خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز زنگ میزنه تا سریعتر نیرو بیاد اونجا. راننده به ایلگاز میگه من ترمز کردم ولی نشد! ایلگاز سعی میکنه آرومش کنه و میگه من دیدم مقصر نیستی الان آروم باش و بهش آب میدن. ایلگاز پیش جیلین میره و حالشو میپرسه جیلین میگه مرد؟ ایلگاز میگه نمیدونم زنگ زدم بیان، جیلین میگه به خاطر ما مرد؟ من مقصرم، ایلگاز آرومش میکنه و در آغوشش میگیرد. ارن از راه میرسه و میگه چیشده؟ و میره از نزدیک میبینه.

یکتا مدارک تمام کارهای غیر قانونی که ایلگاز کرده را تو یه پرونده گذاشته و به اتاق دریا میره سپس تمام کارهاشو تک به تک برای دادستان دریا توضیح میده او کلافه میشه و میگه باشه گفتم خودم بررسی میکنم شما برین اما یکتا به حرف هایش ادامه میده که دریا در را باز میکنه تا از اونجا بره. پارس و متین به همراه نیروها به محل حادثه میرسن و پارس با دیدن جیلین و ایلگاز میگه این دو نفر اینجا چیکار میکنن؟ چرا هرچی میشه اینا اونجان! سپس به متین میگه ببرینشون اداره ازشون بازجویی کنین. متین میره و بهشون میگه با من بیاین واسه بازجویی ایلگاز میگه خودمون میایم اما متین به یکی از نیروها میگه ماشین ایلگازو بیارین و آنها را با خودشون میبرن.

قاچاقچی چینار و سردار را به یک ساختمان متروکه میبره و ازشون میپرسه که چرا همچین کاری کرده سردا به نه میاره که میخواستم ببینم خرده فروشی چجوریه که خوب بود بیام بازم ازتون بگیرم اما اون باور نمیکنه و به سردار میگه یه مشت بزن به چینار سپس به چینار میگه تو هم تلافی کن سپس آنها را به جون هم میندازه و نوچه اش ازشون فیلم میگیره. بعد از چند دقیقه میگه بسه و به سردار میگه اون جنسی که برداشتی ۵۰ هزار لیر می ارزه باید بهم پس بدین سردار میگه این خیلی زیاده که مشتی تو صورتش میزنه و میگه نباید میگفتی زیاده!

تو ماشین جیلین به متین میگه تقصیر ایلگاز نیست مقصر منم متین اعتنایی نمیکنه بهش. جلوی در دادگستری جنید به یکتا ماجرای نیازی و مردنش را میگه سپس میگه ایلگاز و جیلین تو اون محل حادثه بودن انگاری دارن میان واسه بازجویی یکتا با کلافگی میگه این سدا کجاست؟ جنید میگه خبری ندارم ازش و وقتی بهش زنگ میزنن میبینن گوشیش در دسترس نیست. سدا پیش مردان رفته و بهش گزارش میده و در آخر مردان کاری که ازش میخواد را بهش میگه و میره. عثمان که به زمرد پیشنهاد فرار کردن داده بود زمرد مخالفت میکنه و میگه من نمیتونم یه دختر دارم نمیتونم اونو ول کنم پارلا بزرگ سده ولی دختر من هنوز کوچیکه! عثمان میگه میریم بعدا واسه اونا هم یه فکری میکنیم و ازش میخواد فکراشو بکنه و میره.

چینار و سردار به مغازه لوکس فروشی رفتن اونجا چینار، سردار را سرزنش میکنه و میگه دیگه باهم هیچ رابطه ای نداریم و میخواد بره که سردار جلوشو میگیره و میگه کجا؟ باید باهم حل کنیم ماجرارو چینار با عصبانیت میگه تو چقدر پرویی! تنهایی موادو دزدیدی بعد رفتی فروختی و انداختی گردن من بعد الان اومدی میگی باهم باید حلش کنیم؟ من سهم خودمو انجام دادم یه نگاه به صورتم بنداز! دیگه باهات کاری ندارم و میخواد بره که هم مان برای جفتشون فیلم کتک کاری فرستاده میشه سردار میگه حالا فهمیدی گفتم تو دردسر افتادیم یعنی چی؟ باید سریعا پولو جور کنیم چینار با عصبانیت از اونجا میره.

ایلگاز و جیلین به اتاق متین میرن. متین به ایلگاز میگه میتونی بری تا از جیلین بازجویی کنم ایلگاز میگه به عنوان وکیلش اینجا میمونم متین قبول میکنه و شروع میکنه به بازجویی کردن و کمی تند رفتار میکنه که ایلگاز با کلافگی ازش میخواد تا برن بیرون و باهم حرف بزنن. ایلگاز میگه چرا اینجوری رفتار میکنی بابا؟ اون تو فرمانده ست یا پدرم؟ متین میگه تو چی؟ داره دادستان سابق ازم سوال میکنه یا پسرم؟ سپس عصبی میشه و میگه به خودت یه نگاهی بنداز! تو کسی بودی که تو درست کاری مثال زدنی بود بهت افتخار میکردم اما الان چی؟

سپس از اونجا میره. پارس به اتاق متین میرسه که با دیدن جیلین میگه چرا واقعا؟ من تمام اتفاق هایی که می افتاد را میومدم پیشتون بهتون میگفتم چون شمارو دوست خودم میدونستم اما شما چیکار کردین؟ از من مخفی کردین حتی شک هاتونو هم بهم نیومدین بگین جیلین سعی میکنه آرومش کنه و میگه حق دارین ولی یهویی شد اما پارس اعتنایی نمیکنه و میگه از این به بعد در اتاقم به روتون بسته ست سپس به داخل میره. بازجویی ایلگاز شروع میشه او بهشون میگه نه هل دادنی در کار بوده نه چیز دیگه ای! وقتی باهاش حرف زدم فهمیدم نگاهش تغییر کرد.

قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۶۲ سریال ترکی قضاوت

خواستم جلوشو بگیرم که پرت کرد خودشو جلوی کامیون و کاملا نفهمیدم چیشد! سپس به ارن دستور میده ایلگاز و جیلین را از اونجا ببرد تو اتاق خودش تا نتیجه روشن بشه. اونجا ارن از عصبانیت میگه این دادستان پارس مثل انبار باروته! پارس میاد و به ایلگاز و جیلین میگه میتونین برین خونتون. آنها هم راهی میشن. مردان پیش چینار تو چای خونه میره و ازش میپرسه ماجرای زخم های صورتت چیه چینار میگه هیچی یه دعوای ساده بوده خوب میشم. ایلگاز و جیلین در دفتر هستند که ارن زنگ میزنه و خبری میخواد بدهی ازشون میخواد برن پیشش. وقتی پایین میرن جیلین میگه خودت تنهایی برو احتیاجی به من نیست من خودم به تنهایی احتیاج دارم تا ذهنمو جمع و جور کن. سپس ازهمدیگه خداحافظی میکنن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان