خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز برای جیلین پیام صوتی فرستاده که اون آب سمی بوده باید اینجیو پیدا کنیم فردا درباره اش حرف میزنیم شب بخیر خوب بخوابی. جیلین این پیامو بارها و بارها گوش میده تا با صدای ایلگاز بخوابه. ایلگاز به بیمارستان برای دیدن جانسو میره. جانسو میگه حقیقت داره که میخواستن منو مسموم کنن؟ ایلگاز تایید میکنه و میگه ولی دیگه در امانی. ایلگاز درباره دوستش اینجی حرف میزنه و ازش سوال میکنه که جانسو به سؤالاش جواب میده و میگه چیزی شده که درباره اش سوال میکنین؟

ایلگاز میگه نه و بحثو عوض میکنه و از اونجا میره. عثمان پیش جیلین میره و میگه من خیلی فکر کردم میخوام برم به یکتا بگم پشیمون شدم نمیخوام دیگه بجنگم هرچی بلا سرم اومده حقم بوده من دیگه فقط یه بشقاب روی اون میز کنار دخترم میخوام. جیلین میگه خوبه ولی بزار فکر کنه تو دوستشی باید چیزی که حقشه را بکشه! وقتی به عثمان میگه که حتی مدرکم نداره که وکالت میکنه عثمان حسابی جا میخوره. جیلین و لاجین با همدیگه تو رستوران قرار گذاشتن. لاجین میگه من نمیفهمم چرا باید جنید پیش یکتا کار کنه؟ جیلین میگه چون امید داره و میگه بعد از رفتن یکتا اون شرکت دست جنید میوفته!

ایلگاز پیش دادستان پارس میره وپبهش میگه خبر جدیدی هست یا نه؟ دریا میگه نه هنوز اگه خبری شد خبرتون میکنم. لاجین به جیلین موقع رفتن میگه خوب حالا که وکیل طلاقم شدی میتونیم درباره شرایط وکالت باهم حرف بزنیم جیلین میگه چه شرایطی؟ لاجین میگه بریم بهت بگم. جیلین با دیدن پرونده لاجین میگه خیلی پرباره! حتما بهمون حمله میکنه و خیلی چیزارو تجربه میکنیم! من نمیترسم با کمال میل قبول میکنم ولی خواستم بپرسم که تو آمادگیشو داری؟ لاجین میگه واسم اصلا مهم نیست که از نظر ثروت چیزی بهم میرسه یا نه!

من واسه اولین بار میخوام جلوی یکتا وایسم و بدون ترس بهش نگاه کنم اصلا تردید ندارم جیلین باهاش دست میده و میگه از پسش برمیام یکی از پرتنش ترین پرونده هام میشه سپس لاجین میره. نوا به جیلین زنگ میزنه و میگه اگه وقت داری بریم باهم غذا بخوریم و حرف بزنیم جیلین قبول میکنه. ایلگاز و دریا به خانه پدر جهان میرن. اونجا یشیم میگه چیزی شده یکدفعه اومدین؟ اونا میگن نه و سوالاتی میکنن ازش. یکتا به یکی از افرادش میگه سریعا کارهای اخراج جنید را انجام بدین اونم بی سر و صدا کسی چیزی نفهمه فهمیدین؟

قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۹۶ سریال ترکی قضاوت

اون مرد میگه بله فهمیدیم آقا یکتا و میره. جیلین سر قرار با نوا میره و میگه از صدات پشت تلفن فهمیدم حالت خوب نیست چیشده؟ نوا میگه من با جنید بهم زدیم جیلین میگه یعنی چی؟ چرا؟ نوا میگه من فقط ازش پرسیدم که سردار خودتون داشتین میاوردین یا موقع فراری دادن داداشم مچتونو گرفت! من فقط میخواستم حقیقتو بدونم ولی عصبی شد و گذاشت رفت نمیدونم از رفتار من عصبی شد یا از حقیقت؟!

سپس بهش میگه من میخوام بهت کمک کنم تا بفهمیم ماجرا چیه سپس بهش میگه شب بیا خونه ام منم جنیدی یجوری میکشم اونجا جیلین قبول میکنه. دریا و ایلگاز وقتی از خانه بیرون میان دریا میگه از چهره اش مشخص بود که اینجیو نمیشناسه! ایلگاز میگه نمیشناسه چون خودش اینجیه! دریا میگه یعنی چی دادستان؟ ایلگاز میگه به جفت کفش ورز شی زنانه دیدم که گلی بود اگه نمیتونه راه بره پس اون کفش چیه؟ دریا تو فکر فرو میره و میگه اصلا بهش نمیخواد خیلی مظلوم بود! سپس میگه نقشه ای داری؟ ایلگاز میگه فکر کنم. ایلگاز به جیلین زنگ میزنه و میگه فکر کنم اینجی و یشیم یکی هستن جیلین میگه چی؟

اینو از کجا فهمیدی؟ ایلگاز میگه از شواهد الان قطعیت این ماجرارو تو میتونی تعیین کنی یکیو گذاشته بودم مراقبت باسه جیلین جا میخوره که ایلگاز عذرخواهی میکنه و میگه مجبور بودم برو پیشش بگو بیارتت اینجا واسه شناسایی. ایلگاز به ارن زنگ میزنه و میگه میخوام یه نفر مشکوک به جرم قتل را بازداشت کنم نیرو بفرست ارن تایید میکنه. رضوان میره پیش اوزگه و ازش عذرخواهی میکنه و میخواد تا ببخشتش. ارن پیش ایلگاز میره و درباره جداشدنش حرف میزنه ارن میگه اصلا باور کردین نیست هنوز حلقه ننداختین میخواین جدا بشین!

ایلگاز میگه حلقه گرفته بودم میخواستم با یه شام ازش خواستگاری کنم سپس بهش نشون میده و میگه هنوز پیشمه نمیدونم چیکارش کنم. جیلین از راه میرسه و آنها باهم به دم در خانه یشیم میرن. با باز کردن در جیلین با دیدنش جا میخوره و میگه اینجی؟ پارس کیفر خواست ظفر اردوعان را پیش دادستان ارشد میبره. اینجی دستگیر میشه میشه و جیلین میگه بازم داشتم گول میخوردم! من اینجوری نبودم! ایلگاز آرومش میکنه و میگه مقصر تو نیستی خیلی خونسرد کارشو جلو میبرد ما هم داشتیم گول میخوردیم. ارن اینجی را به کلانتری میبره و ایلگاز و جیلین هم راهی میشن.

تو مسیر آنها یاد خاطرات خودشون می افتند و جیلین به آرومی گریه میکنه. مردان به شرکت یکتا میره و میخواد ببینتش که میگن یکتا نیست مردان میگه منتظرش میمونم همان موقع دوست سردار میاد و مردان اونو میبینه و میگه ترفیع گرفتی؟ او میگه راننده آقا یکتا شدم سپس برای در رفتن ازش میگه باید این پرونده هارو سریعا ببرم به دادگاه و از اونجا میره. ایلگاز و جیلین به دادگاه طلاق رفتن. قاضی به جیلین میگه از اونجایی که میدونم دادستان زندگی کاری و شخصیشو قاطی نمیکنه!

سپس ازشون میپرسه که مطمئنا از این تصمیمشون؟ ایلگاز و جیلین میگن بله، قاضی حکم طلاق را صادر میکنه. جیلین از اتاق بیرون میزنه و با سرعت میره که ایلگاز تو راهرو صداش میزنه ولی جیلین با چشمای گریان واسش دست تکون میده و به راهش ادامه میده. ۶ ماه بعد؛ پزشکی قانونی برای ثبت مدارک از جیلین عکس میگیرن و از بدنش نمونه برداری میکنن. حلقه تو دستشو در میارن و از خونی که روش هست نمونه برمیدارن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان