خلاصه داستان سریال آبان قسمت سوم + دانلود سریال آبان قسمت ۳

قسمت سوم سریال آبان نیز همزمان با قسمت دوم از پلتفرم شیدا در روز چهارشنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۰ از شبکه نمایش خانگی پخش شده است، در اینجا خلاصه داستان قسمت سوم بهمراه دانلود سریال آبان را خواهید خواند.

خلاصه داستان سریال آبان قسمت سوم + دانلود سریال آبان قسمت ۳
صفحه اقتصاد -

سریال آبان در ژانر ملودرام، عاشقانه ساخته شده است که رضا دادویی کارگردانی این سریال را برعهده دارد، در این سریال بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی،  امین حیایی،  لاله مرزبان، مینا ساداتی، بهاره کیان افشار، رحیم نوروزی و ..‌. حضور دارند. در ادامه خلاصه داستان قسمت سوم سریال آبان را در ادامه این مطلب می خوانیم.

خلاصه داستان سریال آبان قسمت ۳

داستان از شب قبل شروع میشه که آبان از پیش ثابت برمیگرده خونه و به امیر میگه نشد قرارداد ببندم آخه حرفش رو عوض کرد. امیر میگه مگه قرار نبود هرطوری شد ببندی باهاش. آبان میگه نمیتونستم. امیر میگه الان درصدها جابجا شده دیگه؟ آبان میگه اتفاقا تنها چیزی که جابجا نکرد درصد بود. امیر میگه پس چی تو یکم حساسیت بخرج نمیدادی هرچی میگفت میبستی؟ آبان میگه نمیشد. امیر میگه دقیق بگو ببینم چی شد که نشد؟ آبان میگه قراردادش یه شرط داشت منم گفتم نه تموم. امیر میگه پس گور باباش. بعد باهم مشغول خوردن شام میشن. 

هدیه پازوکی میره هولدینگ و با ثابت قرار ملاقات میگیره، اما منشی ثابت میگه ایشون تو جلسه هستن نمی‌تونید برید اما هدیه میگه اگه آبروش براتون مهمه بذارید برم پیشش، با منشی اتاق ثابت مجدد تماس میگیرن و گوشی رو میدن به هدیه، هدیه میگه همین الان وصل کنید به فریبرز تا هولدینگ رو روی سرتون خراب نکردم. منشی وصل میکنه هدیه میگه من دارم از ایران میرم اومدم کاری که ۲۰ سال پیش نکردی رو جبران کنی، هیچ فرقی نکردی من نیومدم ازت خداحافظی کنم اومدم بیای با خونواده ام حرف بزنی من تو این مدت ازت چیزی نخواستم لااقل بیا کاری کن بتونی برای ۴ نفر تعریف کنی، اما ظاهرا ثابت قبول نمیکنه و هدیه میگه باشه پس کاری میکنم پشیمون بشی. 

ثابت از منصور درباره سروش می پرسه، منصور میگه دارن میرن هنوز این ور مرزن، ثابت میگه سفارش منو بهشون گفتی؟ منصور میگه بله، اینکه واسه خوردن و دستشویی هیچ جا نایستن و به حساب من صبح زود میرسن. ثابت میگه پس کارهاتو راست و ریس کن که رسیدن بالای کار باشی. 

سروش سوار تریلی با بار گشت های کامرانی و جاساز جنس های ثابت میشه و تو جاده هستن دو تا ماشین پلیس هی چراغ میزنن که نگه دارن. راننده به حرف سروش نگه میداره و مامورها میگن پیاده بشن، ظاهرا اونا مامور نبودن و راننده رو سوار ماشین میکنن و به سروش هم شلیک می کنن و میندازند تو صندوق و با تریلی راه میفتن. یه جایی تو جاده نگه میدارن و گوشتهای برچسب سبزدار که علامت زدن تو تریلی رو جابجا میکنن بعد کامیون رو ول میکنن و راننده رو هم به دکل برق میبندن و میرن.

امیر میره پیش اطهم و بهش میگه پیشنهاد جدید دارم، من ۲۰ میلیارد سفته میدم به شما تا من بجای خانمم برم زندان. اطهم میگه مگه من بیکارم هر روز آدم جدید معرفی کنم دادسرا؟ امیر میگه حکم جلب منو بگیر خانمم بمونه بیرون پروژه رو تموم کنه پولتو بده. اطهم میگه خانمت اون تو باشه من به پولم میرسم، تو شده سر ببری پوله منو جور میکنی میاری. من سه روز بهتون وقت داده بودم الان میگم ۲۴ ساعت. امیر محبور میشه سفته ها رو بگیره و بره تو ۲۴ ساعت پول جور کنه.

منصور به بابک میگه چند نفر ریختن گوشت‌ها رو بردن دقیقا همونهایی که علامت گذاشتیم، من فکر میکنم از همه چیز خبر داشتن. بابک میگه سروش چه غلطی میکرد؟ منصور میگه راننده میگه سروش رو کشتن لابد مقاومت کرده، فقط موندم چرا راننده رو نکشتند؟ بابک میگه شاید اون آمار داده شاید خواستن پیغام بده ، کامرانی از همه چیز خبر داشت شاید کار اونه. منصور میگه بعید میدونم کامرانی مال این حرفها نیست که به ثابت بزنه. منصور و بابک میرن خبر رو به ثابت بدن ، بابک از منصور هم میخواد که به همخونه سروش بگن که دیگه سروش نمیاد.

بهار تو دادسرا با آبان صحبت میکنه که کاش به امیر میگفتی یه دادی میزد تموم میشد، الان باید یه وثیقه پیدا کنی بدی بیایی بیرون، آبان میگه من وثیقه ۱۵ میلیاردی از کجا بیارم؟

خبر دزدیده شدن محموله و کشته شدن سروش رو که به ثابت میدن قاطی میکنه و با داد با عصا میزنه شیشه اتاقش رو میشکونه. بابک و ثابت و چند نفر میرن جائیکه تریلی رو دزدیدن تا صحنه رو بازسازی کنن ببینن چی شده. پوکه اسلحه رو پیدا میکنن می بینن که مشقی بوده. ثابت میگه راننده رو ول کنن منصور هم غروب بره دفتر. بابک میگه اگه مشقی زدن پس حتما زنده است بردن گرو کشی کنن تا دلارها رو پس ندن. ثابت میگه کار خود سروشه. 

سریال آبان

دو تا ماشین ها که دزدیده بودن کنار جاده وایمیسته و سروش از صندوق بیرون میاد و میگه کارتون عالی بود بعد با هدیه تماس میگیره و میگه پول اینا رو بریز به حسابشون.

بهار از آبان میخواد زنگ بزنه به محمودی و قرار بذاره تا شرطش رو عوض کنه، آبان سریع با یه دربستی میره هولدینگ و به محمودی جزئیات قرارداد رو میگه اما محمودی میگه من باور نمیکنم ثابت اهل این حرفها نیست، آبان میگه شما میدونستید من رو پیشش فرستادی. محمودی میگه چرا من باید برم با ثابت حرف بزنم؟ آبان میگه شما اینکار رو بکنید منم هوای شما رو دارم. محمودی میگه چطوری؟ آبان میگه از ۲۰ درصد سهم من ۱۰ درصدش مال شما. محمودی میگه یعنی دورش بزنم؟ آبان میگه نه، بهش بگید هر کاری رو بگید من میکنم فقط از شرطش بگذره. محمودی میگه باشه فقط خرت که از پل گذشت نگی بخاطر درصد اینکارو کرد.

امیر تو خونه به شاگرد خصوصی هاش که چندتا بچه بودن زبان یاد میده. بچه ها از امیر می پرسن چرا ناراحتید؟ امیر میگه بخاطر اینکه من یه سری تکلیف داشتم که باید تو این ۲۴ ساعت انجام میدادم اما نتونستم.

محمودی میره پیش ثابت و میگه با آبان اسفندیاری قرار داشتم، ثابت میگه من الان فکرم فقط پیش این پسره احمق سروشه، محمودی میگه گفتم بچه ها ردش رو بزنن، شده زیر زمین باشه پیداش می کنم. ثابت میگه درباره سروش هیچی نمی خوام ازم پنهون بمونه. محمودی قبول میکنه و میگه این دختره کلی پشت سرت جرت و پرت گفت بهش گفتم اینا که میگی به شعبه من میخوره تا فریبرز اون تن به این داستان ها نمیده. ثابت میگه دروغ نگفته. محمودی میگه یعنی چی تو به کلی داف گفتی نه. ثابت میگه میدونم دارم چیکار میکنم. محمودی میگه چیزی بین من و تو شده نمیتونستی قبلش به من بگی؟ ثابت میگه تو الان فکر کن قبلشه چه فرقی داره؟ محمودی میگه اگه میگفتی بهت میگفتم این دختره چغره از فیلتر من رد شده امتحانش کردم. ثابت میگه ته حرفش چی بود؟ محمودی میگه طرف کارش با ارزشه ما که دنبال خودش نیستیم دنبال پروژه اش هستیم می پره پولش. ثابت میگه بگو بیاد. 

محمودی به آبان زنگ میزنه که بیاد هولدینگ ظاهرا ثابت راضی شده. 

سروش کنار جاده منتظره تا هدیه برسه، با اومدن هدیه بهش میگه دیر کردی فکر کردم گرفتنت، هدیه میگه یه کاری داشتم قبل سفر باید انجام می‌دادم. بعد با هم گوشت‌ها رو از مشت ماشین حمل گوشت باز می‌کنند و جنس های توش رو خالی می کنن. سروش میگه اگه مانی نیاد چی؟ هدیه میگه هرطور بشه میریم، اگه اتفاقی افتاد چیکار می کنی؟ سروش میگه هر اتفاقی بیفته من تا تهش هستم.

سریال آبان

آبان میره هولدینگ پیش ثابت، فریبرز میگه اون چیزی که به آقای محمودی گفتید رو به خودم بگید این موضوع به هیچ کسی تو این شرکت مربوط نمیشه. آبان میگه من از آقای محمودی خواستم که این پیشنهاد رو بدون شرط انجام بدیم اما ظاهرا نتونسته شما رو قانع کنه. ثابت میگه من خواستم به شما کمک کنم تا کار درستی انجام بدید، دنیای بیزینس قوانین خودش رو داره. آبان بلند میشه بره، ثابت میگه اگه دوباره برگردی سهمت میشه ۹۰، ۱۰. آبان میگه نه شنیدن برات سخته حالت رو بد میکنه؟ ثابت میگه حواست باشه نرسی به اونجاییکه بله و نه گفتنت دیگه فرقی نداشته باشه. آبان با حرص میره و با بهار قرار میذاره و بهش میگه از اینکه به محمودی گفتم کار بدتر شد شاکی شده که چرا بهش گفتی منم هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم. چرا منو میخواد این مرد دست رو هر دختری بذاره نه بهش نمیگه. من چه خاکی بریزم سرم. بهار میگه این طلاق رو بگیر چقدر گنده اش می کنی طلاقت مجبوریه دیگه بله رو مجبور که نیستی تا اونموقع سه ماه و ده روز باید بگذره اونوقت از سرش میندازیم میره، امیر با من تو که نمی خوای بهش خیانت کنی ما می خواهیم مشکلت برطرف بشه. آبان میگه نمی خوام مشکلم اینطوری حل بشه تهش زندانه میرم زندان. مگه تو خواب ببینه من طلاق بگیرم.

فریبرز حالش بد میشه دکترش میاد خونه تا معاینه اش کنه، بهش میگه باید شیمی درمانی رو شروع کنه، فوقش مثل من کچل میشی و خوشتیپ. فریبرز میگه من نمی خوام درد بکشم من فقط وقت می خوام بدون درد تا جاییکه بتونم کارهامو جمع و جور کنم. دکتر میگه نمی خوام بهت امیدواری بدم اما حالت بهتر داره میشه چند بار بهت گفتم دست یه خوشگل رو بگیر زندگیتو بکن. فریبرز میگه منو از این درد خلاص کن چشم. دکتر میگه خبریه خیلی دوست دارم بدونم چطور یهو حالت اینقدر بهتر شده؟ ....

دانلود سریال آبان قسمت ۳

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه