خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال بازنده + لینک دانلود مستقیم سریال بازنده قسمت دهم
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد بطور اختصاصی خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال بازنده را که در روز ۲ آذر منتشر شده است را می خوانید.
دهمین قسمت سریال بازنده به کارگردانی امین حسین پور در روز جمعه ۲ آذر ساعت ۸ صبح منتشر شد، سریال بازنده در ژانر درام، معمایی در سال ۱۴۰۳ از شبکه خانگی و پلتفرم فیلمیو منتشر شده است، این سریال با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم خانی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی و ستاره قهرمانی و ... می باشد. در این مطلب خلاصه داستان قسمت دهم سریال بازنده را خواهیم خواند.
خلاصه قسمت ۱۰ سریال بازنده
این قسمت با معرفی آوا شروع میشه:
اسمم آواست، هیچ وقت فکر نمی کردم زندگیم به این زودی به پایان برسه، زندگی ایی که با ازدواجم شروع نشد، به پایان رسید. پایانی که با بدهی های اون رقم خورد، پس تو مجبور میشی برای پنهون شدن سایه ای میون سایه ها بشی، وقتی تو خوشبختی رو توی پول ببینی مجبوری تن به کارهایی بدی که هیچ وقت فکرش رو نمیکردی اینجوری میشه که تبدیل میشی به یه هیولا، هیولایی که باعث میشه حتی روی جون یه بچه قمار کنه، قماری که حتی ممکنه تهش بازنده شی، اما وقتی رویا رو ازش میگیری قوی تر می کنی اما هیولاها رویا ندارن،( آوا با جداشدن از همسرش و پرداخت بدهی هاش مجبور میشه دنبال کار بگرده تا اینکه بخاطر پول دست به شرکت در آدمربایی میزنه و از ارغوان و همسرش برای شام دعوت میکنه) جنون باعث بیدار شدن هیولای وجودت میشه همین باعث میشه تک تک آدمهای نزدیکت رو از دست بدی مثل از دست دادن مهره های توی شطرنج تا شاه بمونه شاهی که بعدِ از دست دادن سربازش کیش و ماته دقیقا مثل من.
۱۸ ساعت قبل از کشته شدن آوا:
ارغوان به اداره پلیس میره و از پلیس درباره روند پرونده میپرسه و کیانی عکس فرهاد رو بهش نشون میده که این عکس کسیه که بچه رو دزدیه، بهش میگه صبور باشید بچه اتون رو پیدا می کنم.
کاوه تو اداره درگیر انجام کاره و حسابی بهم ریخته که ارغوان زنگ میزنه بهش میگه پلیس فرهاد دیبا رو پیدا کرده و میگه بچه ما پیششه کاوه با شنیدن این خبر چیزی به ارغوان نمیگه، تا فردا صبح ارغوان به ونوس زنگ میزنه و بهش میگه نمیدونه چیکار کنه ونوس میگه گفتم آمار اون یارو رو دربیارن و بهش قول میده پیداش کنه و بهش میگه تا زمانیکه کاوه رفتارش رو درست نکنه خونه اش نمیاد. کاوه از ارغوان می پرسه ونوس چی گفت هنوز فکر می کنه من مقصرم، ارغوان میگه ولشون کن زمان همه چیز رو درست میکنه. کاوه میگه فعلا که همه چیز برعکسه. ارغوان از کاوه می پرسه دیشب کجا بودی؟ کاوه جواب میده تو شرکت بودم اونجا همه چیز بهم ریخته، ارغوان میگه چطور میشه پلیس اسم و مشخصات آدمربا رو داره اما پیداش نمیکنه؟ کاوه میگه پیداش می کنن نگران نباش.
تلفن کاوه زنگ میخوره و میره داخل اتاق تا ارغوان متوجه نشه بعد بهش میگه یه کاری پیش اومده باید برم شرکت.
با رفتن کاوه ارغوان خودشو تو خونه با انجام کارها و گردگیری مشغول میکنه که تو روشویی متوجه افتادن یکی از پیچ های آینه میشه، شک میکنه بقیه پیچ های آینه رو هم باز می کنه و می بینه یه موبایل داخل دیوار جاساز شده با گوشیش شماره ای که روی صفحه اش افتاده رو چک می کنه می بینه شماره آواست، یاد جمله هایی که به کاوه گفته بود میفته که هیچ وقت بهش خیانت نکنه بعد به سرعت از خونه خارج میشه.
ارغوان بعد از مدتی که روی کاناپه خوابش برده بود کاوه برمیگرده و میگه گرسنه نیستم می خوام بخوابم. کاوه وارد اتاق میشه و میره داخل سرویس بهداشتی و می بینه آینه رو دیوار نیست و موبایل هم که مخفی کرده داخل دیوار نیست، شوکه میشه. میاد بیرون از اتاق.
ارغوان تازه یادش میفته که گوشی رو که پیدا کرده بوده از خونه خارج شده و رفته سراغ آوا .
کاوه میاد بیرون از اتاق، ارغوان گوشی رو جلوش پرت میکنه که این چیه؟ کاوه میگه بشین بهت توضیح میدم، بعد میگه مجبور بودم. ارغوان میگه بهت گفته بودم بهم خیانت نکن تو برای اینکه اونو ببینی و باهاش باشی باعث شدی بچه ام رو از دست بدم، کاوه میگه رابطه ما برای وقتی بود که حال روحی تو خوب نبود، ربطی به مهمونی نداره مال قبل از دزدیدن بچه است. ارغوان کاوه رو بیرون میکنه از خونه و بعد حال خودش هم بد میشه.
زمانیکه کیانی و مامورا میان سراغ آوا جنازه اش رو تو حمام پیدا میکنن ، ارغوان از چشمی می بینه و بیاد بیماری اش و مهمونی آوا میفته و سرزدناش به جانا که تو غیابش آوا پشت سرش به کاوه دکتر روانپزشک معرفی می کنه اونم وقتی اینا رو از پشت در می شنوه حالش بد میشه و میره داخل دستشویی و با مشت آینه روشویی رو می شکنه که جانا از خواب بیدار میشه و ارغوان با دست خونی مجبور میشه جانا رو بغل کنه و لباسش رو عوض کنه بخاطر همین طول میکشه کارش تا برگرده خونه آوا و اون لحظه کاوه و آوا میرن بالکن تا سیگار بکشن.
پلیس زنگ خونه ارغوان رو میزنه اما ارغوان در رو باز نمیکنه، پلیس گزارش میده قتل آوا بین ساعت ۱۲ تا ۱ اتفاق افتاده، دور گردنش کبود شده و اول با مجسمه زده شده توی سرش و بعد هم خفه اش کردن، حامد میگه قاتل هرکی بوده آشنا بوده و با دستکش هم نیومده، ارغوان و شوهرش باید پیدا بشن و همه جا رو باید بگردید برادر آوا رو هم پیدا کنید، بعد خودش هم میره زندان تا شوهر آوا رو ببینه.
ارغوان با حال بد پشت در افتاده و هرچی هم پلیس در میزنه باز نمیکنه، ارغوان بیاد روزهای آشنایی خودش با کاوه و معرفیش به ونوس میفته و اینکه ونوس با اینکه مخالف بوده اما بخاطر ارغوان قبول می کنه و قول کاوه به ونوس که گفته کاری میکنه که یه لحظه هم لبخند از روی لبهای ارغوان دور نشه.
اثر انگشت روی مجسمه رو بررسی می کنند و اما تشخیصش خیلی مشکل بوده و زمانبر، دی ان ای موهای روی تخت و سیگار هم با آوا تطابق داشته. لیست سفرهای خارجی آوا رو هم در میارن و دنبال یه نقطه مشترک بین یکی از مسافرها و آوا میشن.
موقع گشتن ماشین آوا تو پارکینگ اسلحه و فلش و خون ریخته شده رو پیدا می کنند. حامد به احسان میگه محتویات فلش رو براش دربیاره.
فلش رو نگاه می کنند و می بینن فیلم دزدیده شدن بچه توشه و اثر انگشت روی مجسمه مشخص میشه که...
دانلود قسمت ۱۰ سریال بازنده
https://www.filimo.com/m/uef۸r
نظر شما