خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت

لاجین میخواد از بیمارستان بره که پرستار بهش میگه دکتر خواسته شمارو ببینه انگار برای یکتا تیلمن یه آزمایش سخت نوشته لاجین تو فکر فرو میره. مستاجر جدید خانه متین تو بازجویی به ایلگاز میگه به خدا من اصلا اونو نمیشناسم فقط اومده بود آرایشگاه لاک ناخن هاشو پاک کنم واسش بعدش که فهمید من دنبال خونه میگردم خونه شمارو بهم معرفی کرد سپس تولگا به اونجا میاد و بهشون میگه اینو من گیر آوردم!

آدرس خونه یکی از فامیل های خانواده اوجاقاست. آنها تعجب میکنن و میگن تو اینو از کجا گیر آوردی؟ تولگا میگه از متد جدید سپس ارن یه اکیپ میفرسته به آنجا برن. دریا کیفرخواست را مینویسه و به اتاق پارس میبره اما پارس میگه اینو ببر عوضش کن دریا میگه ببخشید؟ میخوای تا از موقعیتم استفاده کنم؟ آنها بعد از کمی بحث کردن پارس با عصبانیت میگه که من اینجا حرف آخرشو میزنم و میگم برو عوضش کن اما دریا بدون اعتنا کردن بهش با عصبانیت میره پارس هرچی صداش میزنه میبینه که بهش اعتنا نمیکنه.

جیلین به آیلین زنگ میزنه و میپرسه که کجاست او میگه من جاییم اومدم واست تعریف میکنم. جیلین سر کوچه حضور یه مرد را احساس میکنه ولی تا به خودش میاد اونو نمیبینه وقتی به داخل دفتر میره از پشت پنجره هم یه نفر را میبینه ولی حدس میزنه که داره توهم میزنه و به کار خودش ادامه میده. یکتا میخواد از بیمارستان بره که لاجین سعی میکنه جلوشو بگیره و پیش دکتر بره اما یکتا قبول نمیکنه و میخواد از بیمارستان بره که در آخر به لاجین میگه من خودم رفتم پیشش گفت دارم میمیرم حالا خیالت راحت شد؟ خوشحال شدی؟ و از اونجا میره که لاجین شوکه میشه.

یه زن به کلانتری اومده پرونده کودک رباعی باز میکنه و میگه که بچه اش را دزدیدن. همان موقع دریا به ایلگاز زنگ می زنه و باهاشون کافه نزدیک اداره قرار میزاره. گل که به آیلین قول داده بود تا بهش بگه که واسه کی انقدر غذا درست میکنه میبره بیرون از خانه ؟ آنها به یک پرورشگاه میرن که تمام بچه ها دورشو میگیرن و خوش آمد میگن بهش آیلین لبخند میزنه که گل واسش تعریف میکنه و میگه اینجا حالم خوبه با این بچه ها حالم خوب میشه آیلین گریه اش گرفته و میگه چقدر کار خوبی میکنی مامان! سپس گل میگه حالا تو بگو واسه چی انقدر به خودت میرسی؟ آیلین لبخند میزنه.

قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۱۴ سریال ترکی قضاوت

دریا سر قرار به ایلگاز و ارن میگه که پارس داره یه کارهایی میکنه. ارن دلیلشو میپرسه که دریا میگه چی هایی ازم میخواد خلاف قانون! دریا تعریف میکنه که دیشب ما رفتیم رستوران وقتی برای سرویس رفت موقع برگشت خیلی بهم ریخته بود ازش هرچی پرسیدم هیچی نگفت ولی معلوم بود که ناراحته. رفتیم خونه جیب لباساشو گشتم میدونم کار اشتباهی بوده ولی چاره ای نداشتم حالش خوب نیست! عکس هوایی از پهپاد را از جنازه ها تو جیبش پیدا کردم که پشتش نوشته بود میتونم کمکت کنم که قاتل خواهرتو پیدا کنی و باهاش قرار گذاشته بود. ارن میگه دیگه چی؟ محاله! ایلگاز میگه مطمئنی؟

سر قرار رفته یا نه؟ دریا میگه نمیدونم ازن بهش میگه این اتهام بزرگیه ها! از دادستان پارس بعیده! اما دریا میگه حالش خوب نیست فقط میخواد قاتل خواهرش پیدا بشه و از اونجایی که اصلا پرونده جلو نرفته خوب معلومه که وسوسه میشه تا بره ببینه چی به چیه! امروزم که ازم علنا خواست تا کیفرخواستو تغییر بدم! ایلگاز بلند میشه و میخواد بره که ارن میگه کجا؟ ایلگاز میگه پیش پارس. جیلین وارد یه پارکینگ میشه که وقتی از ماشین پیاده میشه یه نفر از پشت سر اونو بیهوش میکنه و با خودش میبردش.

ایلگاز پیش پارس میره و ازش خبر میگیره سپس بهش میگه چیزی هست که بخوای به من بگی؟ پارس میگه نه ایلگاز میگه مطمئنی؟ چیزی نیست که به درد پرونده بخوره؟ پارس میگه نه و با کلافگی از اونجا میره. دفنه با مردان پیش مستاجر جدید با پسرش که تو حیاط نشسته میرن. دفنه هرچی از اون پسر سوال میکنه او اصلا حرفی نمیزنه. ایلگاز به اونجا میاد و به متین میگه میتونه بهش کمک کنه یا نه و ازش مشورت میخواد، ایلگاز میگه فکر کن دوستت رفیقت داره یه کار اشتباه میکنه یه کاری که زندگیشو خراب میکنه و ازش میخوای تا باهات درمیون بزاره ولی نمیزاره چیکار میکنی تو؟

متین میگه فقط اینو میتونم بهت بگم که اگه برگردم به قدیم و چینار ازم کمک بخواد اول از همه تمام جوانب را میسنجم و هرچی هم که تو ذهنم بیاد بازم هیچ وقت اون کارو دیگه نمیکنم با ماشین میبرمش کلانتری ایلگاز که جواب سوالشو پیدا کرده سریعا به ارن زنگ میزنه و میگه مامورهارو بفرست برن پیش پارس. جیلین به هوش اومده ولی تو صندوق عقب یک ماشینه! مامورها میرسن و با دستور ارن به داخل میرن پارس با دیدن اونا جا میخوره و سرشو به حالت شرمندگی پلیین میندازه. جیلین وقتی چشماشو باز میکنه خودشو تو یه کانتر میبینه که چند نفر دیگه اونجا هستن حتی چشمش به اسم نوا رو دیوار کانتر می افتد….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان