خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت

چینار جلوی اداره دوست خبرنگارشو میبینه و بهش میگه خبر دارم واست! ماجرای اون چاه بود! یه پسر بچه درومده که زنده ست! ارن میره پیش ایلگاز و گلگی میکنه که پارس میگه باید به جیلین بگی این کارو بکنه! و باهمدیگه کمی بحث میکنن ایلگاز به ارن میگه برو به همون مامور پلیس بگو آماده بشه به جای جیلین بره اونجا ارن بعد از رفتنش با کلافگی میگه واقعا دارم دیوونه میشم دیگه!

جیلین و آیلین تو دفتر نشستن و بعد از مفصل حرف زدن درباره چتین مرد تازه وارد شده به زندگی آیلین، جیلین واسش به پیج اینستاگرام میسازه و بهش یاد میده که چجوری باید باهاش کار کنه. زنگ در خورده میشه و با باز کردن در با پارس روبرو میشه. پارس وقتی میبینه آیلین اونجاست بهش میگه من پایین میبینمت باید حرف بزنیم. متین با اون زن به توافق میرسن و باهمدیگه وقت میزارن برای قولنامه نوشتن و کارهای قانونی.

شب چینار با مروه، توچه و پارلا در حیاط خانه نشستن و درباره سردار و کارهاش حرف میزنن مروه میگه من اگه جای اون بودم از اینجا میزاشتم میرفتم! چینار با عصبانیت میگه اون مرتیکه درباره همه چیزش بهمون دروغ گفته بود حتی یه مادر پیر انداخته تو خونه که اصلا نمیگه حالش خوبه، خوب نیست! اصلا نمیگه چیکار داره میکنه! مردان از پشت دیوار به تمام حرف های آنها گوش میده. سپس به تراس طبقه بالا میره و رو صندلی میشینه تا به صداهاشون دسترسی داشته باشه.

آنها باهمدیگه دست میدن و قرار میزارن که به چینار کمک کنن تو کاری که میخواد انجام بده مردان لبخند میزنه. جیلین بورک خریده و سر زده به اتاق پارس میره تا ببینه به او از عملیات چیزی میگن یا نه. اما وقتی به اونجا میره پارس و ایلگاز چیزیو میگن و فقط نگاهش میکنن جیلین میگه اوووو چتونه؟ حداقل یه دستت درد نکنه ای چیزی بگین!

ایلگاز میگه ببخشید جیلین ولی تو یه عملیات محرمانه ایم و بهتره تو بری جیلین میگه آهان الان رک دارین منو بیرون میکنین آره؟ باشه ! سپس از اونجا میره. تو حیاط پیش پارس میره و پارس ازش میپرسه چیشد؟ بهت چیزی گفتن؟ جیلین میگه نه، پارس میگه پس علنی ازت مخفی کردن! باشه بیا بریم تو .

آنها باهمدیگه میرن به اتاق ارن که اونا جا میخورن و پارس میگه جیلین اومده تا به ما تو این عملیات کمک کنه، ایلگاز میگه نه نمیشه به جای جیلین مامور پلیس میفرستیم آنها سر این موضوع باهم بحث میکنن که جیلین میگه به لحظه صبر کنین! من اینجام! به عنوان یه انسان که اراده از خودم دارم! و تصمیم گرفتم که تو این عملیات باشم ایلگاز کلافه و عصبی میشه و از اتاق بیرون میره.

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت (yargi)

قسمت ۱۰۸ سریال ترکی قضاوت (yargi)

یکتا یواشکی به خانه لاجین میره و یکراست میره سراغ گاوصندوق او با باز کردن درش میبینه که خالیه و یه نوشته اونجا چسباندن که توش نوشته بابت پول های روز مبادا ممنون و متوجه میشه که همه ی اونا یه نقشه بوده‌ و حسابی بهم میریزه وعسبی میشه سپس از خانه بیرون میاد. ایلگاز جیلین را کنار میکشه، جیلین بهش میگه چیزی نمیشه و بهش اطمینان میده که خیالش راحت باشه ایلگاز ازش میخواد تا فقط طبق نقشه و چیزی که اونا بهش میگن عمل کنه نه بیشتر و نه کمتر !

جیلین میره تو اتاق ارن و شروع میکنه به آماده شدن، او جلیقه ضد گلوله میپوشه سپس یکبار دیگه مرور میکنن. پارس تمام نیروهارو جمع کرده و میگه نباید هیچ سهل انگاری بکنین! و وظایفشونو یکبار دیگه میگه. جیلین وارد هتل میشه و به طرف رزروشن میره اونجا کارت اتاق را میگیره و میخواد به طرف آسانسور بره که یه عروس داماد و دو زن بهش میگن که ازشون عکس بگیره.

ایلگاز و بقیه در ون جلوی هتل نشستن و در حال نگاه کردن به جیلین و دوربین ها هستن. جیلین که حسابی ترسیده و استرس داره وارد اتاق هتل میشه و چاقو را تو کشو دراور کنار تخت می گذارد. پارس به بچه ها میگه گذاشتن و بیرون اومدن از اتاق ۳۰ ثانیه وقت میبره! جیلین وقتی میخواد از اتاق بیرون بیاد تلفن اتاق زنگ میخوره و او حسابی سوکه میشه و نمیدونه چیکار کنه. ایلگاز از استرس نمیتونه نفس بکشه از ماشین بیرون میره تا هوایی تازه برسه بهش.

صدای دوتا از مامورها را میشنود که باهم حرف میرنن و میگن زن دادستانه دیگه ببین چجوری هواشو دارن زن دادستان باشی کل کلانتری میاد اینجا! ایلگاز خودشو کنترل میکنه که یه پهپاد کوچیک میبینه و با عجله وارد ون میسه و میگه اینا همش یه بازیه! پارس و ارن با تعجب بهش نگاه میکنن، جیلین بالاخره تصمیمشو میگیره و تلفن اتاق را برمیداره که طرفش بهش میگه اگه میخوای منو ببینی بیا پارکینگ من اینجام البته اینسری تنها بیا!

جیلین بعد از گذاشتن تلفن، حرف های پارس تو ذهنش مرور میشه که بهش گفته بود این تنها راهیه که قاتل نوا را گیر بندازیم از طرفی حرفها و قولی که ایلگاز ازش خواسته بود تو ذهنش میاد که بدون اطلاع اون کاری نکنه و طبق نقشه پیش بره. ایلگاز به ماین زنگ میزنه و میگه بابا تو هنوز بیمارستانی؟ متین تایید میکنه و ایلگاز بهش میگه که بره به مهمت جان سر بزنه. متین به اتاقش میره که میرینه او اونجا نیست. مادر مهمت جان با دیدن جای خالی پسرش شوکه میشه و میگه بچه من کجاست؟

تو کی هستی؟ متین به ایلگاز زنگ می نه و خبر میده که مهمت جان نیست! جیلین به طرف آسانسور میره ولی هم کلید پایین و بالا را میزنه. پارس، ارن و ایلگاز چشمشون به مانیتوره که جیلین وقتی از آسانسور پیاده میشه او را ببینن و خیالشون راحت بشه که در باز میشه ولی اثری از جیلین نیست همگی سوکه میشن و با ترس به مانیتور نگاه میکنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان