خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال بی همگان

در این مطلب خلاصه داستان قسمت 31 سریال بی همگان به کارگردانی بهرنگ توفیقی که هر شب از شبکه سه سیما پخش می شود، را می خوانید، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 31 سریال بی همگان

در این مطلب از صفحه اقتصاد، خلاصه داستان قسمت 31 سریال بی همگان از نظرتان می گذرد، سریال بی همگان هر شب حدود ساعت 8 و نیم تا یک ربع به 9 از شبکه سه پخش می شود و تکرار آن نیز در ساعت های 1:30 بامداد، 10 صبح و 14:30 روز بعد روانه آنتن می شود .

در خلاصه داستان قسمت 31 سریال بی همگان می خوانید که :

امیرعلی به همراه رضا خودش رت به کارخونه در حال سوختن رسانده، حال چند تا از کارگر ها خراب شده و دکتر تقوی به آقا ابراهیم میگه به کارگرا بگه که برن خونه تا اوضاع که درست شد، برگردند …

امیرعلی به سراغ رفیقاش میره و فکر می کنه که ممکنه سیستمی اشتباه بسته شده باشه ولی اونا میگن طبق برنامه جلو رفته اند اما او مشکوکه و گمون می کنه اتفاقی باید افتاده باشه …

الناز و ارشیا در اتاقشون با هم درباره اتفاقی که افتاده حرف می زنند، دکتر تقوی به جمعشون اضافه میشه و میگه باید منتظر جواب کارشناسی آتش نشانی باشیم، ممکنه کار تیم آقای مسلمی باشه، ممکنه خرابکاری اتفاق افتاده باشه …

از آن طرف هم امیرعلی با رضا حرف می زنه و میگه فقط امیدوارم خرابکاری نبوده باشه و بعد از اومدن رفیقاش به اتاق کنترل میره تا ببینی چیزی دستگیرش میشه یا نه …

امیرعلی بعد از گشتن اتاق کنترل، بی اعصاب گوشه ای می شینه و رضا هم پیشش میره تا دلداریش بده که استاد تقوی هم پیششون میره و میگه بهتره فعلا بری خونه، استراحت کنی تا فردا بیشتر در موردش حرف بزنیم …

با تاریک شدن هوا، امیرعلی و رضا هم به سمت خونه راه می افتند، رضا بهش پیشنهاد میده که با هم به دربند بروند، ولی امیرعلی قبول نمی کنه و رضا هم کل مسیر خونه را درباره حس مهندس یوسفیان از اتاقی که را می گوید …

مریم در خانه به کمک ریحانه خانم، برای عمو کرامت مشغول درست کردن، خیرات است که امیرعلی و رضا هم از راه می رسند …

رضا همه چیز را برای آن ها تعریف می کنه، مریم هم با سینی غذا پیش امیرعلی میره و با محبت تلاش می کنه که حال او را خوب کند …

امیرعلی از اتفاقی که افتاده براش حرف می زنه و مریم هم جدی از رسم زندگی بهش میگه و ازش می خواد دوباره همه چیز و بسازه …

امیرعلی بهش میگه زمزمه هایی هست که می خوان همه چیز و بندازن گردن من، او هم بهش میگه وایسا و همه چیز و درست کن که میثم صداش می کنه و میگه فاطمه خانم کارت داره …

مریم هم با لبخند به غذای امیرعلی نگاه می کنه و میگه امتحان کن و می رود …

مهندس یوسفیان به در یک خانه رفته است و در می زند، آقا و خانم مسنی بدو به استقبالش می روند و او را در آغوش می کشند، به نظر میاد که پدر و مادرش هستند و حسابی دلتنگش هستند …

مرد مسن، رفیق مهرداد است و او را به داخل می برد، همسر رفیق مهرداد آن ها را تنها می گذارد و رفیقش هم که مشتاق نام دارد، از خاطرات کودکی شان می گوید ولی مهرداد بی مهابا زیر گریه می زند و میگه همه زندگیم بر باد رفته ولی او بی منت بغلش می کنه و بهش میگه هنوزم داداششه و می تونه روش حساب کنه …

امیرعلی و رفیقاش تو کارخونه مشغول بررسی هستند، الناز هم آن ها را از دور نگاه می کند و به ارشیا میگه به نظرم خیلی عجیبن که خسته نمیشن و ارشیا به سمتشون میره و بعد از خسته نباشی ازش می پرسه کاری باری دارند که امیرعلی میگه یه لیست خرید رو میزت گذاشتم اول بده دکتر تقوی تایید کنه بعد تهیه اش کن که ارشیا با چاپلوسی چشم میگه و میره …

ارشیا از الناز می پرسه که چرا امیرعلی دوباره برگشته که او میگه اون افتاده دنبال لجبازی و ارشیت سرزنشش می کنه که الناز ناراحت میشه و ارشیا با پیش کشیدن حرف مهندس سعی می کنه جو و عوض کنه و بعد از مدتی میره …

تیم امیرعلی مشغول کار است که دکتر تقوی کنارشون میره و میگه گزارش آتش نشانی میگه که اتفاق عمدی بوده و بعدش هم درباره روند کار سوال می پرسه که او میگه ایشالا فردا دو تا از دستگاه ها شروع به کار می کنند و دکتر بعد از تشویقشون می رود …

آقا مشتاق دوست مهرداد به در خانه امیرعلی رفته و به او زنگ می زند، او از امیرعلی خواهش می کنه که بره دم در تا با هم حرف بزنند و بعد از آن آقا مشتاق میگه من به خوبی شما رو می شناسم و اگر بهم اعتماد کنید می برمتون پیش کسی که شما رو خوب میشناسه …

امیرعلی هم بعد از کمی فکر کردن با او همراه میشه و به در خونشون میره ولی اول مقاومت می کنه به داخل خونه بره که مهرداد از پشت آیفون ازش می خواد بره داخل و او که خیالش کمی راحت شده به داخل می رود …

بهرام در خانه اش نشسته است که پویان از راه می رسه و او شوکه میگه آزادیت مبارک و در آغوشش می کشد، پویان ازش می پرسه چرا انقد طولش دادی که او میگه مجبور بودم، اتهام آدم ربایی بوده و به این آسونی ها نیست …

او سراغ مهندس را ازش می گیره که بهرام میگه دادم ردشو بزنن، پویان هم قصدش اینه بره سراغ خانواده اش که برادرش میگه فعلا با نقشه من می ریم جلو و یوسفیان اگر به دست پلیس بیوفته و اسمی از ما بیاره کارمون خیلی سخت میشه که پویان میگه همین بیرون ازش انتقام می گیرم و میره …

امیرعلی بعد از شنیدن حرف های مهندس از جاش بلند شده بره که مهندس میگه اگر کمکم نکنی فقط من نمی سوزم، کل اون کارخونه و کارگر ها هم می سوزن و ازش می خواد سیستمشون و هک کنه تا تموم اطلاعاتشون و بریزه بیرون …

امیرعلی دائم مقاومت می کنه که مهرداد میگه این جوری فقط یه قربانی می مونه و یه حقیقت مدفون شده، بفهم که امیرعلی بی هیچ حرفی بدون توجه به تعارف های آقا مشتاق از خونه بیرون می رود …

آقا مشتاق به سمت رفیقش میره و میگه می خوای زن و بچه تو بیارم این جا که او میگه تحت نظرن و اگر بیان این جا هم لو میره و درباره اتفاقات تلخ گذشته که بینشون اتفاق افتاده حرف می زنند …

امیرعلی قضیه را برای رفیقاش تعریف کرده که آن ها سرزنشش می کنند و بهش میگن چرا لوش ندادی که او میگه ازم کمک خواسته تا بتونه مدرک جور کنه و گوهران را گیر بیاندازد که رفیقاش با فهمیدن این که ازش خواسته سیستم گوهران و هک کنه تنهاش می ذارن و میگن ما دیگه نیستیم، آقا رسول هم بهش اطمینان میده کاری که درسته رو انجام بده و می رود …

مهشید حالش خراب است و تب کرده، الناز هم با قرص پیشش رفته و از مانی می خواد که آب ببره، مهشید تو اون حالت هم فقط سراغ مهرداد را می گیره که مانی رو بهش میگه انقدر گند زدی که دیگه نمیشه جمعش کرد و بعد از کمی بحث، مانی با حالت ناراحت از اتاق بیرون میره …

الناز گوشیش زنگ می خوره که هول شده میگه خسرویه و از اتاق بیرون میره ولی در اصل پدرش پشت خطه و او شروع به حرف زدن باهاش می کنه و کمی با هم حرف می زنند و الناز قضیه آتش سوزی را برای پدرش تعریف می کنه که او جا می خورد و الناز هم خیالش و راحت می کنه که او هیچ دخلی تو خراب کاری نداشته …

الناز از پدرش خواهش می کنه بهش بگه کجاس تا ببینتش که او نمی پذیره و میگه ممکنه ردتو بزنن ولی فقط ازت یه کار می خوام که خودت تنها نباید انجامش بدی ….

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان