خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت

ارن به بازداشتگاه میره و باهاشون بحث میکنه و به بچه ها میگه حالا که از درس‌های مدرسه تون فرار میکنین من بهتون تکلیف میدم بشینین و فکر کنین واسه کارهایی که کردین! جیلین به اونجا میاد و به پارلا میگه نگران نباش به آیلین گفتم میای پیش من پارلا تشکر میکنه که جیلین میگه ولی بعدا باید بهشون حقیقتو بگیم سپس میگه من برم براتون شام بگیرم که ایلگاز میاد و میگه من براتون شام گرفتم ایلگاز میاد و براشون ساندویچ گرفته سپس به جیلین میگه بریم ما هم سوپ بخوریم جیلین اول مخالفت میکنه اما بعدش میرن.

جیلین تو رستوران نشسته و میگه ذهنم به خاطر فیلم انگین بهم ریخته بود پارلا هم بهش اضافه شد از اون طرف نمیدونم اصلا منظور اون انگین چی بود که گفت یه دردی به اندازه بابات! ایلگاز میگه نگران نباش برو اون فلش قرمز. ببین کجا گذاشتی بردار دوباره ببین اگه پیدا هم نکردی بیا اداره اونجا هست فیلمش. جیلین میخنده و میگه چه چشمایی داری حتی رنگ فلشم یادت بود؟ واقعا خودم یادم رفته بود فلش دارم! ارن به اوزلم میگه برو خونه استراحت کن من اینجا هستم اما اوزلم میگه نمیتونم، اصلا راه نمیده فکر نکنم راه بده!

ارن میگه ببین اوزلم من هی بهت گفتم بگو بهش بگو که بدونه ماجرارو اما گوش نکردی، اوزلم میگه بالاخره حق داره این همه مدت فکر میکرد دختر خودشه! ارن عصبی میشه و سعی میکنه متوجهش کنه که داره اشتباه میکنه و بهش میگه حق فاصله ازش میگیریم اما اوزلم از اونجا میره. یه فیلمی به دست ارن میرسه و اونو با امید نگاه میکنن و متوجه میشن که سردار تنهایی با ماشین وارد یه ساختمان نیمه کاره میشه سپس بعد از چند دقیقه بیرون میاد و بعدش میره دنبال بچه ها و به طرف هتل میرن. ارن میگه باید بفهمیم اونجا چیکار میکرده سپس سردار را به اتاق بازجویی میبرد.

سردار هیچی نمیگه ارن عصبی میشه و میگه تا دهن و فکتو پایین نیاوردم بگو! پای یه جسد سوخته وسطه! حرف بزن اما سردار میگه بدون آبجی جیلین هیچی نمیگم! ارن عصبی میشه. ایلگاز و جیلین وقتی به اداره پیش ارن میرن، ارن بهش میگه که سردار تنهایی رفته یه ساختمان نیمه کاره و بعد از چند دقیقه بیرون اومده جیلین میگه بعدشم رفته دنبال بچه ها آره؟ بیشرف! سپس میپرسه تو بازجویی چیزی گفت؟ ارن میگه نه میگه بدون وکیلم حرفی نمیزنم! جیلین کلافه میشه و میگه چی؟ پارلارو تو همچین دردسری انداخته بعد فکر کرده من بهش کمک میکنم؟

قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۷۳ سریال ترکی قضاوت

سپس میره سمت بازداشتگاه تا باهاش حرف بزنه. متین با دادستان دریا به اون ساختمان نیمه کاره مشکوک میرن. اونجا خاکستر میبینن که توش لباس سوخته هم پیدا شده دریا نزدیک خاکسترها تکه. بازی پیدا میکنه و از نیروها میخوان تا ضبطش کنن آنها میبینن که گردنبنده و روش اسم پینار حک شده، دریا با تعجب به متین نگاه میکنه. ارن وقتی متوجه این اخبار میشه سریعا دستور آزمایش و تطبیق داده میشه و حدس میزنن که ربطی به جنازه تو ماشین سردار داشته باشه. فردای آن روز ارن به اتاقش میره و جیلین که اونجا خوابیده را بیدار میکنه و میگه نتیجه آزمایشا اومد جناز تو ماشین سردار همون پینار هست که پرونده اش دست دادستان دریاست.

جیلین میگه حالا چی میشه؟ ارن میگه دادگاه تشکیل میشه باید ببینیم قاضی چی تشخیص میده جیلین به بازداشتگاه برای دیدن پارلا میره. آیلین از پشت پنجره دعوای زمرد و زیور را میبینه و حدس میزنه که زیور همه چیزو فهمیده و میخواد او را به آزمایشگاه ببره سپس به جیلین زنگ میزنه. جیلین کنار پارلاست که میگه آیلین داره رنگ میزنه، پارلا ازش میخواد تا کمی دیگه هواشو داشته باشه اما جیلین میگه بیشتر از این نمیشه باید بدونن دیگه سپس میره.

دادستان دریا با کلافگی میره به اتاق پارس و میگه باید هرجور که شده اون عوضیو پیدا کنیم! تا بفهمیم پینار کجاست! چیشده! خانواده اش نگرانشن! پارس بهش میگه جواب آزمایش اومده دادستان دریا، جسد با نمونه پینار یکیه! دریا خشکش میزنه و میگه چی؟ چطور تونستن این کارو بکنن؟ من الان چجوری برم به مادر و پدرش بگم دخترتون کشته شده!؟ پارس آرومش میکنه و دلداریش میده و قوی بودنشو به یادش میاره. دادستان دریا به اتاقش میره. مادر و پدر پینار میگن که

چیشد؟ خبری از دخترمون شد؟ پیداش کردین؟ دریا تایید میکنه و میگه آره پیداش کردیم ولی! پدرش میگه ولی چی؟ چی میخواین بگین! نکنه کشتنش؟ دریا با بغض تسلیت میگه که مادر و پدرش زیر گریه میزنن. ارن به اداره میره که میبینه جیلین با خانواده اش دارن میرن، جیلین بادیدن ارن بهش میگه ما داریم میریم دادگاه. ارن به غذاخوری میره که فاتح او را تعقیب میکنه و به اونجا میره سپس منتظرش میمونه تا به بیرون از مغازه بره. تو راه گیرش میندازه و درگیر میشه باهاش، ارن از پسش برمیاد و بعد از کمی کتک زنگ میزنه تا یه ماشین بفرستن واسش که فاتح میترسه و میگه به حسابت میرسم و میره.

دادگاه بچه ها تشکیل میشه. طبق شواهد قاضی برای سردار بازداشت حین رسیدگی به پرونده را میده و بچه ها هم آزاد میشن ولی نباید از کشور خارج بشن بلکه باید دردسر باشن. سردار اعتراض میکنه اما کسی بهش اعتنایی نمیکنه. ارن تو مسیر پشت فرمون حالش بد میشه و متوجه میشه که پهلوش چاقو خورده و نا میخواد زنگ بزنه به کسی از حال میره. سردار از تو زندان به یکتا زنگ میزمه تا وکیلش بشه ‌اما یکتا میخنده و میگه حقوق یه سالت اندازه دستمزد یه ماه منه! و میخواد قطع کنه که سردار میگه یه چیز باارزشتر میدم یکتا تو فکر فرو میره…..

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان