خلاصه داستان قسمت ۱۸۴ سریال ترکی قضاوت

صفحه اقتصاد - در این پست خلاصه داستان قسمت ۱۸۳ سریال ترکی قضاوت از نظرتان می گذرد. یکتا پیش عمر میره فقط یه سوال میپرسم جواب بده

خلاصه داستان قسمت ۱۸۴ سریال ترکی قضاوت

صفحه اقتصاد - در این پست خلاصه داستان قسمت ۱۸۳ سریال ترکی قضاوت از نظرتان می گذرد. یکتا پیش عمر میره فقط یه سوال میپرسم جواب بده اونم اینکه چرا؟ تو این بازی فقط ایلگاز نسوخت هدفت منم بودم! جواب بده عوضی چرا؟ مامور میاد و اونو میبره تو سلول خودش. جیلین تو خونه در حال غذا درست کردنه که ایلگاز میاد و بغلش میکنه جیلین یهو میترسه و میگه ترسیدم نباید مثل روح بیای! زنگ خانه به صدا درمیاد که ایلگاز با باز کردن در با ارن و دریا روبرو میشه. همگی سر میز شام میخوان بشینن که ارن اطلاع میده به کمیسر ارشد ارتقا پیدا کرده همگی بهش تبریک میگن.

عمر با یکتا حرف میزنه و میگه من در آخر میرم بیرون چون من کاری نکردم به دستور تو بوده! یکتا عصبانی میشه. ارن کارت های شناسایی و بانکی جعلی که واسه خودشون درست کرده را بهشون میده جیلین میگه خوب کی نقشه را شروع کنیم؟ ایلگاز میگه از همین فردا شروع میکنیم. عثمان و آیلین با پارلا سر میز نشستن و عثمان میگه تو دیگه بزرگ شدی دخترم به زودی میری دانشگاه و مستقل میشی ازت میخوایم هرچی شد بهمون بگی تا باهمدیگه درباره اش تصمیم بگیریم تا دلت نشکنه پارلا قبول میکنه و عثمان میپرسه خوب ما احساس کردیم رابطه ای بین تو چینار هست درسته؟ پارلا میگه نه رابطه خاصی نیست فقط از هم یخورده خوشمون میاد همین سپس میره تا بخوابه، آیلین به عثمان میگه شگفت زده ام کردی فکر نمیکردم انقدر خوب برخورد کنی!

ایلگاز و ارن ماشینی که میخوان واسه نقشه شون اجاره کنن را اجاره میکنن سپس مطلع میشن که یه نفر تو زندان کشته شده ارن میگه انگاری چیزی داشته میخوره پریده تو گلوش کسی هم بهش کمک نکرده خفه شده شایدم کمک کردن ولی بازم خفه شده! ایلگاز میره طبقه پایین تا از پدربزرگش بپرسه کار اون بوده یا نه. آنها همگی به طبقه پایین میرن و ایلگاز وقتی از پدربزرگش میپرسه که اون تو این کار دست داشته یا نه مردان میگه نه. جیلین و ایلگاز بعد از رفتن همه وقتی برمیگردن خونه شون برای تعطیلاتی که میخوان برن سفر هتل انتخاب میکنن.

فردای آن روز حاضر میشن تا به طرف دادگستری برن اونجا جیلین به عنوان وکیل یکتا هستش و ایلگاز با اوزجان اظهارات یکتارو میگیرن یکتا اعتراف میکنه به کارهایی که عمر گفته بود یکتا انجام داده سپس ایلگاز دستور بازداشت یکتارو میده. تو راه و جیلین بهش میگه همه چیز طبق نقشه مون پیش میره یکتا میگه امیدوارم وگرنه اتفاق بدی میوفته.

ایلگاز به بازداشتگاه میره و به عمر میگه تو آزادی عمر با خونسردی همیشگیش جواب میده که میدونستم حق به حقدار میرسه. ایلگاز باهاش اتمام حجت میکنه که دور و بر جیلین نبینتش. ارن و دریا به اونجا میان و به ایلگاز و جیلین میگه شما دوتا برای سفر به ایتالیا زیادی خوشتیپ نیستین؟ اینجوری میخواین بیاین؟ جیلین میگه نمیدونم چرا اینارو پوشیدیم میریم عوض میکنیم. بعد از تعویض لباس باهمدیگه به اتوگالری میرن برای کرایه ماشین سپس دوتا ماشین کرایه میکنن یکی برای جیلین و ایلگاز و اون یکی برای ارن و دریا.

لاجین با مربی خصوصیش تو خونه در حال ورزش کردن که عمر آروم وارد خانه میشه و با سلام کردن به لاجین او را میترسونه لاجین شوکه میشه. بعد از اتمام ورزش به اتاق عمر میره و ازش میپرسه کی آزادتون کردن؟ عمر میگه یکتا هنوز اون توعه من آزاد شدم! لاجین که حسابی ترسیده میگه خوشحال شدم واست و ازش میخواد کمی باهم حرف بزنن عمر قبول میکنه سپس بعد از کمی حرف زدن با عمر از اونجا میره……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان