خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت

ارن بیرون اتاق تشخیص هویت ایستاده و با ناراحتی نگاه میکنه که ایلگاز به اونجا میره و میگه این کیه؟ ارن به دکتر علامت میده تا پارچه را از رو صورتش برداره ایلگاز با دیدن جسد شوکه میشه. ۲۴ ساعت قبل؛ گزارشی داده شده و ارن با امید و چندتا مامور دیگه به محل گزارش شده میرن. آنها نزدیک یه چاه میرن و ارن میگه طبق گزارش باید تو این چاه یه جسد باشه ببینیم درست بوده یا الکی بوده!

سپس ارن به امید میگه ببین صاحب ویلارو پیدا میکنی یا نه و از اطرافیان پرسجو کن. ایلگاز تو خانه خودشون یه صفحه تو گرامافون میزاره و یه جعبه هدیه با گل را میزاره کنار تخت جیلین و او را از خواب بیدار میکنه و میگه دختری که امروز تولدشه میخواد به خودش مرخصی بده؟ سپس می بوستش و هدیه را جیلین باز میکنه و حسابی خوشحال میشه و خوشش میاد آنها صبح را باهم میگذرونن.

پارس و دریا باهم دوست شدن و تو مسیر رفتن به دادگاه ایلگاز به پارس زنگ میزنه و اونارو برای تولد جیلین شب دعوت میکنه. از طرفی به ارن هم رنگ میزنه و میگه. همان موقع مامورها به ارن خبر میدن که تو چاه یه جسده! پارس جلوی یه شیرینی فروشی نگه میداره و میخواد باقلوا بگیره که دریا میگه واسه تولد؟ او میگه نه واسه دادستان ارشد شدنه ایلگاز دریا میگه این که هنوز مشخص نیست! امروز مشخص میشه! ایلگاز تو خونه شون متوجه میشه جیلین پرونده مخفی و محرمانه یکتارو خونده و باهاش دعوا میکنه.

جیلین میگه اگه مخفیه چرا تو خونه آوردی؟ پس تو هم شریک جرمی! سپس بعد از کلی بحث کردن تصمیم میگیرن که تو خونه اصلا درباره کار حرف نزنن و تو پرونده ها سرک نکشن! یکتا به دنبال فردی به نام هالوک میره و تو مسیر باهمدیگه صحبت میکنن. رضوان به اتاق پارس میره که پارس سرش غر میزنه به خاطر کثیف کاری و نوچ شدن محلی که باقلوارو گذاشته.

رضوان با لبخند نگاهش میکنه که پارس میگه چیشده؟ سپس رضوان برگه ای میده و میگه حکم دادستان ارشد انتخاب شده ست! پارس با خوندن اون برگه متوجه میشه که خود او دادستان ارشد شده و حسابی جا میخوره. جیلین به دفتر کارش رفته که آیلین اونجاست و میگه اسنادی که خواستی آوردن سپس میگه مادر مهمت جان تو دفتر منتظرته فعلا برو پیشش. ایلگاز به محل حادثه میره و از ارن جزئیاتو میپرسه.

ایلگاز متوجه میشه که یه پهپاد بالاسرشونه و در حال عکس برداری و فیلم گرفتنه ایلگاز سریع دستور میده اونو پایین بیارن و کسی که داره اونو هدایت میکنه گیر بندازن. سپس متوجه میشن دوتا جنازه تاز چاه بیرون اومده که یکیش بچه ست و نبض داره هنوز! سریع اورژانس را خبر میکنن. مادر مهمت جان به جیلین میگه شد ۱۰ روز که اصلا از بچه ام خبر ندارم! نمیدونم کجاست! جیلین سعی میکنه آرومش کنه. متین ارن چینار را به اداره پلیس میبره تا در بوفه اش کار کنه.

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۰۳ سریال ترکی قضاوت

وقتی به داخل میره سراغ ارن را میگیره که بهش میگن هنوز از محل حادثه نیومده سپس چینار بعد از معرفی خودش میگه کمیسر ارن در جریان بود قرار بود بیام واسه کار تو بوفه! مامور او را میشناسه و با خودش میگه بیا دنبالم. پارس به دریا ماجرارو میگه و ادامه میده که واقعا متعجبم من فکر میکردم که ایلگاز دادستان ارشد میشه نه من! درسا تبریک میگه که پارس میپرسه خوشحال نشدی؟ دریا میگه چرا خوشحال شدم فقط جفتمون تو یه دادگاهیم بعد اوضاعمون رییس و زیردست میشه! خلاف قانونه!

برم کم کم وسایلمو جمع کنم دیگه پارس میگه نه بابا جانم! عشق جدا کار هم جدا! پارس باقلوایی که خریده بود را میاره و میگه انگاری واسه خودم خریدم! سپس شروع میکنن به خوردن. بعد از رفتن دریا، پارس به نوا میخواد زنگ بزنه و بگه خبرو که منصرف میشه و گوشیو کنار میزاره. ایلگاز از دکتر میپرسه که چیزی هست که باید بدونم؟ او میگه نه اجساد صابونی شدن فقط میتونم جنسیتشونو ۱۰۰٪ بگم!

مامور ها دوباره اطلاع میدن دوتا دیگه جسد اینجا هنوز هست ایلگاز با کلافگی میگه اصلا از ماجرا خوشم نیومد! یه اکیپ بفرست بالاسر بچه تو بیمارستان! از بین اجساد یه چاقو میوفته بیرون که ضمیمه پرونده میشه. جیلین برای کارهاش بیرون میره و آیلین را با پرونده ها تنها میزاره و میگه ببینم چه میکنی سپس میره. فردی به نام چتین به آیلین پیام عاشقانه صبح بخیر داده که آیلین با خوندنش لبخند میزنه و خوشحال میشه. هالوک بعد از رسیدن به مقصدش به یکتا میگه من از وکیلم راضیم و احتیاجی به کسی ندارم! سپس پولی میزاره کف دستش و میگه اینم پول تاکسیت! و میره.

جیلین به پارلا زنگ میزنه و میگه بعد از مدرسه با مروه و توچه بیاین دفتر من باهاتون کار دارم. ایلگاز میخواد از اونجا بره که خبرنگارها صداهاش میکنن و ازش سوال میپرسن اما ایلگاز میگه هیچ خبر خواستی نیست! خبرنگارها میگه یعنی گزارش غلط بوده؟ ایلگاز میگه چاع عمیقی و آب زیاد داره و دارن میگردن چیزی باشه بهتون میگن و از اونجا میره. خبرنگارها به هم میگن دارن یه چیزیو ازمون مخفی میکنن. پارس با رضوان داره اتاقشو میچینه که ایلگاز به اونجا میره و با دیدن پارس اونجا و دیدن تابلو بهش تبریک میگه سپس پارس میگه من خودمم تازه فهمیدم سپس ایلگاز گزارش صبح را بهش میده.

جیلین پیش ارن رفته و با دیدن عکس های اجساد صبح کنجکاو میشه که ارن جلوشو میگیره و میگه نکن قربونت برم منو تو دردسر ننداز! جیلین میگه باشه! خیلی خوب! سپس میپرسه چندتا جسد بوده؟ و وقتی میفهمه پرونده ایلگازه دیگه سوال نمیکنه سپس درباره مهمت جان باهاش حرف میرنه که همان موقع به ارن زنگ میزنن و میگن که اون پسر بچه که تو چاه بود احتمال داره مهمت جان باشه سپس با جیلین به طرف بیمارستان راهی میشن……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان