خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت

خبرنگارها جلوی دادگاه جمع سدن که اول یکتا درباره دادگاه حرف می زنه و به سوال هاشون جواب میده بعدش جیلین حرف میزنه. مردان به خانواده جیلین میگه دیگه بهتره بعد از این اتفاق یه جشن بگیریم دیگه فکر کنم بهتره باهمدیگه آشنا بشیم امشب همتون بیاین خونه ما یه منقلی راه میندازیم و دور هم خوش میگذرونیم خوبه؟ مادر جیلین میگه والا چی بگم نمیدونم چیکار کنیم مردان اصرار میکنه جیلین به ایلگاز میگه یه کاری بکن!

ایلگاز میگه خیلی دیره کاری نمیشه کرد! جیلین میگه میشه امشب نباشه من خیلی خسته ام اما مردان میگه شما رو چشم ما جا داری همونجا استراحت میکنی سپس میگه پس تصویب شد میریم خونه ما. متین مردان را گوشه ای میکشه و میگه معلوم هست داری چیکار میکنی؟ اصلا به چینار فکر میکنی؟ اون الان با دیدن اونا یاد ظفر نمی افته؟ حرفش پیش نمیاد؟ مردان میگه این چیزیه که بالاخره دیر یا زود باهاش روبرو میشه باید باهاش کنار بیاد سپس به طرف ماشین میرن. ارن هم بهشون میگه مگه میشه مراسم تاج گذاری ملکه را از دست بدم؟ میرم دخترمو برمیدارن و میام از طرفی عثمان به آیلین میگه واسم لوکیشن بفرست من میرم دنبال پارلا. یکتا با عصبانیت به سدا میگه باید مدرکی پیدا کنیم نزاریم جیلین آزاد باشه!

سدا بهش میگه چرا انقدر مقاومت میکنی؟ از همه نظر مشخصه که جیلین قاتل نیست! ولش کن دیگه به نظرت زیادی نیست این رفتار؟ یکتا حرف خودشو میزنه و میگه اگه مشکل داری برو سدا میگه همین کارو میکنم برمیگردم ازمیر و از اونجا میره یکتا از عصبانیت لیوان تو دستشو میشکنه. چینار میخواد از خانه بیرون بزنه که با ایلگاز و جیلین و خانواده جیلین روبرو میشه و بهش میگه خیر باشه چخبره؟ ایلگاز میگه امشب مهمون داریم میخوایم تبرئه شدن جیلینو جشن بگیریم چینار خوشحال میشه و میگه چه عالی ولی من دارم میرم جایی ایلگاز میگه کجا؟ نمیشه امشب بابد باهم باشم چینار با کلافگی برمیگرده.

پارلا به عثمان پدرش میگه من دارم میرم با مروه قرار دارم اما عثمان میگه نمیشه امشب خونه پدر ایلگاز شام دعوتیم باید بریم اونجا پارلا میگه نمیشه من قول دادم! اما عثمان میگه کنسلش کن باید بریم اونجا زشته،ارن رفته دنبال توچه و میگه میخوایم بریم مهمونی توچه با کلافگی میگه آخه من مهمونی میخوام چیکار؟ ارن میگه مگه نمیگفتی واسه شناخت همدیگه به زمان احتیاج داریم اینم یه فرصته دیگه سپس به طرف خانه ایلگاز راهی میشن. ایلگاز و جیلین پای منقل هستن و بقیه دور میز نشستن که گل از چینار میپرسه تو درس میخونی پسرم؟ آخه با اینجی دوست بودی از اون نظر میپرسم!

قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۶۷ سریال ترکی قضاوت

منین که متوجه شده چینار حالش خوب نیست میگه نه چینار اونجا تو بوفه کار میکرد مردان از گل میپرسه شما همسرتون دریانورده؟ چینار با ترسی و استرس به پدرش نگاه میکنه و سرشو پایین میندازه گل تایید میکنه و میگه الانم تو دریاست مردان میگه ایشالله زودتر برمیگرده چینار به بهونه آوردن نوشیدنی ها میره داخل. ارن و عثمان باهمدیگه به اونجا میرسن، آنها دخترهایشان را باهم آشنا میکنن که توچه و پارلا با دیدن همدیگه شوکه میشن و برای عادی جلوه دادن باهم دست آشنایی میدن سپس باهم به حیاط خانه متین میرن.

چینار و پارلا و توچه با دیدن همدیگه جا میخورن و به روی خودشون نمیارن. پارس به خونه جدید نوا رفته و مدام غر میزنه که نوا کلافه میشه و میگه داری منم ناراحت میکنی داداش بسه دیگه! سپس پارس موقع رفتنش با جنید روبرو میشه و بهش میگه باید باهمدیگه حرف بزنیم تا با پارس برادر نوا آشنا بشی چون خیلی با پارس دادستان فرق داره! سردار و مروه به محل قرار قاچاقچی رفتن ولی هرچی به اونا زنگ میزنه جواب نمیدن، اون مرد به سردار میگه برو حساب های بانکی اون بچه هارو بیار واسم و تا برنگشتی مروه اینجا میمونه سردار قبول میکنه و میره.

بعد از خوردن شام بچه ها میگن ما میریم بالا تلویزیون ببینیم. وقتی به طبقه بالا میرن سردار به توچه میگه تو چرا نگفتی بابات پلیسه؟ توچه میگه خوب چی میشه؟ چیه مگه؟ چینارمیگه عمو ارن یه پلیس معمولی نیست خیلی زرنگه از طرفی دست راست بابام و ایلگاز داداشمه! اینا بهم بیوفتن چیزی از زیر دستشون در نمیره! سپس حساب های بانکی و کارت های شناسایی را ازشون میگیره و میگه من از در پشتی میرم سریع اینارو به سردار میرسونم بعدشم میام اگه کسی اومد و فهمید بگین ۵ دقیقه ای رفت الان میاد.

فردای آن روز جیلین از طریق یه پرونده قدیمی اثری از نیازی اون تو میبینه سپس سریعا با ایلگاز پیش پارس میرن و درباره پرونده باهاش حرف میزنن اما پارس میگه میتونه این چیزی که میگین باشه ولی ۱۰۰٪ نیست چون مدرکی نداریم! همان موقع ارن وارد اتاق میشه و میگه یه کیف پول تو وسایل نیازی پیدا شده که توش یه کارت از تیلمن ها به همراه شماره یکتا است پارس سریعا دستور بازداشت یکتارو به جرم قتل انگین تیلمن میده. یکتا که از ماجرای خیانت لاجین با مراد بهش مطلع شده بود با عصبانیت ازش میخواد تا به سرعت سوار ماشین بشه.

آنها به طرف خانه میرن و یکتا سر لاجین داد میزنه و میگه از این به بعد بدون اجازه من نه جایی میری نه کاری میکنی تو حیاطم نمیتونی بری! دیگه گوشی هم تعطیله! لاجین گریه میکنه که یکتا بهش میگه برو بالا به این وضعت پایان بده! یکدفعه مامورهای پلیس وارد حیاط خانه اش می شوند. آنها شوکه میشن و بهشون نگاه میکنن، ارن به طرف یکتا میاد و با گرفتن حکمی جلوش میگه شما به جرم قتل انگین تیلمن بازداشتین! لاجین با تعجب به یکتا نگاه میکنه و یکتا سرجاش خشکش زده…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان