خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت

یکی از ماموران پلیس به کمیسر ارن میگه تمام انبار های دارو که با این حروف ها شروع میشد را پیدا کردم و آدرس ها را بهش نشون میده ارن میگه چقدر مسیرهاشون از هم دوره! چهار طرف استانبوله! وقتی پارس دریا را میرسونه از صندوق عقب پرونده ها را بهش میده که دریا با دیدن صندلی های تاشو را میبینه و میگه اینا چیه دیگه تا جایی که میدونم از طبیعت خوشتون نمیاد! پارس تایید میکنه و میگه آره از حشرات خوشم نمیاد واسه یکی از دوستام گرفتم که همراهیش کنم.

دریا فکر میکنه اون دوستش دختره به خاطر همین پکر میشه که پارس میگه دادستان ایلگاز علایقش خیلی بلده و همه میدونن واسه اون گرفتم دریا لبخند میزنه و خیالش راحت میشه سپس به صورت غیر مستقیم پیشنهاد میده تا برن طبیعت گردی سپس شب بخیر میگه و میره، پارس لبخند میزنه و میگه انگار واقعا سب منم بخیر شد و میره. ایلگاز جیلین را رسونده و میخواد پرونده ها را به داخل ببره که دکوراسیون خانه را میبینه و تعریف میکنه و میگه خیلی خوبه درست همونیه که گفته بودی! مثل پناهگاه چیدی.

بعد از کمی حرف زدن ایلگاز از اونجا میخواد بره که جیلین میگه میخوام واسه پرونده بابام دوتا ناظر بگیرم گفتم در جریان باشی ایلگاز شب بخیر میگه و میره. فردای آن روز یشیم را به اداره میبرن که جیلین از ایلگاز میپرسه حرف زد؟ ایلگاز میگه نه شب چندبار از خواب بیدارش کردم تا با روح و روانش بازی کنم که شاید چیزی بگه اما هیچی نگفت جیلین میگه الان میفرستیش بره زندان؟ ایلگاز تایید میکنه و میگه آره شاید جدیت کارو ببینه حرف بزنه. یشیم را به دادگاه میبرن. سردار میره سراغ جنید و سراغ گوشیشو میگیره که جنید میگه هنوز آقا یکتا چیزی نگفته منم هنوز ندیدمش! تازه الان دارم میرم دفتر این موقع هم یکتا نمیاد دفتر!

یپس ازش میپرسه که چرا انقدر مهمه واسش گوشیش که سردار میگه شماره هام خیلی مهمه جنید میگه فقط واسه شماره ها؟ باشه من بهش میگم خبر میدم بهت و میره. وقتی به اتاقش میره میبینه لپ تاپش نیست که از منشی میپرسه او بهش میگه بچه های آیتی بردن شاید واسه آپدیت بردن. جیلین افتاده دنبال کارهای یکتا و لاجین سپس درخواست بلوکه شدن تمام اموال یکتا را میده و به لاجین خبر میده و میگه که اگه چیزی شد بگو سریعا حکم دوری ازتو بگیرم واست. جنید وقتی میفهمه جلسه گروهی دارن و به اون کسی خبر نداده جا میخوره و میره تو اتاق جلسه.

قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۹۸ سریال ترکی قضاوت

یکتا بهش میگه من دیروز فهمیدم اصلا از مرخصیات استفاده نکردی! برو استراحت کن ما به کارها رسیدگی میکنی و میخنده و به کارشون ادامه میدن. جنید جا میخوره و میره. متین به ملاقات چینار میره تا حالشو بپرسه و ببینه چیکار میکنه چینار میگه خوبم و بعد از کمی حرف زدن بهش میگه دیگه نیا ملاقاتیم بابا هیچ کدومتون نیاین! اگه تبرئه شدم که هیچی اگه نه من نمیتونم تو روتون نگاه کنم نیاین. متین با حالی گرفته و ناراحتی از اونجا میره. ایلگاز و جیلین به انبار دارویی میرن که دوست پسر یشیم اونجا عکس گرفته بود.

وقتی میرسن به مدیر اونجا عکس اون پسر را نشون میدن و میگن اینو میشناسین؟ اینجا کار میکنه؟ اون مرد تایید میکنه و میگه من برم صداش کنم انها یکدفعه به خودشون میان و میگن نکنه اون چیزی که تو ذهنمه را عملی کنه! ایلگاز به جیلین میگه همونجا منتظر بمونه و میره به انبار که جیلین هم دنبالش میره. ایلگاز تو انبار اون مرد را صدا میرنه که میبینه داره فرار میکنه ارن که بیرون از انبار منتظر بود جلوی اون مرد را میگیره ایلگاز میگه چرا داشتی فرار میکردی از چی ترسیدی؟ و به ارن میگه تا به اداره ببرتش.

جنید به اتاق یکتا میره و میگه میشه باهم حرف بزنیم؟ او درباره یه پرونده صحبت میکنه اما یکتا اعتنایی نمیکنه. وقتی ایلگاز میرسه به اداره بهشون میگه من خودم شخصا بازجوییش میکنم سپس ازش میپرسه که یشیم را میشناسه یا نه او تایید میکنه و میگه آره ولی در حد پیام دادن بود چون وقتی فهمید سنم خیلی بالاست دیگه گفت به درد هم نمیخوریم ولی چندبار دیدمش اونم تو همون انبار چون نمیتونست زیاد بیاد بیرون. ایلگاز میگه گوشیشو بگیر چک کن ببین چی به چیه اون مرد مخالفت میکنه و میگه راسیتش چندتا دختر دیگه هم هست که باهاشون در ارتباطن واسم بد میشه چون زن و بچه دارم.

ایلگاز تو گوشش میزنه و میگه میدونی اختلاف سنیتون چقدره؟ سپس گوشیو میگیره و میده به ارن. وقتی بیرون میره جیلین میگه چیشد؟ همدستش بود؟ ایلگاز میگه نه کلا بیرون ماجرا بوده. سپس به ارن میگه تا پدر یشیم را آزاد کنه و یه نفر را بزاره تا تعقیبش کنه تا بفهمن که همدست دخترش هست یا نه. برای یکتا پیام یه دادخواست طلاق میاد که واسش ثبت شده یکتا شوکه میشه و میگه چی؟ و سریعا به لاجین زنگ میزنه.

لاجین تلفنو برمیداره و میگه من دارم میرم ناهار بخورم بعدا حرف میزنیم و تلفن را قطع میکنه که یکتا بیشتر عصبی میشه و دفعه بعدی که زنگ میزنه اصلا لاجین برنمیداره. امید ارن را صدا میرنه و میگه باید یه چیزی نشونت بدم. سپس فیلم دوربین را نشونش میده که یشیم در حالیکه رو پاهایش راه میره پدرش را در آغوش میگیره و از هم خداحافظی میکنن ارن به کسی که پدر یشیم را بعد آزادیش تعقیب میکنه میگه برو دوباره بازداشتش کن بیارش….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان