هستند و هر یک از این اسامی معنی خاصی دارند.
یک ماه قمری عبارت است از فاصلهی روئیت دو هلال ماه که مبنای گاه شمار قمری قرار میگیرد. ماههای قمری یا عربی مانند ماههای شمسی ۱۲ ماه است و نام این ماهها به ترتیب اولین ماه سال عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی (یا ربیع الاخر)، جمادی الاول، جمادی الثانی (یا جمادی الاخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه.
از امام حسن عسکری(علیهالسلام) در روایتی آمده است:
در هر ماه عربى، روز نحسى است که هیچکار را نشاید جز خلوت و عبادت و روزه و این روزها عبارتند از:
۲۲ محرم
۱۰ ماه صفر
۴ ربیع الاول
۲۸ ربیع الثانی
۲۸ جمادى الأولی
۱۲ جمادى الثانی
۱۲ رجب
۱۶ شعبان
۲۴ ماه مبارک رمضان
۲ شوّال
۲۸ ذى القعده
۸ ذی الحجه
ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان برای کمک به حفظ کردن نام ماههای قمری شعر زیر را گفته است:
ز محرم چو گذشتی برسد ماه صفر دو ربیع و دو جمادی ز پی یکدیگر
رجب است از پی شعبان، رمضان و شوّال پس به ذیالقعده و ذیالحجه بکن نیک نظر
محرم
در لغت از ریشه ح ر م به معنای حرام شده است و نخستین ماه از ماههای قمری است. «وجه تسمیه آن است که، در این ماه در قبل ازاسلام قتال بر مردم حرام بوده است».
چون محرم و صفر و بعد از ماه ذیحجه یعنی بعد از حج است و آنجا که بعد از مراسم حج، مکه تقریباً خالی از سکنه و حجاج میشد، نام دو ماه محرم و صفر را به نام صفران گذاشته که به معنی خالی است و بعدها، نام ماه اول محرم و ماه دوم صفر ماند؛ و به جهت حرام بودن جنگ و خونریزی در این ماه، به آن محرم گفتهاند.
صفر
در لغت از ریشه صفر و به معنای خالی شدن است و در مورد وجه تسمیه چند نظر بیان شده:
۱- بعد از مراسم حج، مکه تقریباً خالی از سکنه و حاجیان میشد و، چون بعد از محرم، صفر است به علت خالی شدن از حاجیان، به این عنوان نامگذاری شده است.
۲- نظری دیگر در مورد صفر چنین آمده: «در این ماه بود که بسیاری وبا آمد و شهر مکه از مردم خالی شد، لذا به این نام نامیده شده و بنابر قولی، به خاطر خالی شدن مشکهای آنان از شیر بود».
۳-علت نامگذاری ماه صفر، آن است که در ماه، دزدی زیاد اتفاق میافتاد و، چون کاروانها با بار خالی (صفر) برمیگشتند، مزید بر علت شد تا به این نام خوانده شود.
ربیعالاول و ربیعالثانی
ربیع در لغت از ریشه ر ب ع به معنای بهار و خوش و خرم است و سومین و چهارمین ماه ا ز ماههای قمریاند. به این جهت ربیع الاول و ربیع الثانی نامیده شدهاند، که فصل روییدن گیاهان و نباتات و همه جا سبز و خرم بوده است.
جمادی الاول و جمادی الاخر
جماد در لغت از ریشه ج م د به معنای جامد و یخبندان است و پنجمین و ششمین ماه از ماههای قمری است.
چون در این ماهها، آب و هر چیز دیگر از شدت سرما یخ میبست، به این ماهها نامگذاری شدهاند.
رجب
در لغت از ریشه ر ج ب به معنای عظیم و بزرگ است و هفتمین ماه از ماههای قمری است؛ و چند نظر در مورد وجه تسمیه آن ذکر کردهاند: از حضرت پیامبر (ص) سوال نمودند از رجب، فرمود: رجب، نام نهری است در بهشت، که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است. هر که روزی از این ماه را روزه بدارد، خدای تعالی او را از آن نهر سیراب فرماید.
شعبان
در لغت از ریشه ش ع ب و به معنای، شعبه و فرقه است.شعبان، هشتمین ماه از ماههای قمری است که در وجه تسمیه آن گفته شده است: به علت اختلاف عربها در طلب آب بود که هر کدام به راهی میرفتند و پس آنها تفرقه ایجاد میشد؛ و قبایل متشعب و متفرق میشدند.
رمضان
در لغت از ریشه ر م ض به معنای گرم و سوزان و از درون سوختن است و نهمین ماه از ماههای قمری است. رمضان مشتق است از (رمضاء) به معنی ریگستان گرم و سوزان و گناهان در این ماه، محو و سوخته شود.
شوال
از ریشه ش و ل و به معنای زیاد شدن و برداشته شدن است. به جهت زیاد شدن شیر شتران آبستن، یا قطار کردن شتران به جهت سفر به این عنوان نامیده شد.
ذی القعده
از دو کلمه «ذو» به معنی صاحب و دارنده است و القعده از ریشه «ق ع د» به معنی دست کشیدن و نشستن است. علت نامگذاری این ماه، چنین است که عربها در این ماه، از جنگ و خونخواهی و اختلاف دست میکشیدند و با هم به صلح مینشستند.
ذیالحجه
در لغت از دو کلمه ذی (که در ذی القعده توضیح آن آمده است) و همچنین الحجه که از ریشه (ح ج ج) است و به معنای زیارت و طواف نمودن کعبه است.
ویژگیهای ماههای قمری
نخستین ماه سال محرم و آخرین ماه سال ذیحجه است.
از بین ۱۲ ماه قمری به ماههای رجب، محرم، ذیقعده و ذیحجه، ماههای حرام میگویند. در این ماهها محدودیتهایی مانند ممنوع بودن جنگ و همچنین تشدید دیه وجود دارد. به ماههای شوال، ذیقعده و ذیحجه ماههای حج میگویند.
ماههای قمری ۲۹ یا ۳۰ روز دارند. یک ماه در واقع یک دور چرخش کرهی ماه بر مدار خود است و ما بین فاصله زمانی مشاهدهی دو هلال ماه است.
یک ماه قمری معادل ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۲٬۷۸ ثانیه است.
مجوع ۱۲ ماه قمری در یک سال معادل ۳۵۴ روز و ۸ ساعت و ۳۵٬۷۱۲ ثانیه است که در تقویمهای قمری سالهای عادی ۳۵۵روز و سالهای کبیسه ۳۵۴ است.
تقویم هجری قمری یک تقویم دینی برای مسلمانان جهان است. مبدأ این تقویم در واقع اول محرم سالی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه معظمه به مدینه منوره هجرت کردند.
روز اول هر ماه در این گاهشماری معمولاً بر اساس مشاهده یا پیشبینی مشاهدهپذیری هلال ماه نو در شامگاه روز ۲۹ یا ۳۰ ماه قبل، که آن را استهلال مینامند، تعیین میشود. این گاهشماری باتوجه به شیوههای مختلف تعیین اول ماه و تعداد روزهای ماه هر سال با عناوین گاهشماری هجری قمری هلالی، قراردادی و امالقری شناخته میشود.
در تقویم قمری هلالی تعداد روزهای ماهها دارای ترتیب خاصی نیستند و حداکثر تا ۴ ماه ۳۰روزه و ۳ ماه ۲۹روزه نیز احتمال دارد پشت سر هم بیایند.
اما در تقویم قمری قراردادی ماههای فرد ۳۰روزه و ماههای زوج را ۲۹روزه تعیین میکنند آخرین ماه سال هم در سالهای کبیسه ۳۰روزه اعلام میکنند.
*بحار الأنوار، ج ۵۶، ص ۵۴
*مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۸، ص ۲۰۵
نظر شما