خلاصه داستان قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز با دیدن فیلم بازجویی و اینکه بوراک با دیدن خون حالش بد نشد عصبی میشه و با عصبانیت از اونجا میره و به اتاق ارن پیش او و جیلین میره. او به ارن میگه جیلین را ببر پیش پارس امانت دست تو منم بعدا میام، جیلین میگه چیزی پیدا کردی به من نمیگی؟ چی شده؟ ایلگاز بدون حرفی میره. عثمان جلوی در خانه گل وایساده و با دیدن آیلین میگه ببین کیه؟! این موقع شب باید بیای خونه؟ این وقت اومدنه واسه یه زن متعهل؟ آیلین میگه متعهل؟

قراره از هم طلاق بگیریم! عثمان باهاش دعوا میکنه و میگه تو کی واسه من اینجوری به خودت رسیدی؟ آیلین میگه اگه تو منو نادیده نمیگرفتی واسه تو هم اینجوری به خودم میرسیدم، آنها باهمدیگه سر چتین دعوا میکنن و عثمان میگه که اون یه کلاهبرداره و تو کور شدی! آیلین میگه اونی که واسم نقش بازی میکرد تو بودی نه چتین! بعد از کمی دعوا کردن با ناراحتی به خانه میره. ایلگاز به خانه هالوک میره. هالوک بادیدنش میگه خیر باشه آقای دادستان چیشده؟

ایلگاز میگه اومدم بوراک را ببینم باید چندتا سوال بپرسم ازش هالوک میگه از کی تاحالا داستان میاد خونه بازجویی میکنه؟ میگفتین ما میومدیم! ایلگاز میگه رسمی نیست فقط چندتا سوال معمولیه! سپس به اتاق بوراک میره. او بهش میگه من میدونم داری درباره همه چیز دروغ میگی از خون گرفتگیت تا همه ی داستان هایی که تعریف کردی! بوراک پوزخند میزنه و میگه بس کنین دادستان، ایلگاز میگه واسه من نقش بازی نکن من میدونم تو چجور آدمی هستی واسه من نمیتونی خودتو تغییر بدی ثابت میکنم و سری بعدی که بیام اینجا با خودم میبرمت و میندازمت تو زندان!

سپس از اونجا میره که بوراک بهم میریزه. دریا در خانه پارس باهاش در حال حرف زدنه و میگه داروهاتو میخوری دیگه! پارس با بغض میگه نوا آلارم گذاشته بود رو گوشیم هر سری زنگ میخوره یادش میوفتم! جیلین و ارن به اونجا میرسن که همزمان ایلگاز هم میرسه و باهمدیگه به داخل خانه میرن. ایلگاز سریعا فلش را به دستگاه میزنه و فیلم را بهشون نشون میده و میگه فقط نگاه کنین. همگی جا میخورن و میگن این چرا حالش بد نشد با دیدن خون؟ ایلگاز میگه داره بازیمون میده و همه ی این مدت تو نقش بوده؟ پارس با عصبانیت به مانیتور نگاه میکنه و ایلگاز میگه قاتل خودشه!

قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۲۲ سریال ترکی قضاوت

جیلین میگه دروغ گفتنش تنها دلیلتونه واسه قاتل بودنش؟ ایلگاز میگه از بیرون خودشو یه پسر خیلی خوب و مهربون نشون میده که به همه کمک میکنه و کسی ازش بدی ندیده ولی در واقع تو ذاتش یه شیطانه و بقیه تایید میکنن و پارس میگه پس بریم عمارت تا سرنخی از بوراک پیدا کنیم دیگه! دریا جلوشونو میگیره و میگه دو روزه هیچ کدومتون استراحت کافی نداشتین و نخوابیدین الان همه میریم میخوابیم فردا ۸ میریم سمت عمارت همگی قبول میکنن. دریا هم بعد از رفتن بقیه میخواد بره که پارس ازش میخواد نره و پیشش بمونه.

موقع خواب ایلگاز به جیلین میگه که من یه کاری کردم! جیلین میگه چیکار کردی؟ داری منو میترسونی! ایلگاز میگه رفتن پیش بوراک، جیلین میگه تو چرا همچین کاری کردی؟ مگه نمیدونی واست دردسر میشه! به مشکل میخوری! واسه کارت هم بد میشه! ایلگاز میگه رفتم که بهش بگم و بدونه که دنبالشم و فهمیدم داره دروغ میگه. یکتا سر میز شام خودشو به مظلومیت زده و میگه میل ندارم لاجین میگه چندتا دکتر خوب پیدا کردم فردا وقت میگیرم میریم همان موقع هالوک به یکتا زنگ میزنه و ماجرای اومدن دادستان را هم به اونجا بهش میگه. یکتا سریعا میگه بهش دست هم زد؟

بوراک میگه یه جورایی یکتا میگه خوبه الان میام بری میرسه پزشکی قانونی. ایلگاز وقتی میخوابه کابوس میبینه که به همان عمارت میره به دنبال جیلین و هرچی میگرده پیداش نمیکنه تو یه اتاق قبر میبینه و در آخر هم به همان اتاقی میره که جیلین اونجا زندانی بود سپس با بوراک روبرو میشه. ایلگاز از خواب میپره و بعد از خوردن آب دوباره میخوابه. فردای آن روز گل جلوی در محل کار عثمان میره و باهاش. عوا میکنه که چرا آیلین را اذیت کرده و اون تا صبح گریه میکرده! سپس ازش میخواد تا دیگه اونورها آفتابی نشه عثمان سعی میکنه تا بهش بگه که چتین کلاهبردار و دروغگوهه اما گل خانم حتی نمیزاره حرف بزنه و از اونجا میره.

ایلگاز یه مامور پلیس به نام اسماعیل را آنجا گذاشته تا هم مواظب خانه باشه و هرجا که جیلین میخواست ببرتش و همراهیش می کنه. دفنه پیش جیلین میره و با بوسیدنش ازخواب بیدارش میکند جیلین وقتی از خواب بیدار میشه خوشحال میشه و با دیدن صبحانه ای که دفنه واسش آورده ذوق میکنه و میگه من که دلم نمیاد دیگه اینو بخورم! دفنه از اونجا میره که ایلگاز با بدرقه شدن از جانب جیلین از اونجا میره.

جیلین برای خودش کیک درست کرده و با یه لیوان آب پرتغال و چای به همراه یه برش کیک به سالن خانه میره و پای لپ تاپش می نشیند تا به کارهاش برسه. از طرفی عثمان با جیلین تماس میگیره و میگه یه موضوع خیلی مهم هست باید باهات حرف بزنم اونم رو در رو! درباره آیلینه ازت کمک میخوام! جیلین میگه باشه پس بیا اینجا خونه ام تا با خودم این پلیسی که دنبالم افتاده را نکشونم اونجا او قبول می کنه…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان