خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز کل نیروهای پلیس را سرزنش میکنه و با عصبانیت باهاشون حرف میزنه و میگه دیگه خوشگذرونی بسه هیچ سهل انگاری قبول نمیکنم باید بگردین عامل این جنایتارو پیدا کنین! همون موقع میسلین میاد و میگه من همونیم که فکر میکنین مرده! همگی شوکه میشن. پارس تو اتاقش گریه میکنه. میسلین به ایلگاز و ارن میگه من ساعتمو پیدا کرده بودم آخرین بار تو مهمونی دوستانه ام دیدم تو دستم همونجا گم کردم!

ارن میپرسه با کیا؟ او میگه الیف و شعله و چندتا از دوستام. ارن میگه شماره تلفن اونارو با آدرسی که دارین ازشون بنویسی، میسلین میگه باشه ولی الیف یه هفته ست که خبری ازش نیست! ارن و ایلگاز جا میخورن و ارن به امید میگه که ببین گزارش گم شدن درباره الیف هست یا نه خوابگاه هم برین اگه اونجا نبود بپرسین آخرین بار کجا دیده شده. جیلین به دادگاه میره و به اتاق پارس میره که میبینه داره گریه میکنه. پارس از جیلین میپرسه تو چه ربطی به این پرونده داری؟

جیلین میگه من؟ باید چه ربطی داشته باشم باهاش؟ پارس میگه دست بردار! اومدی میگی من میخوام تو این پرونده بمونم سپس شروع میکنه با عصبانیت اونو محکوم کردن که جیلین به بیرون اتاق میره و گریه میکنه سپس برمیگرده. پارس را بغل میکنه و میگه میدونم از روی عصبانیت بوده چون تو این وضعیت عصبی شدن و دعوا کردن خیلی راحتر از گریه کردنه خوب درکت میکنم سپس دلداریش میده و میگه گریه کن انجامش بده اگه آروم میشی انجام بده و بغلش میکنه.

امید به اتاق ازن میاد و بهشون میگه یه نمونه استخون انسان دیگه پیدا شده تو چاه! همگی شوکه میشن. جیلین از دادگاه بیرون میاد که میبینه یکتا با عصبانیت بهش چشم دوخته او بدون اعتنا کردن به سمت ماشینش میره که میبین یقه یه پسر را میگیره و میگه تو کی هستی؟ از صبح داری تعقیبم میکنی! تو کی هستی؟

واسه چی تعقیبم میکنی؟ او یه پرونده بهش میده و میگه واسه این! این همون مدرکیه که میخوای، واسه اون فروشگاه اتیکت تخفیف میزنن رو تاریخ های گذشته جیلین میگه واسه چی اینکارو میکنی؟ او میگه واسه اینکه آدم های بد مجازات بشن این تورو خوشحال نمیکنه؟ جیلین قبول میکنه و وقتی میخواد بره به اون پسر میگه سوار ماشینش بشه. آیلین به سر قرار با همون مردی میره که به همدیگه پیام میدادن. اون مرد با دیدن آیلین میگه از عکسات خیلی خوشگلتری!

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۰۵ سریال ترکی قضاوت

آیلین خوشحال میشه و باهمدیگه سر میز تو رستوران مینشینند. ارن به محل جنایت رفته و میگه چی پیدا کردین؟ آنها میگن ۵تا -مجمع دیگه با چندتا استخون پیدا شده! ارن و ایلگاز با کلافگی همدیگرو میبینن. جیلین اون پسر را به داخل دفترش برده و میگه واست یه پیشنهاد عالی دارم اونم این که این پرونده را خودت میبری جلو ولی زیر نظر من، چجوری بگم یعنی روی برگه تو وکیلی ولی در اصل من وکیلم و بدون من هیچ کاری نباید بکنی اگه خوب پیش بری و بتونی اعتماد منو جلب کنی اینجا هم یه میز بهت میدم چطوره؟

اون پسر خوشحال میشه و میگه خوبه. موقع رفتنش پنهانی با یه گوشی دیگه پیام میده که با اومدن جیلین قایمش میکنه جیلین بهش گوشزد میکنه که کسی نفهمه من با تو آشنا شدم و اصلا ما همدیگرو نمیشناسیم! سپس میره. همون پسری که خبرنگاره و تو محوطه اداره پلیس میچرخه چینار را میبینه و دستش را میپرسه که خوب شد یا نه سپس پیشنهاد میده تا باهم برن به غذا بخورن ایلگاز و ارن و دریا همان موقع میرسن از راه و ایلگاز اونارو باهم میبینه. دکتر پزشکی قانونی به اتاق ارن میاد و میگه خوشبختانه یه اثر انگشت رو چاقو پیدا شده ارن میگه بیا بریم ببینیم تو سیستم ثبت شده یا نه!

چینار به خانه مادر سردار میره و ازش سراغ سردار را میگیره او میگه من اصلا ازش خبری ندارم سپس حال خودشو میپرسه که او میگه میگذره اگه در و همسایه چیزی واسم نیارن کلا به جای زل زدن به سقف این خونه به خاک ببرم نگاه میکردم! چینار بهش پول میده و از اونج بیرون میزنه. چینار به اون پسر میگه این سردار حتی آدرس خونه اش را هم دروغ گفته بود بی شرف! حتی نگفته بود مادر داره!

ارن و ایلگاز پارس را به خانه نوا میبرن و ارن بهش میگه میشه عنوان کمیسرو بزارم بیرون به عنوان دوست بیام پیشت؟ پارس میگه میخوام تنها باشم سپس بعد از رفتن ارن به داخل خانه میره و شروع میکنه به جمع کردن لباس های نوا را جمع میکنه سپس کوزه ای که اونجا بود را برمیداره و میندازه زمین میشکونه. ایلگاز به خانه میره و جیلین ازش حالشو میپرسه که ایلگاز میگه دلم سوخته وقتی تو سردخانه اونجوری دیدمش واقعا حالم بد شد! جیلین بهش میگه اگه میخوای عزاداری کنی به خاطر من جلوی خودتو نگیر باشه؟ دریا به سردخانه میره که پارس ازش میپرسه تو از کجا فهمیدی که اینجام؟

دریا میگه وقتی آدم نتونه خداحافظی کنه تا مدت ها به اینجا میاد یعنی نمیتونه از اینجا دل بکنه! پارس شروع میکنه به گریه کردن که دریا دلداریش میده و سعی میکنه آرومش کنه و میگه میگذره، پارس میگه نمیگذره! منم مرده ام ولی فقط دفنم نکردین! متین میخواد بره که یه خانم برای اجاره ی واحد پایین اومده و میخواد خونه را ببینه. آیسو زنگ میزنه به یکتا و خبر میده که آدرس لاجین خانم را پیدا کردم یکتا خوشحال میشه و میگه خبر خیلی خوبیه! ایلگاز به جیلین میگه من میرم تا وقته ماشینو روشن میکنم تو بیا وقتی میره میبینه زیر برف پاکن یه برگه گذاشتن که با خوندنش جا میخوره و جیلین وقتی میاد ازش میپرسه اون چیه؟……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان