دانلود قسمت ۲۲ سریال یزدان از تلوبیون + لینک مستقیم سریال یزدان قسمت ۲۲ + خلاصه داستان سریال یزدان قسمت بیست و دوم
سریال یزدان هر شب از شبکه ۳ سیما منتشر می شود، علاقمندان می توانند در این مطلب از صفحه اقتصاد قسمت بیست و دوم سریال یزدان را با لینک مستقیم تلوبیون تماشا کنند.

سریال «یزدان»، به کارگردانی منوچهر هادی در ژانر اجتماعی، پلیسی ساخته شده که داستانی پیچیده و جذاب از زندگی اجتماعی شخصیتهایی چون «یزدان» و «قیام» را به تصویر میکشد. این سریال داستان زندگی یک مأمور به نام عماد را روایت میکند که به دنبال داستانهای اجتماعی گمشده در گوشه و کنار شهر میگردد. در هر قسمت از سریال، عماد با کشف ابعاد جدیدی از این داستانها، به حل معماهایی اجتماعی و انسانی میپردازد. سریال یزدان هر شب از شبکه سه سیما منتشر می شود.
دانلود سریال یزدان قسمت بیست و دوم
https://telewebion.com/episode/۰x۱۳۴۱c۱b۲
لینک پخش زنده سریال یزدان قسمت ۲۲ از شبکه سه
خلاصه داستان سریال یزدان قسمت ۲۲
مادر یزدان با یه برگه تو دستش میره شهرداری پیش عماد و بهش میگه شما بهم گفتین یه فرصت دیگه بهش بدم ولی این آدم تا دیده من ماندگار شدم و جای پاش تو زندگیم محکم شده باز دوباره داره جفتک میندازه! عماد میگه من نمیفهمم شما چی میگین؟! او برگهای رو بهش نشون میده و میگه اینو انداخته بود از لای در تو حیاط عماد میخونه و میبینه نوشته اگه مراقبش نباشی دوباره ازت میگیرمش عماد جا میخوره و بهش میگه مطمئنین کار آقای نظری بوده؟ او تایید میکنه و میگه پس فکر میکنین کار کیه؟ خانم قیام رفته پیش بازرسها و فایل صوتی که حرفهای خودش و عماد تو آی سی و هست را بهشون میده تا گوش کنن عماد میره پیششون و میپرسه که ماجرا چیه من که بهتون قضیه رو گفته بودم که چی به چیه قیام حرف خودشو میزنه و میگه اصلاً من متوجه نمیشم دارم به عالم و آدم حساب پس میدم جواب میدم که چرا کسی که اومده جلو ازم خواستگاری کرده نمیخواد بیاد رسماً خواستگاری کنه اگه فکر دیگهای تو سرشون نیست!
عماد کلافه شده و بهش میگه شما واقعا متوهمین سپس رو به بازرسها میگه من اصلاً همچین کاری نکردم به نظر شما وقتی یه نفر تو اون وضعیت تو آی سی یو صدا ضبط میکنه مشخص نیست که از قبل نقشه کشیده بوده؟ قیام بعد از زدن حرفاش از اونجا میره. بازرسها با عماد صحبت میکنن و بهش میگن که حالا چرا مخالفت میکنین با این ازدواج؟ عماد بهش میگه من بعد از فوت همسرم فقط به خیر و صلاح بچههام فکر کردم نه خودم اگر یک درصد همچین تصمیمی داشته باشم قطعاً با خانم قیام نمیشه! ایشون خلافکارن! گزارششو خودم بهتون دادم چطور میتونم با همچین کسی ازدواج کنم؟ بازرس ها بهش میگن که این قضیه داره الکی بزرگ میشه عماد بهشون میگه شما پرونده رو رد کنین بالا منم خودم یه جوری ثابت میکنم که داره دروغ میگه و اینجوری نیست بعد از رفتن بازرسها برادر قیام به اونجا میاد و بهش میگه که به خاطر شما خواهر من تغییر کرده وقتی باهاش حرف زدم متوجه شدم حالا میفهمم اون کمکهاتون واسه چی بوده! عماد میگه واسه چی بوده؟
برادر قیام میگه خواستگاریو این حرفا دیگه منو خواهرم فرستاد اینجا تا تحقیق کنم دیگه، عماد پوزخند میزنه و بهش میگه شما که برادرشین نشناختینش وای به حال من! شما یه لطفی بکن برگردین بریم به خواهرتون بگین تحقیق کردم اصلاً مورد مناسبی برای ازدواج نیست و از اونجا میره، برادر قیام جا میخوره و از اونجا میره. نظری به اونجا میاد و به عماد میگه با من کار داشتین؟ عماد با کلافگی بهش میگه شما هم اینجا هم تو خونه خودتون قول دادین که بچسبیم به زندگی خودتون و دست از این کارا بردارین نظری بهش میگه اصلاً نمیفهمم درباره چی حرف میزنین!؟ او برگه را بهش نشون میده و میگه مگه شما اینو ننوشتین و ننداختین تو حیاط خونه؟ نظری وقتی برگه را میبینه جا میخوره. آنها میرن تو اتاقی که مادر یزدان اونجا منتظر بوده نظری بهشون میگه چند وقت پیش وقتی داشتم میرفتم سر کار این برگه رو لای در پیدا کردم که نوشته بود اگه مراقبش نباشین دوباره میگیرمش ازت من اینو به خانم نگفتم تا دوباره نگران و دلواپس نشه اونا جا میخورن! یزدان رفته پیش امیرعلی و بهش میگه ای کاش هیچ وقت بهم خوندن نوشتن یاد نداده بودی امیرعلی ازش میپرسه واسه چی اینو میگی؟ یزدان نسخه دیگه از اون نوشته را بهش نشون میده و میگه که داشتم میرفتم مدرسه اینو دیدم امیرعلی جا میخوره و با یزدان میرن به شهرداری.
یزدان با دیدن مادر پدرش پیش عماد میگه اتفاقی افتاده؟ چیزی شده که اینجا جمع شدین؟ آنها بهش میگن که تو اینجا چیکار میکنی پسرم؟ امیرعلی نوشته را به عماد نشون میده و عماد به مادر پدر یزدان میگه از همین نوشته به یزدان هم رسوندن نظری کلافه میشه و با عصبانیت میگه این کدوم عوضیه که داره همچین کاری میکنه!؟ آنها جا خوردن و تو فکر رفتن. تمنا رفته به شهرداری پیش امیرعلی و بهش میگه که ماجرا چیه؟ او ازش میپرسه کدوم ماجرا رو میگی چی شده؟ او بهش یه نسخه دیگه از همون نوشته را بهش نشون میده و میگه این چیه که تو حیاط خونمون انداختن؟ امیرعلی شوکه میشه و میگه بیا بالا بهت توضیح میدیم. عماد به کلانتری زنگ میزنه و وقتی مامور به اونجا میاد قضیه رو واسش تعریف میکنند مادر یزدان بهشون میگه که احتمالاً کار سهرابه یه بار این کارو انجام داده الان خواسته یه بار دیگه هم انجام بده تمنا میگه خوب به من چیکار داره؟ از من چیو میخواد بگیره من از چی باید مراقبت کنم؟
مامور کلانتری بهشون میگه هرچی هست به شماها مربوطه یه چیزیه که مشترکه بین شماها. سهراب تو محل کارشه که یکی از همکارهاش میره پیشش و یه نسخه دیگه از این نوشته را بهش میده و میگه اینو رو در کمدت زده بودند سهراب میره شهرداری و به عماد میگه من هر کاری در توانم بود براتون انجام دادم فقط میتونم بگم که من به این کارم احتیاج دارم اگه ازم بگیرینش دیگه نمیدونم باید چیکار کنم حتی همون جا هم میمونم و دارم زندگی میکنم! آنها وقتی میبینند که کار سهراب هم نبوده بیشتر به هم میریزن و تو فکر میرن که کار کی میتونه باشه. عماد رفته به دفتر قیام بهش میگه که این نوشتهها کار شماست آره؟
داری بین همه پخش میکنی که چی بشه؟! بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره بیرون که میبینه ماشینشو گل زدن او عصبی و کلافه میشه و وقتی میره به شهرداری میبینه خانم قیام با بازرسها اونجا هستند و قیام به بازرسها گفته که این آقا با ماشین گل زده اومده دوباره از من خواستگاری کرده و وقتی ازش خواستم بره عصبانی شده و با عصبانیت گلارو از رو ماشین کنده این کارا واسه چیه؟ عماد حسابی عصبی و به خاطر فشار عصبی قلبش درد میگیره و به قیام میگه شما یه روزیو مشخص کنید بیام خواستگاری تا بهم جواب رد بدین تا تموم بشه بره پی کارش قیام لبخند میزنه و از اونجا میره. امیرعلی بهش میگه واقعاً میخوای این کارو کنی؟او بهش میگه چاره دیگهای ندارم نیدونم میخواد چیکار کنه...
نظر شما