خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne). این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت

ایلگار وقتی میبینه ماشین انتقال جیلین به زندان هنوز آماده نیست بهشون میگه میبرمش تو اتاقم اما پارس میگه مگه میشه؟ جای مجرم تو بازداشتگاهه! ایلگاز میگه اونجا به اندازه بازداشتگاه امنه. پارس به ارن میگه برو اونجا کار اشتباهی نکنه. سدا وقتی پیش لاجین میره او ازش میپرسه واقعیت داره؟ پسرمو جیلین کشته؟ یکتا میگه آره دیگه پس کی کشته؟ دادستان کل با دیدن جیلین و ایلگاز به پارس میگه اینجا چخبره؟ چیشده؟ دادگاه عقب افتاده؟ پارس میگه نه قاضی حکم زندان برید ولی ماشین انتقال خراب شده دادستان ایلگاز خواست تو اتاق اون منتظر بمونه. ایلگاز تو اتاق به جیلین میگه چرا اونجا اصلا حرفی نزدی؟ چرا نگفتی تو نکشتیش؟ سپس بهش دلداری میده که حکم برائتشو میگیره جیلین با گریه و ترس بهش میگه که امکان داره کار من باشه! ایلگاز میگه چطور؟ چیزی یادت اومد؟ جیلین دست و پا شکسته چیزهایی یادش میاد و میگه آره و همه چیزهایی که یادش اومده را میگه از طرفی دادستان کل و پارس و مامورها پشت در اتاق ایلگاز ایستادن و ازش میخوان تا درو باز کنه اما ایلگاز اعتنایی نمیکنه و مدام به جیلین میگه یخورده فکر کن ببین ماشه را کشیدی یا نه؟ کشیدی؟ جیلین مدام سر تکون میده و میگه چیزی یادم نیست ایلگاز میگه فکر کن خوب فکر کن! از طرفی به در اتاق میکوبن و میخوان با کلید زاپاس درو باز کنن که جیلین میگه چیزی یادم نیست و ایلگاز درو باز میکنه. جیلین را میبرن تا به زندان منتقل بشه دادستان کل به ایلگاز و پارس میگه تو اتاق باشین کارتون دارم. مادر جیلین مدام خودشو سرزنش میکنه و میگه مقصر تمام اینا منم هستم نباید دخترمو از خونه بیرون میکردم تا به اون دادستان پناه ببره و باهاش ازدواج کنه که اینجوری بشه! وقتی جیلین را میبینه به طرفش میره و بغلش میکنه و میگه نترس و دلداریش میدن.

قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۴۴ سریال ترکی قضاوت

دادستان کل به ایلگاز میگه میدونم درکت میکنم به هر حال همسرته ولی باید به خودت مسلط باشی داری زیاده روی میکنی و واسش خط و نشون میکشه که حدشو بدونه بعد از رفتنش پارس به ایلگاز میگه باید قبول کنی که جیلین این کارو کرده حالت جنون بهش دست داده بود همه ی شواهد علیه جیلینه! من ازش مواظبت میکنم اما اگه تو دخالت کنی من نمیتونم کاری کنم! ایلگاز با کلافگی میگه تموم شد؟ پارس از اونجا میره که ایلگاز حسابی عصبی میشه. لاجین از پنجره خانواده جیلین را میبینه و میگه واسم کفن آورده بود میگفت امیدوارم پسرتو تو این کفن بپیچونی تا بفهمی چه دردی میکشم! آهش گرفت. یکتا میگه کی این اتفاق افتاد؟ لاجین میگه خیلی وقت پیش یادم نیست، یکتا میگه اون کفن کجاست؟ لاجین میگه حتما یه گوشه ای تو خونه نمیدونم! سپس یکتا ازشون میخواد تا به خانه برن سریعا. پارس با دیدن ارن که میخواد بره اتاق ایلگاز جلوشو میگیره و میگه خیر باشه اینجا چیکار میکنی؟ مگه تو یه پرونده نداری که باید روش کار کنی؟ ارن تایید میکنه که پارس میگه پس چرا اینجا رژه میری؟ برو به کارت برس دیگه! ارن با کلافگی میره. دادستان کل به پارس میگه دیدی؟ اون همه باهاش حرف زدم بعد تهش هیچیم نمیگه! پارس میگه باید به ایلگازم حق بدیم بالاخره فکرشم نمیکرده که جیلین همچین کاری بتونه بکنه شوکه شده بود واسه همین نتونست چیزی بگه! دادستان کل میگه به من ربطی نداره اگه نمیتونی کنترل کنی پرونده را بدم به یکی دیگه! نباید ایلگاز تو این پرونده دخالت کنه اگه کوچکترین چیزی بفهمه من تورو مقصر میدونم و ایلگازو میفرستم بازپرسی تعدیلشم میکنم اگه بازم تکرار کنه کارشو از دست میده! پارس میگه فهمیدم دادستان ارشد. جیلین را بعد از گشتن به سلول موقت میفرستن و بهش میگن فعلا اینجا میمونی بعدش باید بری پیش روانپزشک بعد مشخص میشه که باید کجا بری.

متین به اتاق ایلگاز میره و باهاش درباره اتفاق های افتاده برای جیلین حرف میزنه ایلگاز میگه من باور نمیکنم که جیلین همچین کاری کرده باشه متین میگه اگه کرده باشه و حقیقت داشته باشه چی؟ ایلگاز میگه چیزی عوض نمیشه بازم کنارش میمونم سپس از اونجا میره. ارن با ایلگاز تو رستوران قرار میزارن و درباره چیزهایی که فهمیدن و مدارک و شواهد ثبت شده صحبت میکنن سپس ایلگاز میگه باید برم ملاقات جیلین ارن هم میگه منم روی این چیزهایی که پیدا کردیم فکر میکنم. پارس تو اداره تمام کسایی که رو پرونده جیلین کار میکنن را جمع میکنه و بهشون میگه هرچیزی که فهمیدنو بهش بگن ارن میگه هنوز چیز خاصی دستگیرمون نشده ولی ۷تا ته سیگار نزدیک خونه پیدا کردیم هوای اون روز بارونی بوده ولی ته سیگارها خشک بودن انگار که یه نفر اونجا منتظر بوده پارس میگه خیلی خوبه درباره اش تحقیق کن اگه با مدرک بیاین سراغم خوشحال میشم ولی اگه دوستیم قاطی کنیم اصلا خوب پیش نمیره! سپس بهشون میگه اگه دادستان ایلگازو دوست دارین و واستون ارزش داره از این پرونده دور نگهش دارین وگرنه میره واسه بازپرسی و عزل شدن! پارس دم در کلانتری متین را میبینه و به او هم این قضیه را میگه و میره. متین پیش ارن میره و میگه دادستان پارس به شما هم درباره ایلگاز گفت؟ غر زد؟ ارن تایید میکنه که متین میگه حق با اونه هرکاری میکنه بکنین تا حرف برای من و پسرم در نیاد و میره. ایلگاز به دفتر میره و به صاحب دفتر میگه من کلید یادم رفته بیارم شما یدک دارین؟ یا کلیدساز میشناسین؟ او بهش میگه چند نفر تو دفتر هستن. ایلگاز در میزنه که با خانواده جیلین روبرو میشه آنها واسه جیلین ساک جمع کردن و ایلگاز بعد از کمی حرف زدن با آنها ساکن میگیره تا به جیلین برساند….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان