خلاصه داستان قسمت ۱۵۵ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت

یکتا و عمر به خانه لاجین میرن و بهش میگه که ما خیلی گرسنه بودیم گفتیم حتما با اون غذاهای خوشمزه‌‌‌ات ازمون پذیرایی میکنی لاجین به داخل راهنماییشون میکنه. یکتا به خاطر وضعیتی که داره حسابی خوشحاله و کبکش خروس میخونه، لاجین ازش میپرسه چی شده؟ خیلی شارژی! خوشحالی! با عمر خوب رفتار میکنی!

دعوتش کردی اینجا شام! یکتا میگه هیچی همینجوری فقط خواستم چیزی که تو گفتیو امتحان کنم شاید خوشم اومد و خلاء ای ازمو پر کرد! لاجین باور میکنه ‌سپس سر میز میشینن و شروع میکنن به خوردن شام. ارن با جیلین به خانه ایلگاز میرن. متین با دیدن انها جا میخوره که جیلین میگه به خاطر پرونده گفت که بیام بابا بمونم متین تایید میکنه.

سر میز شام متین به مردان و دفنه خبر میده که در خانه را نبندین و حواستون باشه چون ایلگاز شب را اینجا میاد و جیلین میره بالا آنها قبول میکنن ولی مردان با دفنه نقشه می کشد که وقتی متین میره میخوابه گوشیشو سایلنت کنن و در خانه را قفل کنند و بزارن کلید پشت در بمونه آنها چراغها را خاموش میکنند و به اتاق شان می روند. جیلین وقتی وارد خونه می شود با دیدن قسمت های مختلف خانه یاد خاطراتش با ایلگاز می افتد.

او با ارن به داخل خانه ایلگاز میرن و با هم دیگه غذا درست می کنند موقع خوردن شام ارن میگه دادستان بیاد راه میدیش بالا دیگه اره؟ جیلن میگه نه من به شرط اینکه اون نیاد قبول کردم بیام اینجا ارن بهش میگه چه جوری این غذا از گلوت پایین میره؟ جیلین تکه ای از ماهی را میخوره و میگه به همین راحتی وقتی ارن میره، جیلین با یاداوری خاطره ای به هم میریزه و روی کاناپه می نشیند جیلین قبل از خواب لباس ایلگاز را میبیند سپس بر می دارد و در آغوشش می گیرد و می بوید.

وقتی جیلین خوابش میبرد ایلگاز وارد خانه میشه جیلین با دیدنش از خواب میپره و میگه مگه قرار نبود نیای؟ قول داده بودی که به خانه نمیای! ایلگاز میگه رفتم خانه پدرم اما دیدم در قفل کردن فهمیدم خوابن گفتم دیگه بیدارشون نکنم الانم مشکلی نیست تو برو تو اتاق بخواب من رو کاناپه میخوابم اما جیلین قبول نمیکنه و بحثشان می شود سپس جیلین با عصبانیت از آنجا به طرف دفتر خودش می رود وقتی به دفتر کارش می رود میخواد پنجره را ببندد که متوجه حضور ماشین ایلگاز جلوی در دفتر میشود.

جیلین موقع خواب فکر اینکه در سرما ایلگاز تو ماشین نشسته و از او محافظت می کند نمیتونه بخوابه به خاطر همین میره و بهش میگه حالا که اومدی واسه نگهبانی و حفاظت از من بیا تو دفتر بخواب. بعد از رفتن ایلگاز فردی یواشکی زیر ماشین ایلگاز بمبی می گذارد آن ها وقتی وارد دفتر میشن با یادآوری خاطراتشان کم کم به هم نزدیک می شوند و همدیگر را میبوسند فردای آن روز با یادآوری شب گذشته هر جفتشون پشیمونن و جیلین میگه کارمون اشتباه بود بهتره فراموش کنیم و دیگه تکرارش نکنیم ایلگاز میگه منم با همین موافقم.

خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت

خلاصه داستان قسمت 155 سریال ترکی قضاوت

ارن و ایلگاز در کلانتری با همدیگه صحبت می کنند و ارن میگه انگاری تو نتیجه آزمایش فردا نشون میده که قرص آرامبخش خورده بوده و احتمال داره همون باعث مسمومیتش شده بوده آنها دوباره خانواده فردا را به آنجا می آورند ایلگاز بهشون میگه تو نتیجه آزمایش های دخترتون قرص آرامبخش دیده می شده سپس به خاله فردا نگاه میکنه و منتظر توضیحات اونه و بهش میگه که انگاری شما قرص میخورین؟!

خاله فردا گریه میکنه و میگه به خدا اون شب من فقط دوتا دونه بهش دادم تا آروم بشه و فکر فرار کردن به سرش نزنه مادر فردا گریه میکنه و خواهرش را نفرین میکنه ایلگاز همه را به جز خاله فردا از اتاق بیرون میکند تا باهاش باز هم حرف بزنه بعد از چند دقیقه آنیل به اونجا میاد و میگه طبق تحقیقی که کردیم متوجه شدیم که فردا بر اثر خوردن اون قرص ها نمرده سلطان، خاله فردا با شنیدن این حرف خوشحال میشه و نفسی راحت میکشه.

چینار در قهوه خانه پدربزرگش به همان مردی که افراد مردان او را گرفته بودند میگه دو تا حق انتخاب داری یا من به پلیس زنگ میزنم و میری زندان و تمام عمرتو توی اونجا میمونی یا اینکه پولی که دزدی را پس میدی اون مرد میگه من اگه پول داشتم که دزدی نمی کردم چینار میگه باشه بهت یه کار معرفی می کنم میری اون کار رو انجام میدی و پولتو خورد خورد بهم برمیگردونی اون مرد قبول میکنه.

متین پیش پارس به کلانتری میره و بهش میگه کارت عروسیت به دستم رسید خیلی واست خوشحال شدم پارس تشکر میکنه و ازش میخواد تا به محوطه بیرون کلانتری برن و کمی با همدیگه قدم بزنند و حرف بزنن متین قبول می کنه و میرن. همان موقع دریا جیلین را میبینه و با لبخند بهش میگه من تصمیممو گرفتم می خوام همه چیزو به پارس بگم جیلین خوشحال میشه و همدیگر را در آغوش می گیرند.

همان موقع بمبی که زیر ماشین ایلگاز کار گذاشته شده بود میترکه و موج انفجارش همه را تحت تاثیر میزاره ایلگاز از داخل کلانتری به بیرون میره و دریا هم شوکه شده هر دوی آنها به خاطر این که متین و پارس نزدیک به ماشین بودند فریاد زنان به طرف ماشین می روند…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان