خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی ذغال اخته
در این مطلب شما شاهد قسمت ۷۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است.
سریال ترکی ذغال اخته روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند.
در قسمت ۷۰ سریال ترکی شربت زغال اخته چه گذشت؟
آیلا بالاخره نورسما از شوهرش طلاق میگیره یا نه؟ برای فهمیدن این ماجرا در این پست ما را همراهی کنید.
رابطه دوعا و فاتح روز به روز بد و بدتر میشود موقع خواب دوعا بهش میگه تو تازگیا خیلی رفتارت با من بد شده همش پشت نیلای را میگیری فاتح میگه چون اون دختر هیچ گناهی نداره دیگه از دست کارهای تو و خانوادهات خسته شدم. تو خونه شعله از ظاهر آذرخش متوجه میشه مشکلی داره و ازش میپرسه با عامر همه چیز رو به راهه؟ آذرخش میگه هنوز بینمون شکرآبه او فکر میکنه قدمی برای رابطهمون برنداشتم و بر نمیدارم شعله بهش میگه تو هم حق داری معلم درونت نمیذاره یه کارهایی را سر خود انجام بدی حالا که منتظر ببینه قدم برمیداری یا نه تو هم یک تلاشی بکن.
سپس فردای آن روز شعله به نورسما زنگ میزنه و درباره جشنی که میخواد بگیره برای دوعا بهش میگه نورسما میگه خیلی خوشحال میشه فکر خوبیه سپس از تصمیمش درباره راهاندازی مجدد نمایشگاهش به شعله میگه شعله خوشحال میشه و میگه همه جوره من پشتتم و کمکت میکنم. نورسما با پنبه دوعا و نیلای در سالن نشستن نورسما به پنبه میگه میخواد دوباره خطاطیشو شروع کنه و نمیتونه تو آشپزی بهش کمک کنه دوعا تشویقش میکنه و میگه حالا که تو خونه خودت هستی هرجور که خودت دوست داری زندگی کن.
پستچی برای نورسما بستهای آورده وقتی نورسما میره تحویل بگیره میبینه اون شخص امید هستش که با کلاه کاسکت و تغییر چهره به اونجا اومده تا او را ببینه و به نور سما میگه چاره دیگهای واسم نذاشتی سپس دست نورسما را میگیره و بهش میگه تو پارک منتظرشه نورسما میگه نمیتونم بیام سپس بعد از گرفتن بسته با ذوق و هیجان به اتاقش میرود او با باز کردن بسته حلقه طلایی میبیند که امید آرزو کرده به زودی اونو تو دستانش ببیند.
عبدالله خان در شرکت به عامر میگه بالاخره طلاق نورسما را گرفتیم تموم شد عامر خدا را شکر میکنه و از عبدالله خان میخواد تا اون بچه را دیگه اذیت نکند عبدالله خان میگه درس عبرت تلخی شد واسمون سپس عامر میگه منم به اون پسر درس عبرتی دادم تا عمر داره فراموش نکنه. نیلای به خانه مروه میره و میگه کاری که ازم خواستینو نتونستم انجام بدم مروه میگه چون خواسته بودی پسر شه بچهات باید کفاره بدی و به تعداد زیادی نیازمند کمک کنی سپس پول زیادی را ازش طلب میکنه نیلای که توان مالی نداره به پرداخت اون پول به مصطفی زنگ میزنه و از اون طلب میکنه مصطفی که پول را برای خرید کشتی داده میگه فعلاً پول ندارم و خیرات را بیخیال شو.
نیلای دست به دامن برادرش میشود که احسان بهش میگه به مادر شوهرت پنبه بگو پول بزنه برای خرید تخت و کمد و وقتی پول را زد با نصف همان قیمت به نجار میگیم برات بسازن و بقیه پول را هم صرف خیراتت میکنی. عامر به عبدالله خان و فاتح میگه به زودی هتلی که فاتح خریده بود را دوباره میخرم و با کایهان شریک میشم عبدالله خان میپرسه دلیل این کارت چیه از طرفی فاتح با عصبانیت بهش میگه تو خودت خواستی با اون مرد نرم تو شراکت الان داری چیکار میکنی؟ چرا پدر و مادر دوعا دست از سر ما بر نمیدارند؟!
عامر بهش میگه به دوعا ربطی نداره شرایط ایجاب میکنه فاتح به دوعا زنگ میزنه تا بهش بگه شب باید به جای پدرش به یک مهمانی بروند دوعا ازش میپرسه این طرز حرف زدنت با من دلیلش چیه فاتح میگه پدرت بعد از ناامید شدن از من حالا به عموم چسبیده بعد از کمی صحبت کردن تلفنو قطع میکنه. دوعا به آرامی اشک میریزد و به دوستش میگه هیچ وقت ازدواج نکن چون بعد از ازدواج مردها مثل دشمن باهات رفتار میکنند لمان پیش آذرخش رفته و به خاطر سیلی گذشته ازش معذرت خواهی میکنه و بهش اطلاع میده که با کایهان میخواد ازدواج کنه اذرخش شوکه شده و ازش میخواد مراقب خودش باشه.
شعله پیش دوعا رفته و با نورسما حسابی گرم صحبت هستند پنبه با نیلای از خرید سیسمونی برمیگردن و با دیدن شعله جا میخورند دوعا و نورسما ازش میخوان شام اونجا بمونن پنبه ناچاراً او هم دعوتش میکنه که شعله قبول میکند. شب سر میز شام شعله شیطنتش گل میکند و درباره دوست پسر سابقش که میخواسته عشقشو بهش ثابت کنه اما نزدیک بوده خودش و خانه را به آتش بکشد تعریف میکنه عبدالله خان پکر میشه....
نظر شما