خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم. Yargi 54 ، سریال yargi قسمت 54

خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت

گل به اداره پلیس به اتاق متین میره و درباره نامه ای که از طرف ظفر اومده بهش میگه متین جا میخوره و میگه از کجا میدونین که از طرف خود ظفر باشه؟ گل از نشانه هایی که تو اون نامه بوده بهش میگه و در آخر درباره وضعیت جیلین و ایلگاز باهاش صحبت میکنه و میگه ما بزرگترها باید یه فکری بکنیم هرکاری یه آدابی داره یه رسومی داره متین تایید میکنه و میگه ولی نباید تو کار جوونا دخالت کنیم گل وقتی میبینه متین تایید نمیکنه از اونجا میره. جیلین جلوی در استرس داره و منتظر خبری از کنسولگری می باشد سپس به داخل میرن و مسئول اونجا بهش میگه که بله اسم ظفر اردوعان تو لیست هستش.

جیلین از وضعیت کشتی میپرسه که بهش میگه یه مشکلی تو شرکت پیش اومده منتظر اینن که توافق نامه صورت بگیره جیلین میگه چقدر طول میکشه تا برگرده؟ مسئول کنسولگری میگه اگه توافق نامه صورت بگیره زودتر میاد زمان مشخصی نداره ولی مورد داشتیم تا یه سال هم اونجا موندن. جیلین ازش میپرسه که شماره ای چیزی دارن تا با اون کشتی در تماس باشن اما او بهشون میگه نه ولی اگه بخواین با کنسولگری هایتی صحبت میکنم شماره ای از افراد اون کشتی میگیرم. متین به چای خانه پدرش میره اونجا بهش میگه تو واسه خانواده ظفر نامه فرستادی؟ مردان تایید میکنه و میگه حال کردی؟ فکر خیلی خوبی بود نه؟ متین میگه آخه چجوری همچین کاری کردی؟ اون ماجرای سوپ و لیموی تو چای از کجا فهمیدی؟

مردان میگه آدم ها تو زندان خیلی عجیب میشن انقدر دلتنگ میشن که از هرچیزی واست میگن! متین میپرسه دستخط ظفرو از کجا فهمیدی چجوریه؟ مردان دوتا نامه با دست خطر ظفر رو میز میزاره و میگه اینجوری! متین جا میخوره و میگه این چجور کلاهبرداری دیگه! سپس با کلافگی از اونجا میره. جنید پیش یکتا میره و میگه آدرسی که دادین لاجین خانم اونجا یه خونه داره یکتا حسابی شوکه میشه و آدرس خونه را ازش میگیره سپس با سرعت به طرف اونجا میره.

یکتا وقتی به اون خونه میرسه با قفل ساز درو باز میکنه و داخل میره سپس کل خونه را زیر و رو میکنه وقتی وارد اتاق خواب میشه تو کمد لباس های مردونه هم میبینه و بهم میریزه سپس با عصبانیت به خانه برمیگرده. جیلین شب به خانه ایلگاز میره که تو راهرو متین جلوی ایلگازو میگیره تا باهم صحبت کنن. متین به ایلگاز میگه امروز مادر جیلین اومد سراغم گفت ما بزرگترها باید راه و رسمو به شماها نشون بدیم میگفت باید دور هم بشینیم تا بفهمیم رابطه شما بالاخره چیه و قراره چجوری پیش بره ایلگاز میگه باشه هروقت تصمیم گرفتیم بهتون خبر میدیم و میره به خانه اش. جیلین که حرف های اونارو شنیده میگه دارم رسما رابطه پدر و پسریو بهم میزنم! ایلگاز سعی میکنه بگه جوری که فکر میکنه نیست.

قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۵۴ سریال ترکی قضاوت

ارن برای خودش و توچه برنج و مرغ با سوپ و سالاد درست کرده اما توچه موقع غذا خوردن میگه من نمیتونم مرغ بخورم وقتی بچه بودم جوجه تو دستم بود بعد یهو سگ حمله میکنه و من از ترس جوجه رو فشار دادم و مرد از اونموقع هروقت چشمم به مرغ میوفته حالم بد میشه همان لحظه زنگ در به صدا در میاد و توچه میگه پیتزاست من سفارش دادم هنوز خیلی مونده همدیگرو بشناسیم کمیسر و میره. گل در حال تمیز کردن میز شام است که غر میزنه و میگه پسره انگار اومده آبنبات خریده به بزرگ‌ترش میگم میگه به کار جوونا دخالت نکنیم! آخه مگه میشه؟ آیلین میگه مامان دیگه رسم و رسوم خواستگاری از بین رفته دیگه کسی خواستگاری نمیره جیلین که میشناسی به این چیزا زیاد اعتقاد نداره خودتو اذیت نکن.

پارلا به چینار که پیش دوستاش هست پیام میده و میگه ای کاش منم پیشتون بودم خسته شدم سردار گوشیو میگیره و سلفی سه نفره میگیرن و واسش میفرستن. جیلین در حال غذا درست کردن هست که ارن به اونجا میاد و میگه غذا زیاد درست کردم گفتم واستون بیارم سپس وقتی وضعیت آشپزخانه را میبینه جا میخوره و میگه کی اینجارو به این روز انداخته؟ سپس شروع میکنه به حالت مسخره بازی عکس گرفتن و میگه اینا مدارک جرمن! سپس از اونجا میره. یکتا حسابی عصبانیه و نوشیدنی خورده لاجین وقتی پیشش میره رو زمین میندازتش و با صدای بلند بهش میگه که ازم معذرت خواهی کن! بگو غلط کردم! بگو اشتباه کردم! اما لاجین با ترس بهش چشم دوخته و چیزی نمیگه.

چینار وقتی به خونه میره میبینه دفنه میخواد بره پیش ایلگاز و سعیشو میکنه که جلوشو بگیره اما وقتی موفق نمیشه باهاش بالا میره. اونجا دفنه یه نقاشی از یه لباس به جیلین نشون میده و میگه وقتی خواستین عروسی بگیرین از این لباسا بپوش جیلین جا میخوره و به ایلگاز نگاه میکنه. سپس شروع میکنه سوال پرسیدن که کی عروسی میگیرین لباست چجوریه و از این حرفا که ایلگاز میگه چقدر شما سوال دارین سپس میبوستش و با چینار میفرستتش تا بره. جیلین میگه همه حتی دفنه هم منتظر مراسم عروسی ماست! فردای آن روز وقتی از خانه میخوان بیرون برن با مردان روبرو میشن. مردان با جیلین به خوبی رفتار میکنه که تو ماشین جیلین از پدربزرگش تعریف میکنه. آنها به طرف خانه ی همان مردی میرن که تو کارخانه بینایی یه چشماشو از دست داد اما خودش خونه نیست و وقتی به داخل میرن اون زن به دخترش میگه که بره پدرشو باخبر کنه و وقتی به خانه برمیگرده ایلگاز و جیلین ازش درباره حادثه سوال میپرسن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان