خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت

نگهبان شرکت تیلمن در حال تلفن حرف زدنه که یکتا به اونجا میاد و میگه چرا سرجات نیستی؟ او میگه یه صدایی شنیدم اومدم! سپس میپرسه جنید اومده یا نه نگهبان تایید میکنه. یکتا وارد شرکتش میشه و با نگهبان با عصبانیت به طرف اتاق جنید میره که میبینه جنید اونجاست و داره وسایلشو جمع میکنه یکتا میگه مادرت مریض نبود چرا دروغ گفتی؟

جنید میگه بله درسته چون نوا مریضه گفتم شاید خوشتون نیاد و بهم اجازه ندین واسه همین دروغ گفتم و از اونجا میره. جیلین با دیدن ایلگاز میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ از کجا فهمیدی اومدم اینجا؟ البته بهم خیلی کمک کردی اگه تو یکتارو ندیده بودی من گیر میوفتادم یعنی بارم منو نجات دادی! ایلگاز با عصبانیت سرزنشش میکنه واسه کاراش که جیلین تشکر میکنه و در آخر ایلگاز میپرسه که پیدا کردی؟ جیلین میگه نه ولی به جاش چیزی پیدا کردم که مثل بمب میترکه بیا بریم بهت بگم!

جنید به خانه نوا میره و میگه تموم شد و انها به همدیگه لبخند میزنن و در آغوش میگیرن همو. جیلین تو اتاق ارن برگه ای که برداشته را به بقیه میده و میگه تا بخونن و میگه مدرکی هستش واسه پولشویی اما پارس میگه این مدرک محسوب نمیشه میتونه بزنه زیرش! جیلین نقشه ای که داره را بهشون میگه ایلگاز میگه پس یه نقشه پر ریسکتر واسه خودت پیدا کردی آره؟ سپس از اونجا میره تا به کارهاش برسه ایلگاز با کلافگی میگه من میرسونمت و میره.

پارس به ارن میگه اینا با هم میان باهم میرن من نفهمیدم الان باهم نیستن؟ ارن میگه نمیدونم والا ولی داره از کسی که دوسش داره محافظت میکنه دیگه! سپس میرن. فردای آن روز جیلین با خوشحالی و حالی خوب در حال رفتن سر قرار با ایلگاز و پارس و دریاست. سپس عثمان باهاش زنگ میزنه و قرار میزاره تا باهمدیگه حرف بزنن جیلین میگه برو دفتر من تا من بیام.

جیلین وقتی پیش آنها میرسه از چیزهایی که فهمیده میگه که با یه نفر در خارج از کشور از طریق شرکت پول های سایت شرط بندی را وارد کشور میکنن سپس نقشه ای که داره را میگه. دریا خوشش میاد و بعد از رفتن جیلین میگه خوبه واقعا دختر خیلی باهوشیه! جیلین با عثمان وارد دفتر میشن و جیلین ماجرای پولشویی را برای عثمان تعریف میکنه او کلافه میشه و میگه هیچ جرمی نیست که این انجام نده!

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی قضاوت

جیلین بهش میگه همین الان بهش زنگ بزن و بگو باید یه چیزی بهش بگی که مهمه درباره پولشویی بگو ولی کامل نه جوری که انگار یه چیزهایی فهمیدی ولی مطمئن نیستی! عثمان به طرف دفتر یکتا میره و میگه از پشت در از جیلین اسم شمارو شنیدم یخورده که گذشت شنیدم درباره پولشویی داره حرف میزنه که یکتا یکدفعه عصبی میشه و میگه یعنی چی؟! این دختر دیگه شورشو درآورده! اصلا همچین اتهام سنگینی به من میاد٬ باید بره تو بیمارستان بستری بشه!

سپس عثمان از اونجا میره که یکتا به یه نفر زنگ میزنه و میگه به ۱۰تا دستگاه احتیاج داریم واسه تمیز کاری! عثمان بیرون دفتر به جیلین زنگ میزنه و میگه همونجوری که خواستی خیلی خوب باور کرد! فکر میکنه منو با پول خریده! جیلین خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه عثمان میگه تشکر لازم نیست خودمم باهاش یه حساب قدیمی داشتم صاف کردم. شب نیروهای ارن از دور شرکت تیلمن را میبینه که چیزهایی واردش میکنن سپس سریعا به ارن خبر میدن.

پارس و دریا در حال گفتن خاطرات و خندیدن هستن که ارن پیششون میره و بهشون میگه که انگاری تیلمن شروع کرده به تمیزکاری پارس میگه جیلین پس حق داشت و درست میگفت! سپس ارن از اونجا میره و با خودش میگه اینجا هم خبریه انگاری و با لبخند میره. ارن به جیلین خبر میده و جیلین که لاجین پیششه بهش میگه انگاری وقتشه خاله لاجین مطمئنی؟ اگه میخوای همین الانم میتونی انجام ندیا! لاجین میگه بچه شدی؟ بیشتر از هروقتی آماده ام و خوشحالم و به طرف شرکت تیلمن میره.

تیلمن و افرادی که اومدن در حال از بین بردن تمام مدارک هستن که لاجین وارد شرکت میشه نگهبان سعی میکنه جلوشو بگیره و میگه لاجین خانم آقا یکتا گفتن که اصلا نزارم کسی وارد بشه! لاجین با عصبانیت میگه من هرکسیم؟ من زن یکتام! سپس وارد شرکت میشه او به اتاق یکتا میره که با دیدنش میگه تو چجوری اومدی اینجا؟ چرا راهت دادن؟ اصلا الان وقت مناسبی نیست برو بعدا حرف میزنیم اما لاجین شروع میکنه با التماس و خواهش باهاش حرف زدن که من بدون تو نمیتونم منو ببخش پرونده را به جریان نمیندازم بدون تو نمیتونم زندگی کنم!

یکتا سرش داد میزنه که بعدا حرف می زنیم برو الان بیرون که لاجین خودشو میزنه به غش کردن و از حال میره تو این فاصله که یکتا میره آب بیاره لاجین چند سری از اون برگه هارو برمیداره و تو کیفش میزاره سپس یکتا بهش آب میپاچه و به هوش میاد و ازش میخواد بره خونه لاجین قبول میکنه و میگه تو هم زود بیا. او تو مسیر به ازگل میگه بره واسش آب بخره سپس از فرصت استفاده کرده و با ماشین میره سمت اداره پلیس.

اونجا همه استرس دارن که تونسته کارو انجام بده یا نه لاجین از راه میرسه و برگه هایی که برداشته بود را بهشون میده. آنها با خواندنش حسابی خوشحال میشن و اینسری به دام افتاد سپس دادستان کل با برگه ها میره برای ثبت. فردای آن روز اکیپ پلیس میره تو شرکت و تمام شرکت را ضبط میکند و یکتارو دستگیر میکنن. جیلین به همراه بقیه دادستان ها و ارن و دادستان کل ایستادن و از دور نگاه میکنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان