خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت

متین به هالوک میگه که موندن من و کار کردن واسه شما تو این وضعیت زیاد خوب نیست شاید اذیت بشین چون یکی از اون گروگانگیرها عروسم بوده پسرم که دادستانه اما هالوک میگه از من که چیزی ندیدی! دیدی؟ بوراک را هم دیدی میتونه قاتل باشه؟ بمون الان بری خیلی بد میشه! متین قبول میکنه و میگه باشه هرجور خودتون میخواین. جیلین مرخص میشه و گل بهش میگه نمیزارم جایی بری باید بیای پیش خودم قیافه شده پوست و استخوان!

میای چند وقت بهت غذای خوب میدم تا بخوری جون بگیری، جیلین میگه مامان نیاز نیست نگران باشی من الان حالم خوبه تازه ایلگازم خوب مراقبمه احتیاجی نیست نگران باشی! گل میگه آره مراقبت کردن ایلگازتم دیدیم از ۷ طبقه زیر زمین پیدات کردیم! ایلگاز کمی دورتر میره وایمیسته که جیلین میگه مامان این حرفا چیه که میزنی ایلگاز خیلی خوب بهم میرسه و مراقبمه تازه اون منو پیدا کرد نجاتم داد! میدونی که دختر تحت سلطه ای نیستم نمیتونم اینجوری زندگی کنم!

گل با شنیدن حرفاش نرم میشه و میگه باشه سپس سوار ماشین میشه که ایلگاز میگه اگه بخوای میتونیم بری چند روزی پیش مادرت اینجوری خیالشم راحت میشه نگرانیش رفع میشه جیلین میگه نه نمیخواد من الان جاییم که دلم میخواد. سپس جیلین میگه میتونی بری کلانتری ایلگاز میگه نخیر میریم خونه استراحت کنی خودمم از کنارت تکون نمیخورم! جیلین میگه خوب منم میتونم بیام اونجا میدونم که فکرت اونجاست.

آنها سر راه نخود پلو میگیرن و بعد از خوردن به طرف کلانتری راهی میشن. هالوک به دیدار یکتا رفته و باهمدیگه درباره بوراک و پرونده اش صحبت میکنن. یکتا شرایط و چیزی که در قبال گرفتن پرونده اش میخواد را بهش نشون میده اون نیز قبول میکنه. جیلین و ایلگاز به اداره میرسن که چینار با دیدنش پیشش میره و میگه خدا بد نده آبجی جیلین خوشحال شدم پیدا شدی! جیلین تشکر میکنه که بعد تز رفتن چینار ایلگاز میگه. البته به لطف چینار تورو پیدا کردیم!

جیلین میگه چطور؟ یعنی چی؟ ایلگاز میگه وقتی داشتیم دنبال بوراک میگشتیم اومد و بهمون اطلاعاتی داد که تونستیم پیداتون کنیم. ارن و پارس از پشت شیشه اتاق بازجویی بوراک را میبینن و به همدیگه میگن این خیلی ریلکس نیست؟ انگار نه انگار که مضنون به قتله! حتی دستاشم نمیلرزه! سپس پارس با کلافگی میگه پس وکیلش کجاست؟ بیاد کارو تموم کنیم دیگه! آنها به اتاق ارن میرن که بعد از چند دقیقه هالوک به همراه یکتا تیلمن به اونجا میرن و همه متوجه میشن که یکتا وکیل بوراک شده.

یکتا اول میره کمی با بوراک حرف میزنه سپس باهمدیگه وارد اتاق بازجویی میشن. یکتا میگه اول بهم بگین با چه اتهامی، چه مدرکی موکل منو میگین قاتله؟! آدمی که خودشم جزء گروگانگیرها بوده! و الان باید تو خانه در حال استراحت کردن باشه! ایلگاز بهش میگه کشتن اون جنازه ها زیر سر توعه آره؟او میخنده و میگه مسخره ترین چیزی بود که تاحالا شنیدم! یکتا دلیلشو میخواد بدونه که ایلگاز میگه تو خانواده ات کی مردن؟

قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۲۱ سریال ترکی قضاوت

بوراک میگه من ۱۲ سالم بود کل خانواده ام سوختن سپس زخم دستشو نشون میده و میگه من رفتم نجاتشون بدم تازه! ایلگاز میگه خانواده ات از نظر جنسی و سنی با مقتول ها مطابقت داره اون نظرسنجی راه انداختی تا همه ی کسانی که یه خوی وحشی گری توشون هست را پیدا کنی و بعد هم طبق سن خانواده درست میکنی بعد انقدر گشنگی و تشنگی بهشون میدی که عصبی بشن تا خودتو تبرعه کنی و حال خودتو خوب کنی! بوراک میزنه زیر خنده و میگه خیلی مسخره ست!

یکتا میخنده و میگه سناریو خیلی جذابیه کی نوشته؟ بعد از چند دقیقه بازجویی کردن ارن و ایلگاز از اونجا بیرون میرن و دنبال راه حلی می افتند که بوراک را نگه دارن. اما هرچی فکر میکنن میبینن که مدرکی نیست تا بتونن اون همونجا نگه دارن! پارس به ایلگاز میگه احتمال داره ما اشتباه کرده باشیم! و اصلا کار بوراک نبوده باشه چون حرفاش همه بهم میخوره! ایلگاز میگه پس اون موتور چی بود؟ وقتی شب رفتم موتور اونجا نبود ولی صبح که به اونجا رفتیم موتور بود! پارس میگه شاید نگران بودی اصلا به چشمت نیومده!

بالاخره بوراک آزاد میشه و یکتا با هالوک و بوراک به یک رستوران میرن تا آزادی بوراک را جشن بگیرن. یکتا طبق توافقش سوییچ ماشینی را از هالوک میگیره و وقتی با بوراک تنها میشه بهش میگه تا با من روراست و صادق نباشی کاری نمیشه کرد! و بهش میگه که چند سال پیش یه موکل داشتم که دیده بود یه نفر تو اون چاه یه چیزی میندازه یه چیزی مثل جسد گربه بوراک با شنیدن این حرف بهم میریزه و بهش میگه منتظرت بودم که کی این بحثو باز میکنی! یکتا میگه پس منو یادته!

بوراک میگه من حافظه خیلی قوی دارم چهره ات، صدات همش یادمه سپس یکتا میگه اگه همه چیزو تعریف نکنی میرم پیش ایلگاز و همه چیزو بهش میگم بوراک میگه باشه تعریف میکنم ولی پدربزرگم چیزی نفهمه. ایلگاز در اتاق بازجویی نشسته و مدام فیلم بازجویی از بوراک را میبینه یه صحنه نظرش را جلب میکنه. یه مامور میاد تو اتاق بازجویی تا به بوراک آب بده. اون مامور خون دماغ شده که بوراک با دیدن خون به گفته خودش که غش میکنه نه تنها غش نکرد بلکه حالش خیلی خوب هم بوده و اصلا حالش بد نشد ایلگاز میزنه رو میز و میگه همینه میدونستم یه ریگی به کفشته! قاتل خود تویی……..!

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان