خلاصه داستان قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه را مطالعه می فرمایید. با ما همراه باشید. فصل پنجم این سریال پر طرفدار از شبکه جم سریز در ساعت ۱۱ و از شبکه جم تی‌وی روز های شنبه، دوشنبه و چهارشنبه ساعت ۸ شب پخش می شود. « سیب ممنوعه » مجموعه‌ای عاشقانه - درام است که نمایش بی نظیری از تمایلات، احساسات و دروغ‌ها را دارد. سریال ترکی سیب ممنوعه با بازی بازیگران مطرح ترکیه ای چون ادا اجه ، شوال سام ، طلعت بولوت ، نسرین جواد زاده و… این روزها از شبکه جم سریز و جم تی وی در حال پخش است.

قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال سیب ممنوعه

ییلدیز با دیدن چاتای و کومرو کنار همدیگه حسابی به هم می‌ریزد و از اینکه او را به بازی گرفتند و تمام کارهایی که کردند نقش بوده به شدت عصبانی میشه. کومرو به یاد میاره وقتی با عمر به فرودگاه رفته بودند چاتای باهاش تماس میگیره که کومرو با دیدن اسمش روی گوشیش کلافه میشه و بهش میگه که دیگه به من زنگ نزن هرچی بوده تموم شده اما چاتای بهش خبر میده که ییلدیز با طلاق گرفتنمون موافقت کرده و تا چند دقیقه دیگه تو دادگاه از همدیگه جدا میشیم کومرو که میبینه همان اتفاقی که میخواسته افتاده خوشحال میشه و به بهانه رفتن به سرویس بهداشتی از عمر جدا میشه سپس تو فرصت ایجاد شده از فرودگاه بیرون میاد و به طرف چاتای میره.

ییلدیز با عصبانیت آنها را از خانه خودش بیرون می اندازد و به آیسل میگه چمدان چاتای را بهش بده اما چاتای با کنایه و طعنه به ییلدیز میگه اصلا دوست ندارم از زندگی قبلیم چیزی باهام همراه باشه می خوام یه زندگی جدیدی را شروع کنم و با کومرو از اونجا میرن. ییلدیز حسابی حرص میخوره. دوعان در شرکت هرچی به دخترش کومرو زنگ میزنه میبینه که گوشی در دسترس نیست به خاطر همین به چتین میگه تا خبر بگیره و بفهمه که کومرو با عمر به پاریس رسیده یا نه و سریعاً بهش خبر بده. آسمان مادر ییلدیز به اندر زنگ میزنه و ماجرا را برایش توضیح میده و بهش میگه که انگاری ازدواج عمر و کومرو الکی بوده و همش یه بازی بیش نبوده چون بعد از طلاق ییلدیز از چاتای کومرو به خانه ی ییلدیز اومده و باهمدیگه از اونجا رفتن.

اندر با شنیدن این خبر حسابی شوکه شده سپس آسمان ازش می خواد تا هر چه زودتر به خانه ‌شان بیاد چون اصلا ییلدیز حالش خوب نیست. اندر با برادرش جانر تماس میگیره و ماجرا رو بهش میگه و ازش میپرسه که این حقیقت داره یا نه؟ جانر نیز جا میخوره و بهش میگه که اصلا از این موضوع خبر نداشته بعد از قطع تماس ماجرارو به امیر میگه و می پرسه که او چیزی میدونه یا نه اما امیر شوکه میشه و میگه قرار بود که اونا تو پاریس با هم دیگه عقد کنند سپس به اندر زنگ میزنه و از عقد پنهانی کومرو و عمر در پاریس بهش می‌گه. اندر به سرعت به اتاق دوعان میره و بهش میگه شما خبر داشتین که کومرو با عمر میخواستن تو پاریس با هم دیگه عقد کنند؟ دوعان که از این موضوع خبر نداشته جا میخوره که اندر ادامه میده و میگه البته کومرو در فرودگاه عمر را پیچونده و برگشته پیش چاتای، او از شنیدن این موضوع حسابی شوکه و عصبانی میشه.

قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال سیب ممنوعه

قسمت ۳۰ از فصل پنجم سریال ترکی سیب ممنوعه

ییلدیز در خانه به اتاقش رفته و از شدت عصبانیت با هیچ کسی حرف نمیزنه جانر به اونجا میره و به مادر ییلدیز خبر میده که عمر هم بازی خورده و توی ماجرا نبوده چون قرار گذاشته بودند که با کومرو در پاریس با هم دیگه عقد کنن آسمان به خاطر این اتفاق‌ها عصبانی شده و نمیدونه باید چه کار کنه. بعد از مدتی اندر خودش را به خانه‌ی ییلدیز می رساند و به اتاقش می ره تا او را دلداری بده ولی او به حرف‌هایش گوش نمیده و میگه من الان افسردم اصلا حال و حوصله هیچ کسیو ندارم و نمی خوام حرف بزنم اندر با قاطعیت همیشگیش بهش میگه من فقط ۲ روز بهت مهلت میدم تا خودتو جمع و جور کنی و از این حال در بیای. چاتای خانه‌ای کنار خانه اندر اجاره کرده و با کومرو به آنجا رفته اند.

اونجا در خانه شان چاتای حلقه دیگری را تو انگشت کومرو میکنه و از آنجایی که کومرو نمیدونه همه اینها نقشه هستش حسابی خوشحال می شه و به اتاقش می رود و با حلقه در دستش عکسی از خودش میگیره و در فضای مجازی منتشر میکنه و مینویسه "طلاق گرفتن" تا همه این موضوع را بفهمند. آرزو پیش فیضا هستش که فیضا صفحه شخصیشو چک میکنه که همان موقع عکس کومرو را با حلقش میبینه و حسابی جا میخوره سپس عکس را به آرزو نشون میده آرزو تعجب میکنه و به فیضا میگه او از قصد این کارو کرده می خواسته همه موضوع را بفهمن. عمه عمر به رستوران رفته تا خبری از عمر بگیره اما وقتی او را پیدا نمیکنه از دلارا یکی از گارسون های رستوران عمر میپرسه که خبری ازش داره یا نه سپس او به جانر و امیر زنگ میزنه تا موضوع را بهش بگن.

آنها به دلارا میگن به دروغ یه چیزی بهش دیگه تا نگران نشه تا آنها خودشان را به رستوران برسانند. جانر و امیر وقتی میرسند به عمه عمر میگن که او برای اسکی چند روزی رفته مسافرت. چتین به دوعان میگه انگاری کومرو و چاتای خانه‌ای گرفتند برای خودشان سپس استوری کومرو را بهش نشون میده، او از شدت خشم نمیدونه باید چیکار کنه. شب اندر به خانه دوعان میره تا باهاش درباره موضوع پیش‌آمده صحبت کنه همان موقع کومرو به آنجا میاد و اندر از اونجا میره تا بتوانند با هم دیگه حرف بزنند اما دوعان اصلا به حرفهای او گوش نمیده و او را از خانه اش بیرون میکنه ولی کومرو بهش میگه من هیچ کار اشتباهی نکردم فقط رفتم سمت عشقم و الانم از کارم اصلا پشیمون نیستم و هیچ جایی نمیرم اما دوعان بهش میگه که تو برای رسیدن به اهداف خودت عمر را بازی دادی و به چتین میگه او را از خانه بیرون کنه.

ییلدیز عکس کومرو را در فضای مجازی می بینه و حرص میخوره و با عصبانیت تمام لباسهای چاتای را به حیاط خانه اش میبره تا بسوزانه و ازش هیچ اثری در خانه‌اش نباشد دوعان اورا تو حیاط میبینه و پیشش میره و باهاش درد و دل می کنه و بهش میگه که منم مثل تو از هیچ چیزی خبر نداشتم کومرو منو هم بازی داده مثل تو و عمر سپس بهش میگه چاتای فقط برای انتقام گرفتن از من میخواد با او ازدواج کنه و هیچ حسی بین آنها نیست. ییلدیز بهش میگه انقدر از دست چاتای عصبانی هستم که نمیخوام دیگه ببینمش به خاطر همین به شرکت دیگه نمیام اما دوعان بهش میگه این کار تو یعنی ضعف و باختن اتفاقا تو باید قوی باشی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و به شرکت بیای. مادر ییلدیز آنها را از پنجره میبینه و به آیسل میگه که خیلی به هم میان نه؟….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان فصل پنجم قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان