خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne). این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت

برای پارلا یه دسته گل و یه کارت میاد که روش نوشته میدونیم دوپینگ کردی باید تا ساعت ۶ بری به مربیت بگی و مدالو پس بدی وگرنه ما میگیم و آبروریزی میشه پارلا حسابی میترسه. ایلگاز و جیلین پیش همسایه الیف میرن و ازش درباره الیف و مادرش سوال میکنن او بهش میگه راسیتش اون اصلا به الیف رسیدگی نمیکنه حتی یه پسر بچه هم قبل از الیف داشتن ولی یکدفعه مرد نمیدونم اصلا چیشد! ارن سر قرار با اوزلم بهش اصرار میکنه تا برن همه چیزو به توچه بگن اما اوزلم قبول نمیکنه و میگه نه توجه نابود میشه اما ارن میگه چاره ای نیست و بهش میگه ساعت ۵ بعدازظهر یادت نره سپس از اونجا میره. ایلگاز و جیلین از خونه بیرون میان و جیلین میگه به همون چیزی که من فکر میکنم تو هم فکر میکنی؟ ایلگاز میگه آره سپس زنگ میزنه به ارن و میگه سریع این آدرسی که میدم یه اکیپ بفرست آمبولانسم باشه. رضوان پیش پارس میره و بهش خبر میده که مدرکی هلیه سدا پیدا نشده و نمیتونیم تو بازداشتگاه نگهش داریم. پارس کلافه میشه. جیلین به ایلگاز میگه ما الان اینجا منتظریم چی هستیم؟ ایلگاز میگه نیرو بیاد دیگه جیلین وجدانش را قلقلک میده که اگه منتظر باشیم تا اونا بیاد شاید یه اتفاقی واسه الیف بیوفته و یه دارو دیگه بده بهش! ایلگاز کلافه میشه و سریعا به طرف آن خانه میرن. مادر الیف بهش یه سرم میزنه و وقتی صدای درو میشنوه جا میخوره. ایلگاز ازش میخواد درو باز کنه اما او میگه الان موقعیت مناسبی نیست ایلگاز میگه اگه باز نکنی درو میشکنم! سپس با شکستن در وارد خانه میشن و ایلگاز میبینن الیف بیهوشه سپس سریعا اونو برمیداره و جیلین در را به روی مادرش قفل میکنه. وقتی به بیرون میرن ارن و نیروها از راه میرسن که ایلگاز میگه برن اون زن را دستگیر کنن.

قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۳۷ سریال ترکی قضاوت

سپس خودشان سریعا به طرف بیمارستان راهی میشن. بعد از رفتن آنها توچه به ارن زنگ میزنه و میگه کمک کن بابام داره مامانمو میکشه! ارن با شنیدن این حرف سریعا به طرف خانه آنها میره. پارس به بازداشتگاه میره و سدا را از اونجا آزاد میکنه سدا بهش میگه همکارها آزادم میکردن احتیاجی نبود بیاین! هم انگینو تو انفرادی بردین هم منو بازداشت کردین اما هیچکدومشون تاثیری تو روند کار نداره! زمانو دارین از دست میدین و میره. پارلا با ناراحتی و حالی داغون به طرف خانه میره و تو اتاقش در را به روی خودش قفل میکند و با خوردن قرص خودکشی میکنی. مردان پیش سردار میره و به صورتی تهدیدآمیز ازش میخواد تا درباره خودش بهش بگه و هرچی درباره چینار میدونه به کسی چیزی نگه سردار قبول میکنه. سردار پیش چینار میره و بهش میگه واست یه راه دیگه پیدا کردم یه نفر دیگه هست که واست پاسپورت درست میکنه چینار با کلافگی میگه آخه با کدوم پول هان؟ سردار میگه واست اونم درست میکنم اما به یه شرط که بهم بگی چه اتفاقی افتاده واسه چی یهو میخوای بری خارج؟ چینار عصبی میشه و ازش میخواد بزنه کنار سپس میگه خاک برسرت با این رفاقتت و از اونجا میره. موقع برگشت به خانه روی درخت های محله میبینه که همه جا پر از عکس ظفر اردوعان هستش به عنوان گمشده چینار میترسه و به حالت دویدن به خانه برمیگرده و با دیدن پدربزرگش میگه همه چیو بهم میگه فقط ازم محافظت کن مردان میگه نگران نباش چیزی نیست که نشه حلش کرد جزء مرگ سپس میرن قدم و حرف بزنن. ایلگاز و جیلین به بیمارستان رسیدن و سرمی که جیلین برداسته بود را به دکتر میده تا بررسی کنن چی بوده توش. ارن به خانه اوزلم رسیده که میبینه اوزلم رو زمین افتاده و توچه با گریه بالاسرشه او سریعا اوزلم را به بیمارستان میرساند.

یکتا وقتی میبینه سدا آزاد شده کلافه میشه سپس به ملاقات انگین میره. آنها کمی باهم بحث میکنن و در آخر یکتا بهش میگه که من یه کاری میکنم تا از اینجا خلاص بشی میتونم فراریت بدم! انگین میگه بالاخره یکی به عقل اومد البته میدونستم که اولین نفر خودتی چون تو از همشون بیشتر دل و جرأت داری سپس قبول میکنه و میگه پس سریعا شروع کن بعدا درباره اش حرف میزنیم سپس میره. دکتر به ایلگاز و جیلین میگه که بچه حالش خوبه ولی بهتره چند روزی اینجا تحت مراقبت های ویژه باشه سپس میگه تو سرمی که دادین چندتا دارو خواب آور بوده با چند مدل مواد شوینده! ایلگاز با جیلین صحبت میکنه و میگه این پرونده حق توعه اگه تو نبودی الان معلوم نبود این بچه چه اتفاقی واسش می افتاد من کنار میکشم برو پیش پارس یا یه نفر دیگه و باهاشون به این پرونده رسیدگی کن جیلین خوشحال میشه. سدا سر قرار با استادش میره و ازش عذرخواهی میکنه که دیر رسیده سپس استادش میگه اگه چیزی میخوری بگو بیارن همراهیت کنم اما سدا میگه خیلی معذرت میخوام اما یه کار خیلی مهم دارم باید سریع برم وگرن دوست داشتم بیشتر پیشتون میموندم سری بعدی جبران میکنم استادش کتاب خودش را با امضاء بهش میده و سدا میگه سطر به سطرشو با لذت میخونم موقع خداحافظی بهش میگه کار مهمت که به انگین ربط نداره نه؟ سدا سعی میکنه بحثو عوض کنه سپس میره. آیلین و عثمان وقتی متوجه میشن که پارلا خودکشی کرده حسابی میترسن و سریعا اونو به بیمارستان میرسونن سپس به جیلین خبر میدن. آنها سریعا به بیمارستان میرن که آیلین کارت را به جیلین نشون میده و میگه تو جیبش پیدا کردم! جیلین کارتو به ایلگاز نشون میده و میگه کار اون عوضیه همان موقع انگین به جیلین زنگ میزنه و حال پارلا را میپرسهجیلین بدون هیچ حرفی از اونجا میره ایلگاز هم به دنبالش میره. کتابی که انگین خواسته بود کتاب استادش بوده که بالاخره به دستش میرسه و او شروع میکنه به خواندنش….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان