خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت

متین تیم تحقیق را جمع کرده و درباره اطرافیان نیازی و گذشته اش میخواد تا اطلاعات جمع کنن. جیلین میخواد پیش مردان بره که چینار را میبینه از اونجا بیرون میاد و سردار دنبالشه. او خودشو پنهان میکنه که سردار به چینار میگه فکر کردی منو نادیده بگیری همه چیز حل میشه؟ باید سریعتر پول جور کنیم وگرنه تو بد مخمصه ای گیر میکنیم! سپس پیشنهاد میده تا به پدربزرگش بگه اما چینار میگه برم چی بگم؟ بگم از مافیا مواد دزدیدیم حالا نمیتونیم پولشو بدیم؟ سردار میگه شاید کمکمون کنه!

بعد از رفتن اونا جیلین پیش مردان میره و ازش میپرسه که میدونه انگین یکتارو با چی تهدید کرده بود یا نه سپس ازش میخواد اگه میتونه بفهمه این موضوعو و بهش خبر بده مردان میگه من خودم فردا پیدات میکنم و میگم اگه چیزی فهمیدم سپس جیلین موقع رفتن از اونجا ازش میخواد تا ایلگاز از اومدنش چیزی نفهمه مردان میگه وقتی پاتو گذاشتی اینجا فهمیدم ایلگاز خبر نداره. فردای آن روز جیلین تو ماشین به ایلگاز میگه چینار کار میکنه؟ ایلگاز تایید میکنه و میگه یه کار واسش پیدا کرده بودم ولی ترجیح داد تا پیش پدربزرگم کار کنه هرچند من ترجیح میدادم اونجا نباشه، جیلین میگه واسش کاری پیدا کردین که نرفته؟

شاید اگه بدونه جای دیگه موقعیت کار داره اونجا کار نکنه دیگه! ایلگاز میپرسه چیشده یهو به این موضوع فکر کردی؟ جیلین میگه همینجوری گفتم از خانواده ات غافل نشی. بعد از جدا شدنش از ایلگاز مردان پیشش میره و کف دستش اسم شخصی به نام آیلا اندر را مینویسه و میگه با این تهدید شده و میره. سدا پیش یکتا میره و میگه یه چیزی فهمیدم میدونستی قبلا ایلگاز جیلین را بازداشت کرده بوده؟ یکتا میگه نه واسه چی؟ سدا میگه به جرم حمله به دادستان یکتا میخنده و میگه عصبیه دیگه سپس خوشحال میشه که یه مدرک دیگه پیدا شده.

جیلین به دادگاه میره و وقتی در اتاق قاضی نوا را باز میکنه جنید را اونجا باهاش میبینه که میخواسته ببوستش سپس شوکه میشه و با معذرت خواهی در را میبینه و وقتی جنید بیرون میاد بهش میگه درست دیدم؟ و وارد اتاق نوا میشه. ازش میپرسه که رفته بوده به ملاقات انگین، نوا بهش میگه برو از اتاق بیرون اما جیلین میگه اگه نگی میرم به یه نفر دیگه میگم که تحقیق کنن! نوا میگه خودش بهم گفت میخواد ببینه منو یه برگه انداخته بودن تو اتاقم منم رفتم ببینم چی به چیه که نشد. جیلین میخواد ب گه را ببینه که نوا میکه پاره کردم. جیلین میگه من جوابمو گرفتم و میره.

او از جنید میپرسه که رابطتون جدیه یا نه جنید میگه آره سپس جیلین میپرسه پارس میدونه یا نه؟ میپرسم که حواسم باشه جلوش چیزی نگم یا سوتی ندم! جنید با کلافگی میگه نه نمیدونه جیلین میگه خیلی خوب حالا سوال دوم انگین نوا را با چی تهدید کرده بود؟ جنید با کلافگی میگه نمیدونم چی داری میگی اصلا و میره. اسلگاز به ملاقات مراد رفته و درباره جرمی که گردن گرفته بهش یه دستی میزنه و میگه اسلحه شماره چند بود؟ یادته؟ مراد میگه نه چطور؟ ایلگاز میگه هیچی همینجوری از سر کنجکاوی مراد میگه فکر کنم ۱۱ بود ایلگاز لبخند میزنه و میگه اشتباهه ۹ بود مراد وقتی میبینه سوتی داده از اونجا میره. جیلین به محل کار قدیمی آیلا اندر میره تا درباره اش اطلاعات بدست بیاره.

قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۶۳ سریال ترکی قضاوت

آنها بهش میگن قبلا اینجا منشی بود سه ساله که فوت کرده جیلین دلیلشو میپرسه که میگه سرطان داشت جیلین خودشو متاثر نشون میده. جنید تو دفتر پیش یکتاست که او بهش میگه ازم ناراحتی که چرا پرونده را ازت گرفتم دادم به سدا؟ من فقط واسه خودت اینکارو کردم نخواستم تو دو راهی قرار بگیری! بالاخره جیلین عشق سابقته! جنید میگه نه واسم یه آدم معمولیه دیگه یکتا میخنده و میگه خوبه پس باهم بهش میکنیم ازت میخوام تو دادگاه اگه خشونتی ازش دیده بودی بگی یا بسازیو بگی جنید قبول میکنه. ایلگاز موقع رفتن از زندان لاجین و سدا را میبینن که به ملاقات اومده بودن. ایلگاز و جیلین جلوی دادگاه همدیگرو میبینن و اطلاعاتی که درباره نوا و مراد فهمیدن را بهم میگن سپس به قسمت آرشیو میرن برای جمع آوری اطلاعات.

پارس جلوی در اتاقش با سدا روبرو میشه. سدا ازش میپرسه شما برای لاجین ۱۰ سال حبس بریده بودین؟ و حرف هایی که از مراد شنیده بوده را ازش میپرسه سپس متوجه میشه یکتا از خودش اون حرفارو زده سپس کلافه میشه و نمیدونه باید چیکار کنه و با عصبانیت از اونجا میره. پارس به اتاقش میره که نوا با ترس و استرس به اونجا میره و میگه جیلین اومده بود سراغم میپرسید که چرا رفته بودم انگینو ببینم! پارس میگه خوب تو چی گفتی؟ نوا میگه همونایی که به تو گفتم غیر از اونم اصلا نبوده! پارس میگه خوب نگرانی واسه چیه پس؟ برو به کارت برس. پارس زنگ میزنه به ایلگاز و متوجه میشه که آنها تو بخش آرشیو هستن. وقتی به اونجا میره باهاشون کمی تند رفتار میکنه که چرا رفته بوده پیش نوا و سوال پیچش کرده بوده!

جیلین میگه فقط خواستم بپرسم و بفهمم که با چی تهدیدش کرده بوده! پارس میگه حالا که کنجکاوین میگم وقتی از ایلگاز جدا میشه واسه اینکه هنوز امید داشته تا دوباره رابطه اش باهاش اوکی بشه مجبور شد جلوی چند نفر سرخم کنه! سپس به جیلین میگه چشاتو باز کن که به کی اعتماد میکنی سپس از اونجا میره. ایلگاز حسابی بهم میریزه. آنها بعد از جمع کردن پرونده هایی که لازم بود سوار ماشین میشن تا به طرف لاجین حرکت کنن تا ببینن ازش میتونن حرف بکشن بیرون یا نه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان