خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت

جیلین بعد از اینکه با ایلگاز دعوا میکنه و از اتاق بیرون میره بعد از چند دقیقه آروم میشه و برمیگرده و با ایلگاز درباره یکتا حرف میزنه و میگه گیریم درست میگی یکتا تو این قضیه دست نداشته ولی جرم های زیادی انجام داده حتی مدرکشم قلابیه! و تمام تلاششو میکنه تا نظر ایلگاز را برگردونه اما ایلگاز حرف خودشو میزنه که جیلین با عصبانیت میخواد بره که با پارس روبرو میشه. پارس میگه ببخشید یهویی زود اومدم تو خواستم بگم درخواست آزادی یکتارو دادم میخوام بفرستم! سپس با دیدن چهره اونا میگه چرا انقدر فضا سنگینه! مشخصه داشتین بحث میکردین!

جنید به ملاقات یکتا میره او عصبی میشه و میگه سدا کجاست؟ چرا خبری ازش نیست؟ جنید میگه رفته ازمیر، یکتا باهاش دعوا میکنه و میگه من بهش اجازه نداده بودم که بره حتی جدیش هم نگرفته بودم! سپس به جنید میگه پس حالا تو باید خودت بری بست بشینی تو دادگاه، هرکاری از دستت برمیاد انجام بده منو از اینجا بیار بیرون یا سلولمو انفرادی کنن! بچه ها که تو ایست بازرسی گرفتنشون استرس دارن و از چینار میپرسن که مگه تو صندوق چی بود؟ چینار میگه چیزی که من از طرز بیسیم زدنشون فهمیدم جنازه ست. آنها شوکه میشن و از ترس حسابی بهم میریزن.

متین درباره پرونده دختر ۱۵ساله که گم شده صحبت میکنه با ارن و میگه اگه دست من بود که همه رو برای پیدا کردن اون دختر به صف می کردم. ارن از پنجره بچه ها را میبینه که آنها را با ماشین پلیس آوردن او حسابی جا میخوره و میگه اینجا چخبره؟ ایلگاز حکمشو گرفته و به عنوان دادستان دوباره به فعالیتش ادامه میده، اوزگه پیش دادستان ایلگاز میره و میگه حالا که برگشتین نمیخواین منو هم برگردونین؟ همان موقع دادستان دریا پیشش میرود و بهش تبریک میگه سپس میگه حتما میخواین اوزگه با خودتون کار کنه درسته؟

ایلگاز میگه نمیخوام به کار شما لطمه ای بخوره! دادستان دریا میگه اوزگه دختر خیلی خوبیه کارشم خوب انجام میده تا زمانیکه که یکی مثل خودشو پیدا کنم میخوام واسه جفتمون کار کنه اگه مشکلی نباشه؟ اوزگه قبول میکنه و ایلگاز هم قبول میکنه سپس بعد از رفتن دادستان دریا اوزگه حسابی خوشحال میشه و از اونجا میره. آیلین لباس های عثمان را جمع کرده و با چمدون پشت در میزاره و خودشم بیرون میکنن. عثمان پشت در میمونه و ازش خواهش میکنه که درو باز کنه اما آیلین اعتنایی نمیکنه.

وقتی بچه ها به اداره میرن مامور واسشون توضیح میده که همشون تو یه ماشین بودن با کلی پول، ایست دادم واینستادن بعدشم تو صندوق جسد سوخته شده هست. ارن و متین حسابی شوکه شدن و متین میگه اینا خیلی کوچیکن هنوز، تو بازداشتگاه نبرشون فعلا تو سالن یه جای خلوت باشن تا خانواده هاشون بیان واسه بازجویی. متین چینار را به اتاقش میبرد و بهش میگه اینجا چخبره؟ این جسد از کجا اومد؟ شما کی باهمدیگه انقدر اوکی شدین؟ ما گفتیم با پارلا و توچه دوست شو نگفتیم برین با یه جسد سوخته بیاین! چینار از اونجایی که چیزی نمیدونه میگه من هیچی نمیدونم!

قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۷۱ سریال ترکی قضاوت

متین میگه این ربطی به ظفر داره؟ چینار میگه نمیدونم ولی این که سوخته! متین میگه خوب میتونن بعدا سوزونده باشنش! با آزمایش میفهمن کی سوخته سپس او را سرزنش میکنه به خاطر دردسرهایی که واسش درست میکنه. ارن اول با خود توچه حرف میزنه و میگه شما کی انقدر باهم اوکی شدین که گروه بشین؟ توچه میگه من و پارلا از مدرسه همو میشناسیم ولی ازون مهمونی دیگه گفتیم بیشتر باهم وقت بگذرونیم. ارن به خانواده توچه زنگ میزنه تا بیان سپس به پارس و ایلگاز و جیلین میگه که پدر توچه داره میاد و از من چیزی نمیدونه حواسشون باشه.

آنها وقتی میان به ارن میگن که اومدیم دخترمونو ببریم اما ارن میگه باید بازجویی بشه ازش بعد. ایلگاز وقتی ماجرارو به جیلین میگه جا میخوره و میگه چی؟ جسد سوخته چیه دیگه؟ من چند دقیقه پیش زنگ زدم خبر خوش دادم به مامانم الان رنگ بزنم چی بگم؟ ایلگاز میپرسه خبر خوش؟ جیلین میگه آره زنگ زدم به کنسولگری چهارشنبه کشتی میاد بابام برمیگرده. سپس به ایلگاز میگه خودمون بریم ببینیم چخبره بعد به مامانم زنگ میزنم. وقتی میرسن جیلین تو اتاق پیش پارلا میره و او را در آغوش میگیره.

سپس باهاش کمی حرف میزنه و وقتی از اتاق بیرون میاد به دوستاش میگه من وکیل همشون میشم ایلگاز میگه همشون؟ سردار کلی پول پیشش بوده احتمال داره دزدی کرده باشه! و به جسد ربط داشته باشه! جیلین میگه مشکلی نیست بالاخره حق دفاع داره و میره. لاجین برای خودش در حال غذا درست کردن است و با موزیکی ملایم نوشیدنی میخوره که یکتا یکدفعه به اونجا میره و از پشت او را در آغوش میگیره. لاجین حسابی میترسه و از طرز برخوردش نمیتونه پیشینی کنه که بعدش چه قراره پیش بیاد! یکتا به حمام میره که لاجین به حیاط پیش جنید میره و ازش کمک میخواد و میپرسه که یکتا میدونه من اظهاراتمو دادم یا نه؟

جنید تایید میکنه و میگه مگه شما اظهار دروغ دادین؟ لاجین تایید میکنه و ازش کمک میخواد جنید ازش میخواد تا آروم باشه تا ببینن چی پیش میاد. لاجین پیش یکتا میره و ازش میخواد تا او را ببخشه. لاجین میگه جیلین اومد و مغزمو شست و شو داد گفت کشتن انگین کار تو بوده ازم خواست این کارهارو بکنم وگرنه من خودم نمیخواستم همچین اظهارات دروغی بدم! یکتا میره که لاجین میگه یه چیزی بگو حداقل! یکتا میگه باید بریم دادگاه حاضرشو بریم…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان