خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت

نوا آماده میشه تا سر قرار با جنید بره. تو خانه گل، همگی با بی میلی در حال شام خوردنن، گوشی جیلین زنگ میخوره که جیلین برعکسش میکنه و گل شک میکنه. بار دوم گوشیش زنگ میخوره که جیلین میره تو اتاقش حرف بزنه که گل پشت در اتاقش وایمیسته و گوش میکنه و میفهمه که با ایلگاز حرف میزنه. ایلگاز بعد از کمی حرف زدن ازش میپرسه به خانه خودشون میره یا نه جیلین تایید میکنه و میگه تو چی؟ ایلگاز میگه تو چی میخوای؟ جیلین میگه اومدی پتو هم بیار. وقتی از اتاق بیرون میاد با گل روبرو میشه که ازش میخواد بره تو اتاقش تا باهاش حرف بزنه.

گل میگه میدونم هنوز باهاش در ارتباطی! جیلین میگه ایلگاز هم نمیدونسته با ما فهمیده اگه میدونست نمیزاشت لاپوشونی کنن از منم دور میشد! گل باهاش حرف میزنه و میگه شاید تو بتونی ببخشیش یا حتی فکر بخشیدنشون تو سرت داشته باشی اما من نمیتونم! شاید بتونی فامیلی اونارو رو خودت بزاری من نمیتونم تحمل کنم. سپس بعد از کمی حرف زدن بهش میگه اون مرتیکه به اصطلاح دادستانو هیچ وقت به عنوان شوهرت نمیاری خونه من! و از این به بعد هم تک تک اعضاء اون خانواده از بزرگ گرفته تا کوچیک همشون دشمن منن! و نباید به کارهای من کار داشته باشی! سپس میره.

متین دم در اتاق دفنه نشسته که دفنه از بیرون به داخل میاد متین میگه بیرو نبودی دخترم؟ دفنه با بی محلی میره سمت عمه مقبوله اش و میگه بریم خونه سمت عمه؟ سپس از اونجا میرن، مردان به متین نگاه میکنه و با نگاهش بهش دلداری میده. ایلگاز در حال جمع کردن یکسری از لباس هایش هست که متین پیشش میره و میپرسه داری میری سفر؟ ایلگاز ماجرای خونه را میگه که متین میگه پس هنوز باهمین! ایلگاز میگه اگه ناراحت نمیشین آره سپس میره.

وقتی میرسه اونجا از پنجره جیلین را میبینه که رو کاناپه دراز کشیده و بیداره اما وقتی وارد میشه میبینه که جیلین خودشو به خواب زده که روش پتو میندازه. صبح وقتی جیلین از خواب بیدار میشه میبینه ایلگاز تو تراس میز صبحانه چیده که به اونجا میره. جیلین واسش پیام میره که برای بازسازی صحنه چینارو میخوان ببرن اونجا جیلین جا میخوره و میگه این چیه دیگه؟ راه فرار برای چینار درست کردین؟ ایلگاز آرومش میکنه و جیلین بدون خوردن صبحانه از اونجا میره. چینار را به محل حادثه میبرن اونجا ماجرارو چینار از اول تعریف میکنه و جیلین با شنیدنش حالش بد میشه.

قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۹۰ سریال ترکی قضاوت

پارس بهش میگه ببین چینار تو میگی یکبار شلیک کردی ولی روی لباس مقتول جای سه تا گلوله ست! که یکیشم روی دیوار پیدا شده! چینار میگه نمیدونم اونارو من نبودم من فقط یکبار شلیک کردم! جیلین با عصبانیت میره جلو و میگه اینجا چخبره؟ اینا یعنی چی؟ پارس از ارن میخواد تا جیلینو از اونجا ببرن ارن به امید میگه تا جیلینو ببره. جیلین به طرف در خروج میره و منتظر میمونه ارن بهش میگه آروم باشه اما جیلین میگه دارین احتمال نفر سومو میارین بالا! و با دیدن پارس از اونجا میره. یکتا و جنید به طرف هتلی که سردار اونجاست میرن.

یکتا به جنید میگه من بهت گفتم ببرش یه هتل نه همچین جایی که خودمم تو سال فقط ۵ بار میام! زیاده روی کردی! آنها به داخل اتاق میرن که میبینن اونجارو به گند کشیده سپس روی مبل خوابیده پیداش میکنن. سپس یکتا باهاش صحبت میکنه که سردار یاد همون روزی می افتد که ظفر مرد.( او وقتی با تعقیب کردن آنها به اون ساختمان رسیده بود بعد از بیهوش شدن چینار سردار اسلحه را جوری که تو دست چینار هست دوبار به طرف قفسه سینه ظفر شلیک میکنه) سردار با یادآوری اون روز تو فکر فرو میره.

جیلین با عصبانیت به خانه برمیگرده و به ایلگاز میگه نمیشه! فقط با قول گرفتن از تو ماجرا حل نمیشه! کل کلانتری و قانون پشت شماهاست! ایلگاز میگه چیشده؟ البته اگه دوست داری توضیح بده، جیلین میگه تو که بالاخره میفهمی چه من میخوام بگم بهت پس خودم بگم بهتره و ماجرارو برایش تعریف میکنه. ایلگاز میگه ارن و پارس همچین کاری نمیکنن! ایلگاز میگه منم این حرفارو برای پدرت میزدم!

ایلگاز میگه دیگه نه تنها حرفامو باور نمیکنی بلکه با این خشم تو چشمات همه رو داری داغون میکنی! آنها باهمدیگه کل کل میکنن که جیلین به هوای فنجان پیدا کردن برای چای از اونجا میره تو آشپزخانه سپس همینجوری که راه میره مدام غر میرنه که وقتی برمیگرده میبینه ایلگاز نیست و رفته سپس چشمش به کلید خونه میخوره که گذاشته روی میز جیلین ناراحت میشه و از درون میریزه.

۶ ماه بعد. جیلین چاقویی که تو دستش بود را تو خاک گلدان پنهان کرده و وسط خانه ایستاده که ارن با عصبانیت وارد خانه میشه و بهش میگه جیلین من تورو به اتهام قتل بازداشت میکنم سپس او را با خودش به بیرون میبره و سوار ماشینش می کند. ارن به جیلین نگاه میکنه و میگه آخه چرا؟ چجوری تونستی بکشیش؟ چجوری دلت اومد؟ جیلین با سردی بهش نگاه میکنه و از آنجا به طرف اداره پلیس راهی میشن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان