خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت

جیلین در حال نگاه کردن به فیلمی بود که تو فلش برایش فرستاده بودن و حسابی بهم میریزه که وقتی ایلگاز وارد دفتر میشه سریع جمع و جور میکنه. ایلگاز میگه بهم ریختی چی داشتی میدیدی؟ جیلین میگه هیچی واسه اتفاقات ذخیره خیلی همه چیز یهویی اتفاق افتاده! سپس ایلگاز فکرش درگیر میشه که جیلین برای رد گم کنی یه فیلم گربه نشون میده و میگه داشتم اینو میدیدم ایلگاز که باور نکرده میگه بیا ناهار بخوریم. ایلگاز از رفتارهای عصبیه جیلین مطمئن میشه که تو لپ تاپ یه چیزیه.

یکتارو تو ماشین کردن و به اداره میبرنش. لاجین به جنید زنگ میزنه و میگه یکتارو به جرم مضنون به قتل بردن جنید شوکه میشه و میگه چی؟ لاجین ازش میپرسه سدا کجاست؟ هرچی زنگ میرنم جواب نمیده! جنید میگه خبر ندارم و بعد از قطع تماس به منشی زنگ میزنه و سراغ سدارو میگیره که بهش میگه برگشته رفته ازمیر جنید از اینکه پرونده دست خودش میوفته حسابی خوشحال میشه. مردان به افرادش زنگ میزنه و میگه سدا سوار هواپیما شد یا نه؟ آنها تایید میکنن که مردان میگه خوبه بزار بره به زندگیش برسه سپس به یک خانه میره برای دیدن یه پسر بچه.

و وقتی با اون پسر حرف میزنه و پسرم خطابش میکنه او با عصبانیت و قهر ازش میخواد که بره چون بهش قول داده بود که بیاد ببرتش پیش خودش ولی نیومد مردان میگه دارم یه خونه خوب واست درست میکنم اونجا یه خواهرم داری میتونی باهاش بازی کنی ولی یه کوچولو رمان میبره قول میدم زود بیام ببرمت. پارس پیش دادستان کل میره و بهش میگه خبر دارین ایلگاز دوباره درخواست دادستانی داده؟ دادستان کل تایید میکنه و میگه از اول همه میدونستیم که نباید این کارو میکرد واقعا جاش خالیه.

پارس سعی میکنه کاری کنه تا با دادستانیش موافقت نشه یا اگه میشه بره یه منطقه دیگه اونجا نباشه و یا اگه میخواد همینجا بمونه یه پست پایینتر بهش بدن که زیاد از این سرکشیش استفاده نکنه و دردسر درست نشه! سپس با کلافگی میره. جیلین میخواد بره دست و صورتشو بشوره که ایلگاز میخواد از فرصت استفاده کنه و بره لپ تاپو ببینه اما جیلین سریع میاد. ایلگاز به جیلین خبر دستگیری یکتارو میده و ازش میخواد تا باهم به دادگستری برن اما جیلین میگه نه من میخوام برم خونه تو برو امروز جواب آزمایش میاد به آیلین قول دادم که کنارش باشم.

قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۶۸ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز از اینکه جیلین همچین حرفی زده حسابی شوکه میشه. شد: بعد از رفتن جیلین پیش خدمه ی ساختمان میره و ازش میپرسه قبل از اومدن جیلین کسی اومده بوده اونجا یا نه او میگه نه فقط یه پاکت بود که یه مرد میخواست بندازه تو صندوق پست که من گفتم بهش بدین خودم بهشون تحویل میدم و پاکتو بهش دادم و رفتن تو واحد خودشون ایلگاز سریع به دفتر میره و سطل آشغال را میگرده و پاکت را میبینه و نوشته روشو میخونه و تو فکر فرو میره.

مافیای اسلحه که خانوادگی هم کار میکنن به خاطر یه دعوای خانوادگی سر گم شدن دختر ۱۵ ساله شان به دادگستری اومدن تا ازشون شکایت کنن پارس به ارن میگه به نگهبان ها بگو آماده باش باشن خودتم اینجا باش هرلحظه امکان داره اینا شلوغ کنن! پارس که از دادستان دریا خوشش اومده نگران حالشه و میره اتاقش که دریا ازش میخواد بره خودش رسیدگی میکنه. یکتا به اتاق پارس رفته و منتظر بازجویی شدنه. او به پارس میگه واسه چی منو گفتین بیام اینجا؟

امیدوارم دلیل قانع کننده ای داشته باشین! پارس از کارتی که تو کیف نیازی پیدا شده و روش شماره اش هم بوده حرف میزنه که یکتا میخنده و میگه من شماره ام دست همه هست به هرکسی برسم میدم حتی گارسون! پارس میگه روز حادثه از حسابتون ۱۰۰هزار لیر برداشت شده چرا؟ یکتا میگه ما از خانواده ی مرفه ای هستیم از این خرج ها زیاد میکنیم حتما چیزی خواسته رفته لاجین خریده! پارس هرچی از یکتا میپرسه او سر سری جواب سربالا میده پارس کلافه میشه و میگه شما برین پایین با فضای بازداشتگاه هم آشنا بشین شاید بفهمین که چجوری باید صحبت کنین و واستون جا بیوفته که تو چه وضعیتی الان هستین.

پست جواب آزمایش را به آیلین میده او با دلهره و حالی بد پاکت را میگیره و به زمرد که از پنجره در حال نگاه کردنه به اوست چشم می دوزد و با عصبانیت در را می بندد. جیلین به خانه پیش لاجین میره و ازش میخواد هرچی که میدونه بهش بگه تا بهم کمک کنن و سپس میپرسه یکتارو واسه چی بردن؟ لاجین میگه همون روز چون انگین میخواست فرار کنه با مراد رفتیم ۱۰۰ هزار لیر برداریم و بدیم بهش که نرسیدم بدم بهش. سپس شروع میکنه به گریه کردن و میگه مگه میشه یه پدر، پسر خودشو بکشه؟ آخه مگه اصلا شدنیه؟ و گریه میکنه.

جیلین به لاجین میگه حس خیلی بدی داری درکت میکنم همون حسی که من برای اینجی داشتم! ولی میدونی چیه همه ی این اتفاقا زیر سر یه نفره اونم یکتا و اینکه همیشه قصر در میره و گیر نمیوفته منو عصبی میکنه سپس باهاش حرف و میگه اگه بری این اطلاعاتو به دادستان بگی یکتا دوباره آزاد میشه ولی اگه نگی این قضیه گنگ میمونه و برای مدتی تا روشن شدن قضیه یکتا اون تو میمونه و به سزای اعمالش میرسه. سپس سعی میکنه که راضیش کنه اطلاعاتی که به پارس باید بده را نده. یکتا با کلافگی از جنید میخواد تا به لاجین خبر بده بیاد برای ثبت اظهارات…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان