خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت

گل نامه ی ظفر را آتیش میزنه و میخواد از خانه بیرون بزنه که آیلین ازش میپرسه کجا میخواد بره اما گل چیزی بهش نمیگه. آیلین بعد از رفتنش عصبی میشه و میره برگه ای که سوزونده را برمیداره. او با خوندن نامه متوجه میشه که پدرش نامه فرستاده بوده و عصبی میشه که کسی بهش چیزی نمیگه عثمان ازش میخواد آروم باشه و به این فکر کنه که پدرش حالش خوبه و نامه فرستاده اما آیلین کلافه میشه و میگه دیگه باید از تو باید بپرسم چجوری رفتار کنم؟ سپس به پارلا میگه که فهمیدم چند روزه کلاساشو میپیچونه و نمیره. گل به دفتر جیلین میره و ماجرارو میگه.

جیلین عصبی میشه و میگه واسه چی نامه را سوزوندی؟ گل میگه میخواستی تو خونه بمونی تا نامه را ببینی و نگهش داری! جیلین میگه حالا کی آورد نامه رو؟ از کجا معلوم از طرف خود بابا بوده؟ مادرش میگه دستخط خودش بود بعد درباره اون سوپی که دوست داشت گفته بود یا لیموهای تو چای! خود ظفر بود دیگه! سپس بعد از چند دقیقه حرف زدن از اونجا میخواد بره که جلوی در به جیلین میگه اینجوری نمیشه! گفتی مجبور شدین ازدواج کنین قبول ولی اگه چیزی هست باید با خانواده اش بیان سر یه میز بشینیم ببینیم چی به چیه نه اینکه هرجور خودت دوست داری حرکت میکنی به فکر ما هم اصلا نیستی!

اگه بابات بود اینجوری میکردی؟ قطعا نه! پس من اونقدرها ارزش ندارم و از اونجا میره. پارس در حال صبحانه خوردنه که به رضوان میگه به منشی نوا خبر بده بیاد برای بارجویی. اوزلم به ارن زنگ میزنه تا حال توچه را بپرسه ارن میگه نگران نباش همه چیز روبه راهه لازم نیست نگرانش باشی سپس بهش میگه توچه همیشه اینجوری تو خونه میشینه؟ اینجوری نمیشه میفرستمش بره مدرسه اوزلم میخنده و میگه اگه این کارو کنی پیشونیتو می بوسم، فاتح پیشش میره و میگه چه خبره؟ اوزلم جوری گرم و صمیمی صحبت میکنه که انگار با توچه صحبت میکنه سپس تلفنو قطع میکنه که ارن خوشش میاد.

ارن به آزمایشگاه میره و از دکترها میپرسه که چیزی پیدا کردن یا نه مامور بهش میگه نه کمیسر موی تو دستکش مربوط به یه مرده ولی اصلا تو سیستم ثبت نشده! ارن کلافه میشه و میگه ای بابا باز خوردیم به بن بست سپس بهشون میگه ادامه بدن. یه نفر به ایلگاز زنگ میزنه برای وکالت و بهش میگه شمارو استاد شاهور معرفی کرده سپس باهم قرار میزارن. جیلین میگه باریکلا دیشب یکی امروز یکی ایلگاز میگه استاد شاهور منو معرفی کرده بود سپس باهم صحبت میکنن و باهم از دفتر بیرون میرن که با ارن روبرو میشن. ارن بهشون میگه به به وکلای کایا! ایلگاز ازش میپرسه که خبری شده یا نه ارن میگه هم آره هم نه روی دستکش خون انگین پیدا شده معلوم بده که رو نبض انگین انگشتشو گذاشته تا بفهمه مرده یا نه.

قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۵۳ سریال ترکی قضاوت

تو دستکشم یه تار مو بود متعلق به یه مرد ولی مشخصاتش تو سیستم ثبت نشده. ایلگاز به جیلین میگه تو اطراف انگین مرد مو بلند نبود؟ جیلین میگه نه و تو فکر فرو میرن. نوا به اتاق پارس میره برای بازجویی نوا مدام از طرز سوال هایش ایراد میگیره که پارس میگه شما الان به عنوان شهروند ساده دارین بازجویی میشین نه قاضی! پارس ازش میپرسه محدوده ساعت ۳ بعدازظهر تا ۸ شب کجا بودین؟ نوا از حرف زدن طفره میره که پارس بهش میگه اگه نگی مجبور میشم بفرستمت پیش یه دادستان دیگه اونموقع کامل وارد زندگی خصوصیت میشن! ارن همان موقع وارد اتاق میشه و یه پرونده میده.

پارس عصبی میشه که ارن میگه واجب بود و میخواد بره که پارس با خوندن پرونده میگه چیه ماجرا؟ ارن ماجرای دستکشو بهش میگه و از اونجا میره. پارس وقتی میفهمه مضنون مرد هستش به رضوان میگه بازجویی تموم شد و نوا از اونجا میره که سدا اونو میبینه. همان موقع جیدا به سدا زنگ میزنه و میگه تحقیق کردم کسی که آقا جنید باهاش قرار میزاره و جند دفعه باهم دیده شدن نوا قاضی هستش سدا لبخند میزنه. ایلگاز و جیلین به طرف آدرس موکلی میرن که به ایلگاز زنگ زده بود. یکتا سر میز صبحانه با لاجین صحبت میکنه تا بفهمه بهش میگه که اون روز شیله نرفته یا نه اما لاجین چیزیو بروز نمیده و در آخر عصبی میشه و میگه این سوالا واسه چیه؟

بهم زنگ زدن گفتن کالبد شکافی پسرتون تموم شده بیا ببرینش من استرس دارم و نگرانم بعد تو این سوالارو میپرسی؟ سپس به آشپزخانه میره که مراد راننده آنها به لاجین میگه حالت خوبه؟ لاجین تایید میکنه و میگه الان خوبم. ایلگاز و جیلین به کارخانه میرسن اونجا براشون تعریف میکنن که یکی از کارکنانشان حین کار سهل انگاری میکنه و ۹۰٪ بینایی یه چشماشو از دست میده و الان از ما حقشو میخواد هرچند که بقیه میگن دستگاه درست بوده و مشکل از دستگاه نبوده که ما را مقصر میدونه سپس میگه دو روز دیگه دادگاهه و ازتون کمک میخوایم ایلگاز میگه کار سختیه تو دو روز اما جیلین میگه ما درستش میکنیم.

موقع رفتن از کسی که کنار اون فرد کار میکرده به عنوان شاهد واسشون تعریف میکنه ماجرارو و میگه من قبلش با دستگاه کار کردم سالم بود یعنی من فکر میکنم از قصد این کارو کرده جیلین میگه چرا باید به خودش صدمه بزنه؟ اون فرد میگه پول، چند وقتی بود پول لازم داشت شاید از قصد این کارو کرده. بعد از اونجا جیلین میگه میخوام برم کنسولگری آلمان تا درباره کشتی که بابام باهاش رفته سوال کنم ایلگاز هم باهاش راهی میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان