خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت

توچه به یک ایستگاه تاکسی میره و میگه ببخشید میتونم از سرویس بهداشتی استفاده کنم؟ اون مرد قبول میکنه. توچه میره تو سرویس و زیر صندلی پولی که با چسب چسبوندنو برمیداره و به جای موادو میچسباند و از اونجا بیرون میزنه. سردار و بقیه تو ماشین منتظرش هستن که توچه وقتی سوار ماشین میشه با خوشحالی میگه برداشتم و با دیدن پولها همگی خوشحال میشن و سردار میگه بریم واسه خرج کردن، چینار میگه من نمیتونم بیام بچه ها واسه من یخورده کنار بزارین اما آنها مخالفت میکنن که چینار میگه باشه بریم خرج کنیم.

ایلگاز و جیلین به اتاق پارس در دادگستری میرن. اونجا پارس بهشون میگه تو کمد گوکسو یه تعداد موی ایلگاز پیدا شده معلومه که برای نمونه برداشته بوده تا هروقت لازم داشت ازش استفاده کنه. چینار و سردار با توچه، پارلا و مروه به پایان میرن و شروع میکنن به خوشگذرونی و خرید کردن. سپس برای خوردن غذای کره ای به یک رستوران میرن. ایلگاز و جیلین به دفتر برگشتن و اسامی مربوط به پرونده را روی تخته نوشتن و سعی میکنن قاتل را پیدا کنند. زنگ در دفتر به صدا در میاد و ایلگاز بعد از چشمی در دیدن به جیلین میگه امن و امانه و در را باز میکنه.

ارن میپرسه چی امن و امانه؟ ایلگاز میگه دیگه نمیشه به هرکسی اعتماد کرد ارن تایید میکنه و وقتی به داخل میره میگه آهان الان فهمیدم منظورت از امن و امان به روش آمریکایی رو آوردین؟ جیلین میگه مجبوریم سه هفته دیگه دادگاهه باید تلاشمونو بکنیم. بعد از کمی حرف زدن ارن میخواد بره که ازش میخوان بمونه اما ارن میگه باید برم خونه منتظرمن آنها جا میخورن و میگه اوووو که منتظرتن آره؟ ارن میخنده و میگه منظورم توچه بود ایلگاز میگه اصلا یادمون رفته بود ازت بپرسیم چطور میگذره؟ خوب پیش میره؟

ارن میگه آخه مگه واستون حالی هم مونده که این موضوع تو ذهنتون بمونه؟ جیلین میپرسه مگه پیش تو می مونه؟ ارن میگه نمیدونم از وقتی فهمیده من پدرشم اومده پیش من از خونه زده بیرون با مادرشم دعوا کرده فعلا پیش منه. سپس از اونجا میره. جیلین به ایلگاز میگه زندگیه سختیه واقعا یکدفعه بفهمی یه دختر ۲۵ ساله داری! ایلگاز میگه بچه سخته دیگه نوجوانش که هیچی دیگه جیلین با لبخند میگه ولی ارن پدر خوبی میشه ایلگاز تایید میکنه و میگه ۱۰۰٪. سردار بچه هارو میخواد برسونه که وقتی چینار میبینه اصرار داره توچه را آخرسر برسونه شک میکنه. واسه همین وقتی پیاده میشه تاکسی میگیره و سردار را تعقیب میکند.

قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۶۱ سریال ترکی قضاوت

توچه به خانه میره و وقتی بیرون میاد با چینار روبرو میشه توچه ازش میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ چینار وقتی موادو تو دستش میبینه بهش میگه سردار گفت بیام ازت بگیرم دیگه سپس بعد از گرفتن مواد تو ماشین کنار سردار میشینه و میگه برو. سردار جا میخوره و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ چیشده؟ چینار میگه برو و ت وراه باهاش دعوا میکنه و میگه تو از روی اون مواد دزدیدی؟ مگه انتقال کارمون نبود فقط؟ اینا چیه دیگه؟ پخشم میکنی؟ سردار میخواد ماجرارو بپیچونه و میگه نه باقی مونده پولمون بود دیگه میخواستم بگم که غافلگیر بشین! چینار عصبی میشه و تمام اون موادو از پنجره به بیرون میریزه سردار با کلافگی میگه داری چیکار میکنی؟

چینار میگه دارم غافلگیرن میکنم خوبه آره؟ سردار دیوونه میشه و میگه من آخر یه کاری دست تو میدم! فردای آن روز ایلگاز به دادگاه میره و به جیلین زنگ میزنه و میپرسه کجاست جیلین که جلوی در خانه نیازی ایستاده و کشیک میده به دروغ میگه تو راهم دارم میام. ایلگاز پیش گوکسو میره و میگه چرا؟ او با گریه میگه به بابام خیلی علاقه داشتم هر روز موقع نون گرفتن دستشو میگرفتم یه روز بهش شلیک کردن و از دستش دادم.

همون موقع به خودم قول دادم که پلیس بشم همه باهام مخالفت کردن ولی من با همشون جنگیدم درس خوندم دانشگاه دولتی قبول شدم و نون دولتی خوردم. الانم بهتون میگم درسته یه نفر داره با زندگیتون بازی میکنه اما اون من نیستم! ایلگاز حرفاشو باور میکنه و از اونجا میره. او به یاد گذشته به راهرو و در نهایت به اتاقش میره که میبینه هنوز اتاقش دست نخورده ست سپس به اتاق پارس میره و میگه اتاق من هنوز کسی توش نرفته حتی اثر انگشتمم هنوز اونجا هست! خوب معلومه موهامو از اونجا برداشته! آنها به طرف دوربین های اونجا میرن و چک میکنن که نیازی را میبینن.

ایلگاز میگه حرف جیلین شد! ارن سریعا میره آزمایشگاه تا دستگیرش کنه اما اونجا نیست. ایلگاز وقتی میفهمه جیلین جلوی خونه اونه و دروغ گفته عصبی میشه و ازش میخواد لوکیشن بفرسته. ایلگاز به اونجا میره و میگه تو سدی بلای جونم! هیچ حد و مرزی قائل نمیشی! همان موقع نیازی بیرون میاد و آنها ماشینشو تعقیب میکنند. ایلگاز به ارن زنگ میزنه و میگه که نیرو بفرسته برای تعقیبش. سردار با چینار قرار میزاره و بهش میگه اونا فهمیدن که مواد ازش کم شده چینار عصبی میسه و وقتی میبینه سردار داره اونم تو جرم شریک میکنه کلافه میشه و باهاش دعوا میکنه.

طرف قرارداد پیششون میره و میگه باید باهام بیاین. نیازی متوجه میشه که اونا دارن تعقیبش میکنن و سرعتشو زیاد میکنه جلوتر تصادف شده و ترافیک سنگینی هستش که نیازی از ماشین پیاده میشه و میره اون یکی لاین اتوبان. ایلگاز بهش میگه میدونیم همه چیز زیر سر توعه کارو سختر نکن! سپس باهاش حرف میزنه که کار احمقانه ای نکنه اما نیازی میگه من زندان نمیرم و خودسو میندازه جلو کامیون….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان