خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز به دم در خانه مادر جیلین میره. ایلگاز میگه یکتا تو بازداشتگاهه، جیلین میگه واقعا؟ شوخی میکنی؟ و حسابی خوشحال میشه و میگه دست کسی که این حکمو داده می بوسم ایلگاز میگه نوا. جیلین میگه واقعا؟ بدو همه چیزو از اول واسم تعریف کن ایلگاز میگه بیا بریم راه بریم و تعریف کنم. یکتا تو زندان رو صندلی نشسته و تکان نمیخوره یکی پیشش میره و میگه بیا اونجا واست یه جا باز کردیم بالشت و لحاف هم هست تمیزه اما یکتا تشکر میکنه و میگه راحتم.

ایلگاز همه چیزو به جیلین میگه، جیلین میگه پس به لاجین گفته بوده پول برداره عجب آدمیه میخواسته همه تقصیرهاشو بندازه گردنش! سپس ایلگاز یجوری حرف میزنه که به جیلین به خاطر عمل کردن های بی فکرش و پنهان کاریاش طعنه میزنه جیلین میگه چیشد الان؟ چرا همه چیز برگشت به من؟ تو خونه آیلین میخواد طلاق بگیره میخواد وکیلش بشم، بابام نیست، پارلا یه نوجوانه که همه چیز روش تایی میزاره! بسه دیگه و به طرف خانه برمیگرده. چینار و دوستانش تو همون ساختمان نیمه کاره سر قرار با قاچاقچی میرن. توچه میگه تو پولدارترین وضعیت میکنم ولی پول واسه خرید خوراکی ندارم!

مروه میگه الان تو همه ی حساب هامون ۵۰ هزارتا هست باید چیکار کنیم؟ این پولارو برگردونیم دیگه کارمون باهاش تمومه؟ سردار میگه نمیدونم قاچاقچی آتیلا میاد و میگه فردا میرین شعبه ها و پولهارو میارین بدون کم و کسری، چیزی کم بشه به حسابتون میرسم! جیلین به اتاقش برمیگرده و فلش را ته جامدادی رو میزش میزاره وپنهان میکنه سپس به فیلم انگین گوش میده و نت برمیداره. فردای آن روز جیلین صبح بخیر میگه که مادرش زیر لب میگه ایشالله که خیر باشه! جیلین میگه چیشده؟ آیلین از اتاقش بیرون میاد و به جیلین میگه حاضرشو بریم محضر پارلا رو میز میزنه و به اتاقش میره. آیلین میگه من پایین منتظرتم.

عثمان جلوی جیلین را میگیره و میگه من نمیخوام زندگیم از هم بپاشه من طلاقو قبول نمیکنم! جیلین قبل از رفتن پیش پارلا میره تا آرومش کنه اما پارلا نه تنها آروم نمیشه بلکه عصبی ترم میشه و از جیلین میخواد تا از اونجا بره جیلین میپرسه چیزی هست که بخوای به من بگی فقط؟ پارلا میگه نه. یکتا تو زندان حتی نمیتونه لب به غذاهایش بزنه و حالت تهوع میگیره و حالش بد میشه و به درمانگاه میره.

قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۷۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز به پدرش میگه به دادستانی برگشتم متین خوشحال میشه و بغلش میکنه و تبریک میگه. دادستان دریا وقتی از اوزگه دستیارش میفهمه که پرونده دختر ۱۵ ساله را دادن به پارس تعجب میکنه و به اتاق دادستان کل میره و میگه من دلیل این کارو نفهمیدم و ازش میخواد بهش توضیح بده دادستان کل میگه دیروز با پارس حرف میزدیم و چون طرف پرونده مافیا بودن ما فکر کردیم که دادستان میگه که فکر کردین چی؟ چون زنم؟ تبعیض جنسیتی؟ خجالت میکشین که بگین؟ چجوری وقتی داشتین پرونده را میدادین به پارس خجالت نمی کشیدین! سپس شروع میکنه باهاش بحث و دعوا کردن و از اونجا میره.

ایلگاز به اتاقش رفته یکی از کارمندا بهش تبریک میگه و در اتاقشو واسش بازمیکنه. جیلین به اونجا میاد و تبریک میگه ایلگاز میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ جیلین جواب میده که اومدم ببینم یکتا تو چه وضعیتیه از طرفی کارهای طلاق آیلین را هم باید شروع کنم ایلگاز میخواد لپ تاپشو باز کنه که میبینه رمز داره جیلین میگه دیشب خواب آلود بودم گذاشتم رمزشم یادم نمیاد ایلگاز کلافه میشه و میگه تو چیزیو داری مخفی میکنی؟ جیلین دست پیش میگیره که پس نیوفته و میگه چرا از دیشب یجوری حرف میزنی؟ شاید اصلا یه چیز خصوصیه و به سرویس بهداشتی میره سپس از فرصت استفاده میکنه و فیلمو پاک میکنه و به اتاق ایلگاز برمیگرده و میگه عصبانیتم خوابید بیا رمزشم یادم اومد اسممه با حروف کوچیک.

بعد از رفتنش ایلگاز پیش ارن میره و لپ تاپو بهش میده و میگه فیلمی که از توش پاک شده را میخوام. ارن میگه این مال کیه داداش؟ راضی هست؟ ایلگاز میگه جیلین، خودش گفت برو بگرد همه جاشو. ارن یه نفر را میگه تا بیاد لپ تاپ را ریکاوری کنه. سردار و بقیه باهم میرن و پول های حساب هارو برمیدارن و به طرف هتل میرن. سردار و چینار بالا میرن و تو اتاق کیف پول را میزارن موقع برگشت سردار وسوسه میسه و میگه اونجا کلی پول بود! میتونیم راحت برداریم فرار کنیم تو هم راحت خارج از کشور میری.

چینار یقه اش را میچسبه و میگه من دیگه راه برگشتی ندارم کوچکترین خطایی بکنی خودم به حسابت میرسم. لپ تاپ جیلین ریکاوری میشه و فیلم انگین را میبینن که توش اعتراف کرده همه کارها زیر سر خودش بوده از مصموم شدنش تا مردنش و یه سری چیزهارو به صورت معما گذاشته تا خودشون پیدا کنن ارن و ایلگاز حسابی شوکه شدن و ارن میگه این چه موجودی بوده دیگه به خاطر این چقدر دنبال این و اون بودیم! همه چیزها زیر سر خودش بوده! ایلگاز میگه چرا باید این فیلمو ازمون مخفی کنه؟ سپس به طرف دادگستری می رود و به جیلین زنگ میزنه که تو اتاقش منتظرش باشه.

وقتی میرسه اول لپ تاپو به پارس میده و میگه فیلمی که تازه رسیده دستمونو ببینین و از اونجا میره به اتاقش. سپس با جیلین دعوا میکنه که چرا میخواسته با این کارش یکتارو مقصر جلوه بده و اونو بندازه تو زندان جیلین میگه چون همه کاری میکنه ولی مدرکی به جا نمیزاره که بتونیم گیرش بندازیم! بعد از کمی بحث کردن با همدیگه از اونجا میره. چینار و دوستاش بعد از اینکه از هتل بیرون میان تو خیابان ایست بازرسی میبینن که سردار نمی ایستد و فرار میکنه بچه ها میگن چرا فرار میکنی؟ و ازش میخوان وایسه چون پلیس افتاده دنبالشون اما سردار میگه نمیشه و میره. پلیس ها جلوشو میبندن و آنها تو صندوق عقب جنازه ای سوخته شده پیدا میکنن……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان