خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز از جیلین درباره پرونده میپرسه و میگه چیزی هست که بدونی و به ما نگی؟ جیلین انکار میکنه و میگه واضح بگو تا بفهمم چی میگی! پارس به جیلین زنگ میزنه تا پیشش برن تا باهاش حرف بزنن. پارس تو اتاق ارن با استرس ایستاده و میگه معلوم نیست جیلین دوباره میخواد چه بمبی بندازه تو اتاق! جیلین و ایلگاز وقتی به اداره میرسن پارس میگه چیشده؟ چه اتفاقی افتاده؟

جیلین میگه دیروز جنیدو دیدم فهمیدم سردار کلا احضارات دروغ بهمون داده، سردار بابامو کشته و اونم به دستور انگین پیش یکتا و جنید هم اعتراف کرده! پارس میگه بیا دیدین شبهه شخص سومی که دادم درست بود! ایلگاز میگه دونستنش چیزیو عوض نمیکنه مدرک میخوایم داره؟ جیلین میگه نه فقط احتمال میده که تو گوشی سردار چیزی باشه! پارس میگه خوب راحته که میریم میگیریم ازش ولی جیلین میگه نمیشه چون گوشیو گرفته و داده به یکتا الانم دستشه! آنها با کلافگی میگن کار سخت شد! جیلین میگه یکتا خبر نداره که تو گوشی شاید چیزی باشه از اهمیتش باخبر نیست.

سردار از دور شرکت تیلمن را زیر نظر داره و با رفتن آدم های یکتا به طرف دوستش میره و بهش میگه خداروشکر بهت ساخته و به ظاهرش اشاره میکنه. او ازش میخواد تا از اونجا بره اما سردار میگه باید بری گوشیمو که گرفته بودن ازمو پیدا کمی از تو اتاقش و برام بیاری! دوستش میگه بهت گوشی بهتر دادن که اونو میخوای چیکار؟ سردار با کلافگی میگه فکر کردی الان مشکل من گوشیه؟ تو اون گوشی چیزهایی هست که نباید دست کسی بیوفته وگرنه دیگه رنگ خورشیدو نمیبینم! دوستش بازم قبول نمیکنه کاری کنه که سردار میگه پای خودتم گیره چون بیشتر از هرکسی با تو درباره کارهایی که کردم حرف زدم و تو هم همدستم بودی تو یسری از کارها! او با شنیدن این حرف تو فکر فرو میره.

عثمان تو خیابان در حال حرکت هست که ماشینش جوش میاره و با کلافگی کنار میزنه. همان موقع منشی یکتا بهش زنگ میزنه و میگه آقا یکتا میخواد شمارو ببینه عثمان به طرف شرکت یکتا راهی میشه. جیلین میگه خوب دیگه من حرفامو زدم میرم تا با روش خودم اون گوشیو گیر بیارم ایلگاز سعی میکنه جلوشو بگیره اما جیلین میگه من دیگه فکر کنم میتونم برم اگه سوالاتو تموم شده! سپس میره که ایلگاز دنبالش میره و میگه متوجهی که طرف مقابلت یکتاست!

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی قضاوت

جیلین بعد از کمی صحبت کردن باهاش میگه حق دخالت تو تصمیماتمونو با طلاق گرفتن از هم گرفتیم تو فقط به عنوان دادستان میتونی هشدار بدی منم میتونم بپذیرم یا ریسکو قبول کنم سپس از اونجا میره. ایلگاز پیش بچه ها برمیگرده و میگه باید جلوشو یجوری بگیریم پارس میگه اگه ما دخالت کنیم و یکتا بفهمه میگه غیرقانونی وارد حریم شخصیم شدن و از زیرش در میره بزار کار خودشو بکنه ارن میگه جیلین بی گدار به آب نمیزنه، ایلگاز استرس میگیره. عثمان به دیدن یکتا میره او با دیدنش ازش حالشو میپرسه و بعد از کمی صحبت کردن بهش که لاجین و جیلین دارن واسم نقشه میکشن!

ازم شکایت کردن و لاجین پرونده طلاق واسم باز کرده از طرفی هم ثبت اموال تا اموالمو بالا بکشه! سپس ازش میخواد تا تو تیم اون باشه و بفهمه که جیلین واسش چه نقشه ای کشیده و چی تو سرشه سپس بهش وعده خونه ی لوکس استخردار با ماشینی لوکس میده و بهش میگه از اون کارتم استعفا میدی چون جای یه جوانی مثل تو پیش اون پیرها نیست! عثمان وسوسه میشه و تو فکر فرو میره. جیلین با جنید قرار گذاشته و بهش میگه که گوشی سردار باید پیدا کنه جنید میگه منو میخواد اخراج کنه تو دفترش منو گیر بندازه کارم تمومه! جیلین میگه فقط کافیه در اتاقم باز کنی بقیه اش با من! جنید قبول میکنه.

ایلگاز به ملاقات برادرش میره و بهش میگه که به زودی آزاد میشی چینار میگه آره ۲۰ سال واسه شما خیلی زود میگذره انگاری! ایلگاز ماجرارو تعریف میکنه و در آخر میگه که کار سردار بوده چینار حسابی عصبی و کلافه میشه و حرص میخوره. جنید وقتی به دفتر میره میبینه کارتشو یکتا از دسترس خارج کرده و متوجه میشه که اخراج شده و باید بره وسایلشو جمع کنه فقط سپس این خبرو به جیلین میده او نقشه ای میکشه. جنید به اتاق یکتا میره و بعد تز کمی بحث بهش میگه مادرم حالش بد شده میخوام برم پیشش اگه میشه شب بیام وسایلمو جمع کنم یکتا هم قبول میکنه و میگه اشکالی نداره.

سپس به منشیش میگه تا برای مادر جنید یه دسته گل با کارت بفرسته. جنید به جیلین خبر میده که یکتا گول خورد و تا الان نقشه شون گرفته جیلین میگه خوبه پس شب میبینمت. شب میشه و جنید وارد دفتر میشه، او جیلین را از در پشتی وارد میکنه و بهش میگه دوربین هارو خاموش کردم خیلی طول نمیکشه که بفهمن دوربینا خاموش شده باید سریع کارو جمع کنیم. جیلین میخواد تنهایی اتاق یکتارو بگرده که جنید میگه نه منم کمکت میکنم سپس باهمدیگه شروع به گشتن میکنن اما هرچی میگردن پیدا نمیشه.

(پلی بک: دوست سردار پیش یکتا میره و خبر میده که سردار پیله کرده گوشیشو میخواد یکتا میگه مگه اون گوشیه داغون و چرک چیکاره که شیفتشه؟ او میگه گفت انگاری مدارکی توشه که نباید دست کسی بیوفته اونا هرکاری میکنن رمز باز نمیشه و یکتا تو فکر فرو میره.) یکتا تو مسیر برگشت به خانه است که منشیش بهش زنگ میزنه و خبر میده که مادر جنید سالمه و دروغ گفته یکتا میفهمه که کاسه ای زیر نیم کاسه هست واسه همین به راننده میگه سریعا به دفتر برگرده. جیلین و جنید گوشیو پیدا نمیکنن ولی جیلین میگه یه چیزی پیدا کردم که ثابت میکنه یکسری از جرم های یکتارو سپس به جنید نشون میده….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان