خلاصه داستان قسمت ۱۵۳ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت 153 سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 153 سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت 153 سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت 153 سریال ترکی قضاوت

یه نفر به جیلین زنگ میزنه و تهدیدش میکنه که به شوهرت بگو پاشو از این پرونده بکشه بیرون وگرنه واسش بد میشه! جیلین تلفنو قطع میکنه که ایلگاز میگه کی بود؟ جیلین میگه هیچی تعمیراتی وسایل خونه سپس بحث را عوض میکنه و میگه من ذهنم درگیر شد این چتین چیکار داره با این عروسی! ارن میگه شاید واقعا دعوت شده بوده! ایلگاز میگه هنوز آیلین باهاش در ارتباطه؟ جیلین میگه تا جایی که میدونم نه سپس میگه از طریق آیلین باید گیرش بیاریم.

جیلین میره بیرون اداره و با چیزی که پشت تلفن شنید حسابی تو فکر رفته و استرس میگیره. ایلگاز به ارن میگه چند دقیقه پیش اتفاقی میوفتاد؟ پشت تلفن؟ ارن میگه حس کردم ولی نمیتونم ثابت کنم! خبرنگار غضنفر جلوی ارن و ایلگازو میگیره تا سوالاتی بکنه اما چیزی دستگیرش نمیشه. همسایه متین در حال عکس گرفتن از یکسری برگه های تو اتاق یکتاست که به محض ورود یکتا، او میپرسه داری چیکار میکنی؟

او میگه واستون شیرینی درست کردم امیدوارم دوست داشته باشین یکتا میگه عاشقشم و شروع میکنه به خوردن شیرین و تعریف میکنه سپس ازش میخواد تا دفتر آنها و خصوصا خود یکتا تو اولویتش باشه او قبول میکنه و از اتاق میره. یکتا به عمر میگه به اتاقش بره و درباره پرونده ای که تو دستشه اطلاعات بده. جیلین به اتاق پارس میره و میگه یه نفر بهم زنگ زد از شماره ناشناس بهم گفت که به ایلگاز بگم پرونده را ببنده و خودکشی اعلام کنه وگرنه واسش خیلی بد میشه و جونش در خطره! پارس میگه چرا به تو زنگ زده؟ جیلین میگه شاید به خاطر اینه که هنوز زنشم!

پارس میگه بهش اهمیت نده از این پرونده ها و این تهدیدها ایلگاز زیاد داشته چیزی نمیشه نگران نباش، سپس شروع میکنه از خودش و پارس گفتن از همون روزهای اول دیدارشون تو دادگاه. جیلین با کلافگی از اونجا میخواد بره که پارس میگه چیشد؟ جیلین میگه من صداشو شنیدم من میدونم چقدر جدی بود پارس میگه باشه من میگم اون شماره را پیگیری کنن و مامور هم میزارم حواسشون به ایلگاز باشه جیلین تشکر میکنه و میره.

جیلین با دیدن دریا بهش میگه گفتی؟ دریا میگه نه هنوز هیچکی نمیدونه و ازش میخواد برن بیرون تا حرف بزنن. اونا تو پارک میشینن و دریا واسش تعریف میکنه که من و ارهان خیلی دوست داشتیم بچه دار بشیم ولی نمیشد خیلی درمان شدم اما هیچ کدوم فایده ای نداشت دیگه گفتم دارم الکی تلاش میکنم منم بیخیال شدم تا اینکه یه روز متوجه شدم باردارم خیلی خوشحال شدم و خواستم برم پیش ارهان بهش خبر بدم بگم که داره پدر میشه که اون اتفاق افتاد جیلین ناراحت میشه و سعی میکنه آرومش کنه دریا میگه من میترسم که دوباره اون اتفاق بیوفته من دیگه توان ندارم!

جیلین دلداریش میده. ایلگاز و ارن دوباره به محل پیدا شدن جسد میرن و از اونجا میرن به طرف سالن عروسی که ببینن چقد مسافته. تمام گروه های پلیس در حال گشتن هستن و سالن عروسی را میگردن. ارن و ایلگاز میرن پیش آرایشگر عروس، او بهشون میگه وقتی داشتم آرایشش میکردم همه جاش کبود بود، داشتم اونارو میپوشوندم تاحالا عروس به اون ناراحتی ندیده بودم مدام گریه میکرد و میگفتم بهش که من باید دوباره آرایشت کنم.

قسمت 153 سریال ترکی قضاوت

قسمت 153 سریال ترکی قضاوت

ایلگاز میگه ببرینش اداره اظهاراتشو ثبت کنه و بعد بره. جیلین دریا را دلداری میده و میگه دلیل نداره هرسری واست همون اتفاق بیوفته، به این فکر کن که شاید یه فرجه ست که با زندگی جدیدت خاطرات بدتو فراموش کنی ببین پارس هم حق داره بدونه این ماجرارو ولی اول بشین فکر کن تصمیمتو بگیر به پارس هم فکر کن ببین کجای زندگیته بعدش هرچی تصمیم بگیری من پشتتم دریا تشکر میکنه و از اونجا میره.

تولگا به جیلین زنگ میزنه و میگه فیلمی که از کلاب خواستیو نمیدن هرکاری کردم ندادن جیلین میگه باشه برو کلانتری ایلگاز بازم میخواد با خانواده مقتول حرف بزنه. ایلگاز و ارن از سالن بیرون میان و به گوشیو میسپارن تا اونجارو خوب بگرده ببینه نمونه ای چیزی پیدا میشه یا نه. ایلگاز دم ماشین ایستاده که یه مرد با ماشین به اونجا میاد و به سالن نگاه میکنه سپس از رفتارهاش ایلگاز بهش مشکوک میشه و به طرفش میره و صداش میزنه اما او به محض شنیدن صدای او سوار ماشین میشه و از اونجا فرار میکنه.

ایلگاز و ارن به دنبالش می روند و بالاخره گیرش میندازن اون مرد با صدای بلند میگه به خدا اگهکاری کرده باشم من بی گناهم کاری نکردم منو نبرین! ایلگاز میگه اینش دیگه بعدا مشخص میشه سپس به گوکسو میگه ببینیم چیکار میکنی گوکسو تو ماشین اون مرد را میگرده و یه تار موی بلند زنانه به همراه یه تیکه نخ زربافت که مخصوص عروس هاست را هم تو صندوق پیدا میکنه. جیلین به خانه متین رفته تا باهمدیگه صحبت کنن. جیلین میگه برای یه پرونده ام احتیاج به فیلم های دوربین مدار بسته یه جارو میخوام خواستم ببینم میتونین کمکم کنین؟

متین میگه اونو من حل میکنم جیلین تشکر میکنه موقع خداحافظی میگه نمیدونم بابامتین بگم! آقا متین بگم! رییس بگم! متین میگه بابا متین قشنگتره سپس جیلین از اونجا میره. چینار و پارلا با مروه و توچه به چای خانه پدربزرگ مردان رفتن اونا تصمیم گرفتن که اونجارو به کافه تبدیل کنن و جوانانه اش کنند سپس به کمکم همفکری میکنن.

دونفر از افراد مردان یکیو گرفتن و به زیرزمین همونجا میبرن چینار میره و میگه اینجا چخبره؟ تو روز روشت کیو آوردین اینجا؟ اونا میگن آقا مردان مرتب به مناطق پایین کمک میکرده که امروز فهمیدیم این مرتیکه میرفته و اونارو جمع میکرده واسه خودش! سپس از چینار میپرسه چیکارش کنن چینار جا میخره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان