خلاصه داستان سریال غربت قسمت ۱۲ + لینک دانلود سریال غربت قسمت ۱۲

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال غربت را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.

صفحه اقتصاد -

دوازدهمین قسمت سریال غربت به کارگردانی امیر پورکیان در روز ۹ آذر ماه ساعت ۸ صبح منتشر شد، سریال غربت در ژانر درام، جنایی در سال ۱۴۰۳ از شبکه خانگی و پلتفرم نماوا منتشر شده است، این سریال با بازی آناهیتا درگاهی، مهدی حسینی نیا، بهاره کیان افشار، حسین مهری، ترلان پروانه، سوسن پرور، فرید قبادی، لادن ژاوه وند، لطف الله سیفی، حامد رسولی و ستایش رجایی نیا می باشد. در این مطلب خلاصه داستان قسمت دوازدهم را خواهیم خواند.

خلاصه داستان سریال غربت قسمت دوازدهم

احلام و فری آماده اومدن شاهرخ و ادی میشن که سر میرسن. محبوبه از دور کشیک میده و منتظر می مونه تا اونا برن داخل.

وحیده برمیگرده غربت، صفورا دردش میگیره و می خواد زایمان کنه بقیه هم مجبور میشن بمونن، صفورا حالش بد میشه اما هرطور شده بچه رو تو خونه بدنیا میاره و خودش از دنیا میره. همه خانم ها حالشون بد میشه و به گریه میفتن.

ادی و فری مشغول بازی تخته میشن ، ادی وسط بازی میره دستشوی، فری از شاهرخ می پرسه به محبوبه چی گفته؟ شاهرخ میگه چیزی نگفتم. محبوبه در میزنه میگه فری چزی بیا بیرون کاریت ندارم مهمون داری؟ فری میره در رو باز کنه، شاهرخ دل تو دلش نیست که چی میخواد بشه. احلام مشغول آماده کردن قلیون میشه. محبوبه به فری میگه کاری که گفتم رو میکنی یا نه، زنگ میزنی به صنم منم یه چاق سلامتی میکنم و میزم دیگه کاریت ندارم. من از این مال چیزی نمیخوام فقط بخاطرصنم و وحیده اینکار رو کردم میخوام اونا به چیزی برسن، اگه اینکاررو نکنی دهنم ... فری همون لحظه می خوابونه تو گوش محبوبه و میگه هری. محبوبه میگه من میزنی بی همه چیز؟ من زن فریدونم ، بعد داد میزنه ادی مورفی بره رو دست گرگ سپردی داداش صیغه ایت بی ناموسی کرده با شاهرخ ، ادی مورفی خیلی بد باختی، دیدی چیکار کرد، شاهرخ حرف بزن نترس لعنتی. فری عصبانی میشه چاقوش رو در میاره همینطور میزنه تو پهلوی محبوبه، شاهرخ داد میزنه من کاری نکردم. احلام که میبینه ادی بد بهش نگاه میکنه میاد فرار کنه اما ادی میگیرتش و چاقو رو میذاره رو گلوی احلام و فری بهش میگه بیا خودمون حلش کنیم یادت نره ما برای هم چی بودیم، این عفریته داره داستان درست میکنه مالو بکشه بالا، ادی داد میزنه، شاهرخ التماس میکنه از اونجا برن، ادی به فری داد میزنه میگه بگو چرا تا نزدم؟ فری داد میزنه میگه مست بودم، بعد ادی چاقو رو زیر گلوی احلام میکشه و .‌...

فری از فکر و خیال در میاد و همه اینا رو تصور میکرده که اگه در رو برای محبوبه باز کنم چی میشه.

محبوبه دوباره داد میزنه فری چزی بیا بیرون میگه کارت دارم. فری میره جلوی در، محبوبه میگه دختر لوطی ام اومدم. فری بهش میگه بچه بازی در نیار بیا برو به صنم زنگ بزن مال هم مال شما شر درست نکن. محبوبه میگه این شد. بعد صدای چاقو میاد که محبوبه رو باهاش زده.

فری میاد داخل در رو می ببنه، میاد تو اتاق ادی و شاهرخ رو با اسلحه میکشه و میگه دوستت داشتم دادا. احلام شیشه قلیون از دستش میفته زمین.

محبوبه که چاقو خورده، همونطور لنگ لنگان برمیگرده و با خودش حرف میزنه که بی ناموس دورت زدیم اما به غربت نمیرسه و تموم میکنه.

سریال غربت

تو غربت همه از مرگ صفورا ناراحتند، وحیده میگه اسم بچه اش رو چی بذاریم؟ میگن خودش وصیت کرده بود بذاریم آزاد. مریم میگه بچه اش دختره، وحیده میگه مگه دختر نمیتونه آزاد باشه؟ میگن نیم ساعت وقت داریم بریم سر خط، محبوبه گفته هرجور شده برید منم میام. ننه بتول میگه من پیش صفورا و بچه اش میمونم اینطوری بچه اش تلف میشه. وحیده میگه نه هممون میریم لب خط.

صنم و فرید همینطور منتظرن، فرید میگه ۳ دقیقه مونده صنم میگه ما کار خودمون رو میکنیم، نمی‌زنیم فقط میترسونیمشون که مال رو برداریم، فرید میگه اگه نترسیدن، صنم میگه میزنیم چون اگه نزنیم می خوریم، الان فری فهمیده که می خواستیم دورش بزنیم. صنم به داود بیسیم میزنه بیاد پایین فرید پاش پیچ خورده.

همه لب خط تو مینی بوس منتظر محبوبه میشن، اما نمیاد، وحیده به سیف الله میگه میخوام برم دنبال محبوبه.

داود میاد پایین وارد زیرزمین سمساری میشه، تاریک بود چراغ قوه روشن میکنه همه جا رو دید میزنه، کیف طلاها رو باز میکنه می بینه، می خواد کیف مال رو ببره صنم میگه نمیتونی ببری باید زنگ بزنی ویلا با محبوبه حرف بزنم، داود میگه زنگ نمیزنم اما صنم با اسلحه تهدیدش میکنه و داود مجبور میشه چاقو در بیاره، فرید میگه داود خریت نکن فری بهت سهم نمیده، داود میزنه زیر میز اسلحه از دست صنم میفته فرید برمیداره شلیک میکنه به داود، همدستش که از بالا میاد رو هم میزنه اما قبلش داود صنم رو با چاقو زده بود.

وحیده و سیف الله میان محبوبه رو کنار خط پیدا می کنن، محبوبه هنوز جون داشته اما تو بغل وحیده میمیره...