خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت

طرف معامله پارس میگه مگه چیکار کردیم که میخواین مارو دستگیر کنین؟ با دادستان ارشد نشستم دارم املت میخورم! ایلگاز میگه دادستان ارشد گفته که بهش رشوه دادین و ازم خواست تا حین ارتکاب جرم بیایم دستگیرتون کنیم. سپس آنها را به اداره منتقل میکنن بعد از رفتنشون ایلگاز به پارس میگه بعدا به خاطر اینکه با روی سفید وارد دادستانی میشی ازم تشکر میکنی پارس حتی سرشو بالا نمیاره و میخواد از اونجا بره که ایلگاز میگه میخوای باهات بیایم؟

پارس با دست نشون میده که نمیخواد و بدون نگاه کردن بهشون از اونجا میره. ارن تو ماشین به ایلگاز میگه کار بزرگی کردیا به نظرم لوح دوست خوبو بگیر بزن به دیوار! سپس باهمدیگه درباره حال پارس حرف میزنن. جیلین افرادی را که تو کانتر هستن میشماره و با خودش میگه پنج نفر! سپس یاد حرف های خودش درباره پرونده می افتد. یکی از اونا به جیلین میگه بپوش اوناییو که داده بپوش تا مارو نکشته! جیلین با ترس و چشمانی گریان با خودش میگه خانواده جدید قاتل ماییم! آدم های تو کانتر جیلین را مجبور میکنن تا لباس هایی که دادن بهش را بپوشه جیلین دو به شکه و نمیدونه باید چیکار کنه.

سپس شروع میکنه به پوشیدن و گردنبندشو به عنوان نشونه میزاره تو لباس هاش. بچه ها گریه میکنن و میگن ما مامانمونو میخوایم! سپس جیلین خودشو جمع و جور میکنه و میگه خوب بیاین یخورده همدیگرو بشناسیم شاید بتونیم بهم کمک کنیم کی از اونا مخالفت میکنه و میگه به تو چه که من کیم و اسمم چیه؟! نکنه با اونا همکاری چیزی داری! جیلین میگه نه من وکیلم اسمم جیلین اردوعانه اینجوری بهتر میتونیم از اینجا خلاص بشیم اگه بهم اعتماد کنیم! سپس ازشون میپرسه که صداشو شنیدین؟ زنه مرده؟ او میگه والا اصلا حرف نمیزنه مینویسه میده که چیکار کنیم سپس جیلین برگه را میخونه که نوشته لباس خاطرم بپوش! جیلین به پنجره میزنه و کمک میخواد.

قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۱۵ و ۱۱۶ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز به اتاق پارس میره که او با شرمندگی نمیتونه حتی تو چشماش نگاه کنه و ازش میخواد تا اونو بازداشت کنه اما ایلگاز میگه تو کاری نکردی که مجازات بشی! پارس میگه چرا من داشتم خلاف قانون عمل میکردم از شرمندگی نمیتونم تو چشماتون نگاه کنم! ایلگاز باهاش حرف میزنه و میگه تو هیچ گناهی مرتکب نشدی! فقط نیتشو داشتی هنوز کاری نکردی که جلوتو گرفتیم و من به عنوان یه دادستان طبق قانون عمل میکنم و میگم که هیچ گناهی مرتکب نشدی که مجازات بشی!

پارس از درماندگی گریه میکنه که ایلگاز سعی میکنه آرومش کنه. پارس میگه داری ناخواسته لاپوشونی میکنی! ایلگاز میگه نه اصلا اینجوری نیست من با کوچکترین چیزی که احساس کنم به قانون عمل میکنم! دفنه تو حساط نشسته چون کسی نیست که اونو به مدرسه ببره تا توی جشنش شرکت کنه ایلگاز میگه پاشو بریم من خودم میرسونمت اما ارن بهش میگه نمیخواد تو استراحت کن من خودم میبرمش. ایلگاز وقتی به خانه میره میبینه که جیلین نیست و خونه همونجوری مرتبه! جیلین به در اون سلول می زنه و ازشون میخواد تا از اونجا بیرونشون ببرن!

اما کسی اعتنایی نمیکنه در یه لحظه باز میشه و یه بطری آب به داخل میندازن. یکی از آدم های زن انی شده سریعا میپره روش و بطری را میگیره و بیشتر آبو میخوره. همگی باهاش دعواشون میشه که او میگه خودم برای خودم بیشتر مهممم! به ارن زنگ میزنن و خبر میدن که دوباره گزارش سه تا دزدیده شدن دارن. ایلگاز با عجله به طرف دفتر کار جیلین میره که میبینه آیلین تازه رسیده اونجا. ایلگاز ازش میپرسه که جیلین پیش او بوده یا نه! آیلین میگه نه ایلگاز شوکه میشه که آیلین میپرسه چیشده؟ ایلگاز میگه از دیشب رفته خونه!

خونه شما هم نبوده! پس چیکار کنیم؟ ایلگاز تو فکر فرو میره و با ترس به ارن زنگ میزنه ارن با عجله به ایلگاز میگه که گزارش مفقودی داریم به دختر جوان با سه تا مرد! و حدود سناشونو میگه. ایلگاز شوکه میشه و به ارن میگه که جیلین گم شده سیگنال گوشیشو بگیر ببینیم چی به چیه! ایلگاز سپس یهو تو فکر فرو میره و حسابی میترسه و با خودش میگه جیلین پیدات میکنم! و با عجله به طرف کلانتری راهی میشن. جیلین به زندانی ها میگه اگه باهم متحد بشیم میتونیم کاری که قبلیا نتونستن انجام بدن را انجام بدیم! همون آدم عصبی میگه قبلیا؟ یعنی چی؟ تو کی هستی؟

و یکدفعه گردن جیلین را میگیره که بقیه ازش جداش میکنن. همان موقع یه نان سیمیت میندازن داخل که جیلین میگه من واسه خودم نمیخوام برای شماها تقسیم میکنم! لاجین پیش دکتر رفته و میگه اصلا نتونستم بخوابم یکتا چشه؟ اون اصلا هیچکیو نداره جزء من. دکتر باهاش حرف میزنه که لاجین به یکتا زنگ میزنه. یکتا با دیدن اسم لاجین رو گوشیش با خنده میگه میبینم خوابت نبرده! عزیزم!

عثمان تو اینترنت میگرده و یه بیمارستانی را پیدا میکنه که چتین اونجا کار میکنه سپس به بیمارستان زنگ میزنه و برای خودش وقت میگیره. آیلین و ایلگاز در حال رفتن به کلانتری هستن که چتین به آیلین زنگ میزنه و حالشو میپرسه او میگه اصلا خوب نیستم جیلین گم شده و پیداش نمیکنیم! او آیلین را دلداری میده و میگه که چیزی نشده پیداش میشه نگران نباش……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان