خلاصه داستان قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت

تولگا به جیلین میگه که مهمت جان هیچی یادش نمیاد! جیلین بهش میگه این که خیلی بد شد! بوراک سعی میکنه از حرفاش بفهمه چی به چیه ولی موفق نمیشه. پارس از یکتا بازجویی میکنه که نوا را چرا دیدی؟ یکتا به پارس میگه من با خانم قاضی تو پارک قرار گذاشتم برای اینکه قرار بود پول هایی که جنید از دفتر من برداشته بود را برام پس بیاره

من سر قرار رفتم و حدود یک ساعت هم منتظرش ماندم اما خبری ازش نشد اگه فیلم های پارک را بررسی کنین می بینین که من منتظر موندم ولی کسی نیومد نه از خودش خبری شد و نه از پولام پارس بهش میگه تا زمانی که مطمئن نشیم داری راستشو میگی همینجا میمونی از آنجایی که یکتا در بازداشتگاه چای و تست میخوره از خدا خواسته قبول میکنه.

عثمان از روی کارتی که روی دسته گل آیلین بود به آدرس میره و ازش درباره چتین میپرسه فروشنده بهش میگه چیزی درباره اش نمیدونم فقط میدونم که فرد ثروتمندی است که گرون ترین دسته گل را انتخاب کرد این موضوع عثمان را کمی نگران می کند. بوراک در کلانتری به ایلگاز و ارن میگه بر اساس اخبار ها منم از ماجرای پیدا شدن چهار تا جنازه در چاه با خبر شدم به خاطر شغلم کنجکاو شدم که بفهمم چی به چیه و پیگیر قضیه شدم.

از طرف دیگه ای از یک منبع موثق که نمیتونم بگم کی هست فهمیدم که یه پسر بچه زنده از چاه در اومده منم رفتم بیمارستان و با مادرش گرم گرفتم و از حرفاش فهمیدم که حقیقت داره. تو بیمارستان بودم که با آمبولانس چند تا مریض آوردن که بین آنها یک پسر بچه بود اونجا بود که فهمیدم مهمت جان همون پسر است سریعاً به اداره پلیس خبر دادم.

آنها وقتی ماجرای مشکوکی از این قضیه در نمیارن آزادش میکنند تا بره. پارس وقتی از اظهارات یکتا و بوراک چیزی دستگیرش نمیشه باز هم غر زدن شروع میکنه و با کلافگی میگه یک هفته از واقعه عقبیم و قاتل هیچ ردی از خودش نذاشته سپس میگه باید قضیه را رسانه‌ای کنم تا اینجوری شاید سرنخی دستمون بیاد.

ارن بهش میگه نکنید دادستان کارمون خیلی سخت میشه زنگ خور کلانتری به قدری بالا میره که نمیدونیم حرف کدومشون راسته کدومشون دروغ نیرو کم میاریم و تمرکزمون پایین میاد پارس با کلافگی میگه پس کارتون چیه؟ همینه دیگه به تلفن ها جواب بدین تا یه سر نخی پیدا کنید!

قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۱۱ سریال ترکی قضاوت

سپس از آن جا میره. دریا به ایلگاز میگه من پارس را درک می کنم تو وضعیت خوبی اصلاً نیست ولی با این کارش هم داره خودشو اذیت میکنه هم شغلش را به خطر میندازه اون دیگه دادستان کل شده همین یه پرونده را که نداره ولی فقط روی این پرونده داره تمرکز میکنه. شب جیلین و ایلگاز به خانه شان می روند جیلین همه چیز را عادی نشون میده و خیلی معمولی باهاش رفتار میکنه.

اما ایلگاز میگه داشتی امروز خودتو به کشتن میدادی نمیتونی خیلی راحت درباره‌اش صحبت کنی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده جیلین بهش میگه اتفاق همیشه هست امکان داشت من تو خیابون راه برم و یه گلدون بیفته رو سرم و بمیرم انها درباره این موضوع کمی صحبت می‌کنند و در آخر هر کدامشان به گوشه ای می روند تا آرام شوند.

وقتی ایلگاز اماده می‌شود تا بخوابد جیلین پیشش میره و ازش عذرخواهی میکنه اون نیز او را میبخشد. پارس در میخانه نشسته و در خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده ارن بهش زنگ میزنه و میگه اظهارات یکتا راست بوده باید آزادش کنیم و بزاریم بره پارس بهش میگه بزارین بره ولش کنین منو هم ول کنین و تلفن را قطع میکند ارن که در کافه ای نزدیک میخانه نشسته پارس را زیر نظر دارد.

ماشین نوا پیدا میشه ایلگاز و ارن به آنجا می روند با اینکه ماشین سوخته یک چمدان سالم توش پیدا میشه در چمدان دو دست لباس مردانه و دو دست لباس زنانه وجود دارد به همراه پنج تا کارت شناسایی. از طریق کارت های شناسایی دو جسد دیگه‌ای که موفق نشده بودند شناساییش کنن شناسایی می شوند لباس ها به آزمایشگاه فرستاده میشه گوکسو آنها را بررسی میکنه و میگه این لباس ها تن اجساد بوده.

ایلگاز و ارن با دیدن لباس نوا میگن که او اصلا همچین لباسی نمی پوشیده ایلگاز میگه احتمال داره قاتل خودش این لباس ها را براشون انتخاب کرده باشه. پارس جلوی در کلانتری در مقابل خبرنگارها حاضر میشه و درباره اجساد پیدا شده حرف میزنه و در آخر میگه که یکی از اون اجساد متعلق به قاضی نوا خواهر خودش بوده.

همگی شوکه میشن سپس از تمام هموطنانش می خواد تا کوچکترین شکی که به هرکسی داشتند و یا اطلاعاتی به دست آوردند با اداره پلیس درمیون بذارن. فرمانده رفعت به همراه چتین و رئیس هالوک به صورت زنده مصاحبه پارس را میبینند. جیلین به همراه بوراک و تولگا در محل مصاحبه حضور دارند بوراک از پارس میپرسه از کجا میدونی قاتل یه نفر شاید یه گروه باشند؟!

پارس میگه اینشو نمیدونیم ولی اینو میدونیم که خیلی احمقه و به زودی گیر میفته و تا آخر عمرش تو زندان می پوسد ایلگاز بادیدن مصاحبه به ارن میگه امیدوارم قاتل هیستریک نشه برگشته گفته که قاتل احمق در حالی که خیلی باهوش هم هست امیدوارم که برای ثابت کردن باهوشیش چند نفر دیگر را نکشه.

همان موقع یکی از مامور ها به داخل اتاق میاد و میگه فهمیدیم استخوان های ته چاه مربوط به یک خانواده هستش که دو سال پیش ناپدید شدن و عکس خانواده را روی میز می گذارد ایلگاز با دیدن عکس فکری به سرش میزنه و عکس خانوادگی را کنار عکس های مقتول ها می گذارد و تطبیق می دهد و میگه قاتل داره خانواده جدید می سازد و بعد هم میکشه سپس تو فکر فرو می روند….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان